مهرنوش زائری اصفهانی ۱۰ ساله بود که با پدر و مادر خود برای فرار از چنگ پاسداران جمهوری اسلامی از راه ترکیه به آلمان آمد. او اکنون با کولهباری پر از تجربه در زمینههای گوناگون به پناهجویان در آلمان کمک میکند.
عکس: imago/G. Alabiso
تبلیغات
خانوادهی مهرنوش زائری اصفهانی مانند بسیاری از ایرانیهایی که در سالهای دههی ۱۹۸۰ از بیم جمهوری اسلامی از زادگاه خود گریختند، با روادیدی از سفارت آلمان دموکراتیک از طریق برلین شرقی به برلین غربی وارد شد. زائری اصفهانی، در گفتوگویی با "دویچلند رادیو" شب ورود خانوادهی خود را در ۲۵ دسامبر ۱۹۸۵ به طنز این گونه شرح میدهد: «در آن شب معجزه پشت معجزه بود که برای ما اتفاق میافتاد.»
نخستین معجزه به گفتهی زائری اصفهانی، ویزا گرفتن برای ورود به برلین شرقی بود که «هنوز نرسیده اخراج و مجبور شدیم از طریق خیابان "فریدریش" به برلین غربی برویم». دومین معجزه «این بود که ما سرانجام به برلین غربی رسیدیم، ولی در خیابانهای این کلانشهر که دربارهاش خیلی شنیده بودیم، پرنده هم پر نمیزد.»
زائری اصفهانی میگوید بعدها پی برده است که دلیل خلوت بودن خیابانها در برلین برگزاری مراسم خانوادگی شب میلاد مسیح (وایناختن) در خانهها بود.
زائری اصفهانی دوران آموزش ابتدایی خود را در شهر هایدلبرگ گذرانده و مدرک دیپلم خود را از دبیرستانی در این شهر گرفته است. او سپس به تحصیلات خود در رشتهی مددکاری اجتماعی در فرایبورگ ادامه داده و در همان شهر نیز از سال ۱۹۹۹ در بخش کمک به پناهجویان به کار مشغول شده است. او در این رابطه میگوید:
«من با یاری همکاران و وکلای متخصص امور پناهندگی برای احقاق حقوق پناهجویان خیلی تلاش کردم و در اغلب موارد هم به هدفم که کمک به پناهجویان بود رسیدم.» او با اینحال شیوهی مبارزه برای دستیابی به حقوق آنان که معنای زندگی او را تشکیل میدهد، "پر سر و صدا" میخواند و میگوید: «در سال ۲۰۰۹ به این نتیجه رسیدم که دیگر نمیتوانم به این صورت و در صف اول با مشکلات پناهجویان روبرو شوم.»
از آن زمان مهرنوش زائری اصفهانی در دورههای گوناگون، کارمندان و مسئولان امور پناهجویان را با مسائل فرهنگی آنان آشنا میسازد. او در این رابطه میگوید: «در آلمان مدلهای فرهنگی بر پایهی فردیت و انساندوستی شکل گرفته. کمکهایی که به پناهجویان میشود هم بر همین اساس برنامهریزی شدهاند. ولی ۹۵ درصد جمعیت جهان که بخشی از آنها به آلمان رو کردهاند، از جوامع مبتنی بر زندگی جمعی میآیند که نظام کاملا متفاوتی است.» به عقیدهی او این واقعیت باید در اقدامات کمک به پناهجویان در نظر گرفته شود.
مهرنوش زائری اصفهانی در این رابطه یک بازی کامپیوتری با عنوان "آزولوپولی" طرحریزی کرده و به این خاطر نیز جایزهی "دموکراسی" پارلمان آلمان را از آن خود کرده است. او همچنین در سال ۲۰۱۶ برای کتاب "۳۳ پل و یک قهوهخانه" که در آن تجربیات فرار خود و خانوادهاش را به تصویر کشیده، برندهی جایزهی "بهترین کتاب نوجوانان" شده است.
ریشه در ایران، موفق در آلمان
ایرانیها زمانی بعنوان پزشکان ماهر و قالیفروشان زبردست در آلمان شهرت داشتند. پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ و در دهه ۱۹۸۰ موج مهاجران تحصیلکردهی ایرانی وارد آلمان شدند. دستچینی از مهاجران موفقی که ریشه در ایران دارند.
