ا فوریه ۱۹۰۷: شاعر تصویرهای شنیداری
۱۳۹۴ بهمن ۱۲, دوشنبه از آنجا که پدرش کشاورز بود، کودکی و نوجوانی را در روستایی در کنار رود اودر (Oder) گذراند. گرچه خانوادهاش بعدها به برلین رفت و او برای تحصیل شرقشناسی به لایپزیگ، برلین و پاریس سفر کرد، اما طبیعت و کنارهها و کرانههای رود، برای همیشه در ذهن و شعرهای گونتر آیش (Günter Eich) جای خود را باز کرد:
"رود مرا سرچشمهای نیست
آب او، چکیده کوهستانهای زمان
آبی که آن را طعم طفولیت است"
آیش شاعر بنامی بود اما میگفت: «با شعر نمیشود نان درآورد». این بود که از همان آغاز کار رادیو، به این رسانه نوبنیاد رو کرد و شیفته آن شد.
حتا وقتی نازیها سر کار آمدند، او که همه چیز را در زبان و بیان میدید، همکاری با رادیو را قطع نکرد.
از سوی دیگر او بر خلاف اکثریت مردم، عضو حزب نازیها نشد و هیچ همکاری با آنها نداشت و حتا با وجود پرهیز از سیاست، نوشت: «اگر کار ما نویسندگان به عنوان انتقاد و مقاومت دریافته نشود، بیهوده مینویسیم و به آدمهای مثبتی میمانیم که قتلگاه را با گلهای شمعدانی میآرایند».
گونتر آیش پس از پیروزی دموکراسی بر نازیها "گروه ۴۷" را بنیان نهاد که در آن نویسندگان جوان آلمانی گرد آمده و "ادبیات هموار" یعنی ساده و عاری از پیچیدگیهای زبانی پیشین را پدید آورده بودند.
در این میان گونتر آیش از موفقترین نویسندگان و شاعرانی بود که پیچیدگیهای درونگرایانه را در نمایشنامههای رادیویی به زبانی ساده و عادی به گوش شنوندگان میرساند. او شیفته تصویرهای شنیداری بود و نمایشنامه را برای کار خود و حتا ارائه شعرهایش مناسبترین ابزار کار میدانست. او بر این باور بود که واژگان همه زبانها سرچشمه یگانهای داشتهاند و نویسنده باید ترجمان این سرچشمه را پیدا و عرضه کند.
او میگفت: "من نویسندهام یعنی کسی که جهان را زبان میبیند و میداند".
نمایشنامه "خوابها" که کابوس نازیسم را تداعی میکند، از موفقترین برنامههای رادیویی دهه ۱۹۵۰ بود. آیش در سال ۱۹۵۹ جایزه برجسته ادبی گئورگ بوشنر را دریافت کرد.
گونتر آیش در سال ۱۹۷۲ در زالتسبوگ درگذشت.