بازتاب اجلاس سران سه كشور اروپايى
۱۳۸۲ بهمن ۳۰, پنجشنبهتاثير رفتار سران سه دولت اروپايى در اداره صدارت عظما به گونه اى بود كه انگار هيچ چيز مهمى براى گفتن نداشته اند. از هر سه نفر، يعنى گرهارد شرودر صدراعظم آلمان، ژاك شيراك رييس دولت فرانسه و تونى بلر نخست وزير انگلستان، فقط حرفهاى كليشه اى شنيده مى شد: جهان ما دگرگون شده است، ما پير خواهيم شد، جهانى شدن، ديگر امنيتى براى بازنشستگى و كار وجود ندارد و و و...
حالا سندى نوشته شده است كه مى خواهد به كميسيون اتحاديه اروپا و نيز به رياست ايرلندى شورا ارائه شود. رويكردها، ايده ها و پيشنهادها مربوط به سياستهاى آتى اقتصادى و اجتماعى اروپا هستند. الزامى نيست، اما با وجود اين مى توان در اين باره، با دولتهاى ديگر نيز، در چارچوبى گسترده تر، در جريان اجلاس بعدى اتحاديه اروپا صحبت كرد.
اما در نهايت موضوعى نسبتا مشخص هم براى مطبوعات باقى ماند: چيزى شبيه به يك كميسر عالى در بروكسل در نظر گرفته شده است. كسى كه در آينده تنها به موضوعات اقتصادى اتحاديه اروپا بپردازد. زيرا آنگونه كه گرهارد شرودر صدراعظم آلمان مى گويد، تاكنون به سياست امور صنعتى بسيار بى توجهى شده است. با اين حرف تازه حالا ژورناليستها چيزى براى نوشتن پيدا كرده اند و حدسها در اين باره آغاز شده است كه چه كسى براى اين سمت مناسب است.
اما اهميت اجلاس سه گانه در برلين بيشتر از اعلام گماردن يك قادر مطلق احتمالى امور اقتصادى در بروكسل است. آلمان، فرانسه و انگلستان دريافته اند كه اگر اروپا واقعا بخواهد توان رقابت داشته باشد و يا آنگونه در رقابت قوى شود كه ۴ سال پيش در ليسبون تصميم گرفته شد، پس بايد تكانى بخورد.
اينكه شرودر، شيراك و بلر رهبرى را به دست گرفته اند، امرى بجا و مناسب است. و اينطور نيست كه آنها اين كار را به ضرر اروپا انجام مى دهند، زيرا بدون رهبرى، اتحاديه اروپا يا حركتى كند خواهد داشت، يا اينكه اصلا حركت نخواهد كرد. و مذاكرات به شكست انجاميده بر سر قانون اساسى واحد اروپايى نشان داده اند كه نشستهاى اصلى غالبا به نتيجه اى نمى رسند. موتور اروپا انرژى جديدى مى طلبد. براى همين امر، شرودر، شيراك و بلر در برلين گام مهمى را برداشتند.
اينك فقط نياز به شمى قوى، قناعت، حداعلاى انعطاف، و شفافيت وجود دارد. سه دولت بزرگ، فقط بدينگونه مى توانند اين حس كه دولتهاى كوچكتر زير سيطره نوعى «مديريت» قرار خواهند گرفت را در ميان آنها از بين ببرند. اين فكر پيش از هر كسى به ژاك شيراك رييس جمهور فرانسه برمى گردد كه بارها به گونه اى رفتار كرد كه انگار مى خواهد فرزندان نامطيع را بر سر عقل بياورد، كارى كه از آن دقيقا نتيجه اى معكوس گرفت.