عکس: DW/G. Schließ
نوبی طلایی یازده ساله بود که با خانودهاش به آلمان آمد. او در آکادمی مد برلین "Esmod" تحصیل کرد. با ارائه اولین کلکسیون و کشف استعدادش به سرعت تحت "برنامه حمایتی شورای مد آلمان" قرار گرفت و حالا هفتهنامه معتبر اشپیگل در مورد این طراح ایرانی مینویسد: «نوبی طلایی نماینده جدید مد "Made in Germany" در دنیا است.
عکس: DW/G. Schließ
نوید کرمانی اندیشمند و شرقشناس مشهور از پدر و مادری ایرانی در شهر زیگن متولد شده و دوتابعیتی است. سخنرانی او در مجلس آلمان به مناسبت ۶۵ سالگی تدوین قانون اساسی این کشور تحسین فراوانی برانگیخت. کرمانی جوایز بسیاری دریافت کرده که "جایزه صلح انجمن نشر و کتاب آلمان" یکی از مهمترین آنهاست. مقالهها و آثار کرمانی مرتب در نشریات آلمانی به چاپ میرسند.
عکس: DW/J. Kürten
انیسه امانی کمدین مشهور آلمان، متولد سال ۱۹۸۵ در تهران است. پدر او ادبیات و علوم انسانی در دانشگاه تهران تحصیل کرده و مادرش نیز پزشک بود. او رشته علوم قضایی را رها کرد تا ادبیات بخواند و یک سال هم به عنوان مهماندار هواپیما کار کرد. برنده جایزه بهترین کمدین سال ۲۰۱۵ آلمان در شو تلویزیونی اختصاصی خود بر ایرانی بودنش تاکید بسیار دارد و گاهی هم "سربهسر" پدر و مادر چپگرایش میگذارد.
عکس: picture-alliance/dpa/Kaiser
امید نوریپور متولد ۱۹۷۵ در تهران است و در سال ۱۹۸۸ با خانوادهاش به آلمان مهاجرت کرد. او در رشتههای جامعهشناسی، فلسفه و اقتصاد تحصیل کرده و از سال ۱۹۹۶ به عضویت حزب سبزها درآمد. نوریپور از سپتامبر سال ۲۰۰۶ به جای یوشکا فیشر در لیست انتخاباتی سبزها به مجلس آلمان راه یافت.
عکس: picture-alliance/dpa
یاسمین طباطبایی متولد ۱۳۴۶ در تهران است که در پی انقلاب با خانواده به آلمان مهاجرت کرد. او خواننده، ترانهسرا و هنرپیشهایست که تاکنون در ۴۴ فیلم سینمایی ایفای نقش کرده. به او سه جایزه سینمایی اهدا شده و در سال ۲۰۰۸ نیز اسکار دوبله را دریافت کرده است.
عکس: picture-alliance/dpa/C. Jaspersen
آلکساندر نوری در سال ۱۹۷۹ در شهر "بوکستههوده" از پدری ایرانی و مادری آلمانی به دنیا آمد. او فوتبال را از سن ۶ سالگی در باشگاههای محلی تجربه کرد تا اینکه در سال ۱۹۹۴ در سن ۱۵ سالگی به تیم نوجوانان وردر برمن پیوست. او در لیگ دسته دوم آلمان توپ میزد و در تیم ملی نوجوانان آلمان نیز حضور داشت و بعنوان مربی ورددربرمن در بوندس لیگا نیز فعالیت کرده است.
عکس: picture-alliance/dpa/C. Jaspersen
گلینه عطایی در سال ۱۹۷۴ در تهران متولد شد و ۵ ساله بود که خانودهاش به آلمان مهاجرت کرد. گزارشگر ارشد شبکه اول تلویزیون آلمان تاکنون موفق به دریافت ۷ جایزه معتبر ژورنالیستی شده است. گلینه عطایی در سال ۲۰۱۴ به عنوان ژورنالیست برتر سال برگزیده شد.
عکس: picture-alliance/dpa/Daniel Bockwoldt
امیر روغنی یازده ساله بود که خانوادهاش او را تنها به آلمان فرستادند. او در پرورشگاه زندگی کرد، درس خواند و حالا صاحب یکی از بزرگترین شرکتهای تولید برق خورشیدی با فروش ۳۵ میلیون یورو در سال و ۱۵۴ کارمند است.
عکس: DW/H. Kermani
ایزابل شایانی از مادری آلمانی و پدری ایرانی که به عنوان پزشک در آلمان کار میکرد در سال ۱۹۶۷ در شهر اسن متولد شد. او تا سال ۲۰۱۵ گزارشگر ارشد شبکه اول تلویزیون آلمان در نیویورک بود. ایزابل شایانی از سال ۲۰۱۶ مسئول پروژه "WDRforyou" در شبکه سوم تلویزیون آلمان است.
عکس: picture-alliance/dpa/H. Ossinger
پدر نیما مواسات، مهندس و مادرش تکنسین رادیولوژی است. او متولد سال ۱۹۸۴ در شهر ووپرتال است. نیما مواسات در دانشگاه هاینریش هاینه دوسلدورف در رشته علوم قضایی تحصیل کرده و از سال ۲۰۰۹ به عنوان نماینده حزب چپهای آلمان به مجلس هفدهم این کشور راه یافت.
عکس: Imago/Metodi Popow
پگاه فریدونی متولد سال ۱۹۸۳ در تهران است که در برلین بزرگ شده. او در سال ۲۰۰۶ با ایفای نقش در فیلم تلویزیونی "ترکی برای افراد مبتدی" اولین جایزه خود را تصاحب کرد. پگاه فریدونی تاکنون در ۱۷ سریال تلویزیونی، ۱۱ فیلم تلویزیونی و ۷ فیلم سینمایی ایفای نقش کرده و همچنین در دو فیلم نیز گویندگی کرده است.
عکس: picture-alliance/Eventpress He
هادی تهرانی (عکس با پادشاه هلند) در تهران متولد شد. این آرشیتکت مشهور در دانشگاههای براونشوایگ و آخن تحصیل کرده است. آثار زیادی از او در آلمان ساخته شده که از میان آنها "کران هاوس" در کنار رود راین در شهر کلن، برج رقصان و ساختمان دفتری داکلند در هامبورگ را میتوان نام برد. طراحی آشپزخانه، مبلمان، طراحی دوچرخه برقی و همچنین دانشگاه زائد در ابوظبی نیز از دیگر کارهای او هستند.
عکس: picture-alliance/dpa/U. Perrey
شرمینه شهریور متولد سال ۱۹۸۲ است. او یک ساله بود که خانوادهاش (پدر خلبان و مادر پرستار) به آلمان مهاجرت کردند. شرمینه شهریور دانشجوی علوم سیاسی بود که در سال ۲۰۰۴ به عنوان ملکه زیبایی در آلمان و در سال ۲۰۰۵ به عنوان ملکه زیبایی اروپا انتخاب شد. او اکنون در عرصه مد و مدلینگ فعال است.
عکس: picture-alliance/dpa/dpaweb/F. Stevens
علی صمدی احدی در سال ۱۳۵۱ در تبریز زاده شده و تا ۱۳ سالگی در ایران زندگی کرده است. در زمان جنگ ایران و عراق به تنهایی از ایران گریخت و به آلمان مهاجرت کرد. او در آلمان در رشتههای جامعهشناسی، سینما و تلویزیون تحصیل کرد. از مهمترین فیلمهای او میتوان به سالامی علیکم (از فیلمهای پرفروش سال) و بچههای گمشده (برنده جایزه فیلم سال آلمان) اشاره کرد.
عکس: picture alliance/Geisler-Fotopress
یاسمین فهیمی، متولد سال ۱۹۶۷ در شهر هانوفر است. پدرش مهندس شیمی بود که قبل از تولد او در یک تصادف رانندگی کشته شد. فهیمی از رهبران سندیکایی است و تا سال ۲۰۱۵ دبیرکل حزب سوسیال دموکرات آلمان بود. او سپس معاون وزیر کار و امور اجتماعی شد که در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۷ از این مقام کناره گرفت.
عکس: picture-alliance/dpa
ملیکا فروتن از مادری آلمانی و پدری ایرانی در سال ۱۹۷۶ در تهران متولد شده است. او نخست در دانشگاه کلن فلسفه و زبان انگلیسی تحصیل کرد و سپس در دانشگاه هنر برلین در رشته هنرپیشگی دانش آموخت. فروتن از سال ۲۰۰۰ در بسیاری از سریالها و فیلمهای سینمایی ایفای نقش کرده است. او برنده جایزه تلویزیون ایالت هسن در سال ۲۰۱۵ شده است.
عکس: picture alliance/dpa/J. Kalaene
شفق لقایی در ایران متولد و در برلین بزرگ شده و تحصیل کرده است. او گزارشگر ارشد شبکه یک تلویزیون آلمان است که از سال ۲۰۱۳ مسئولیت دفتر نایروبی در کنیا را برعهده دارد. شفق لقایی برنده جایزه بهترین گزارشگر سال ۲۰۱۶ در آلمان شد.
عکس: picture-alliance/Sven Simon
عکس 171 | 17
مهاجران و پناهجویان؛ دیروز و امروز
گروه پرشماری از مهاجران و پناهندگان ایرانی در آلمان زندگی میکنند که سرنوشت هر یک از آنها دستکم در فرار به کمک قاچاقچی یا شروع از نقطه صفر به یکدیگر گره خورده است. تصاویری از چند چهره با مروری بر گذشته و حال آنها.
عکس: dapd
گروه پرشماری از مهاجران و پناهندگان ایرانی در آلمان زندگی میکنند که سرنوشت هر یک از آنها دستکم در فرار به کمک قاچاقچی یا شروع از نقطه صفر به یکدیگر گره خورده است. تصاویری از چند چهره با مروری بر گذشته و حال آنها.
عکس: dapd
یار هنری پناهجویان...
عارف ابراهیمپور، آهنگساز و نوازنده ویلون و پیانو، ایران را در سال ۱۹۸۸ به دلیل آزارهای سیاسی ترک کرد. او را به خاطر داشتن استودیوی موسیقی و انتشار سرودهای اعتراضی، مدتی زندانی کردند و انگشتهایش را برای تنبیه و تادیب با چاقو زخم زدند. ابراهیمپور که در پنج سالگی نابینا شده، با تدریس موسیقی، آهنگسازی و اجرای کنسرت گذران زندگی میکند. او از همراهان فرهنگی مهاجران و پناهجویان در آلمان است.
عکس: privat
گذر از رنجها...
ناهید نصرت یکی از هزاران قربانی انقلاب فرهنگی و پیگردهای سیاسی در دهه شصت است. او ایران را پس از مدتی زندگی مخفی، در سال ۱۹۸۳و در گریزی پرمخاطره از کوهستان ترک کرد. ناهید نصرت که در آغاز برداشت مثبتی از غرب نداشت، بازتر شدن جهان درونی خود و آشنایی با مبارزات انسانی در دورانها و جوامع مختلف را از دستاوردهای مهاجرت میداند. او کارشناس اینفورماتیک و فعال حقوق زنان در شهر کلن است.
عکس: Nahid Nosrat
تماشای دنیا از پشت شیشه...
جلال سرفراز، روزنامهنگار و شاعر، در سال ۱۹۸۳ از چنگ دستگاه سرکوب گریخت، اما کتابها، آرشیو عکس ومصاحبههایش در یورش ماموران امنیتی یه یغما رفت. سرفراز پس از چند سال زندگی با هویت مستعار در شوروی و آلمان شرقی سابق، از سال ۱۹۸۹ در شهر برلین ساکن است. این روزنامهنگار قدیمی که نخواسته با رسانههای خارج از کشور کار کند، خلاء رانده شدن از متن جامعه فعال فرهنگی در ایران را با نقاشی و شعر پر میکند.
عکس: privat
میهمانی که میزبان شد...
علی محجوبی در سال ۱۹۹۰ به آلمان آمد و عزم کرد فعالیت سیاسی را در بطن جامعه جدید ادامه دهد. او دو سال در خوابگاهی ۲۲ نفره ماند و انتظار پذیرش پناهندگی را با خودآموزی زبان گذراند. محجوبی از سرایداری یک مدرسه شروع کرد و در نهایت کارمند وزارت امور خارجه شد. او اینک رئیس دفتر کلودیا روت، رئیس حزب سبزهای آلمان است و مهاجرت را وقتی قابل قبول میداند که فرد در محیط جدید، حالت صاحبخانه به خود بگیرد.
عکس: DW/M.Mesbah
همیشه از اول ....
بهرخ حسینبابایی، بازیگر تئاتر و خواننده سرودهای انقلابی فداییان خلق، در سال ۱۹۸۹ به آلمان آمد و دو ماه بعد به عنوان پناهنده پذیرفته شد. شاگرد رکنالدین خسروی و همکار ناصر رحمانینژاد در دانشکده هنرهای دراماتیک، با پسری هفتساله و دستی خالی وارد آلمان شد و برای بار چندم در زندگی همه چیز را از نو شروع کرد. او و همسرش از ۲۰ سال پیش تاکنون، جشنواره تئاتر ایرانی در کلن را برگزار میکنند.
عکس: privat
بنویس و بخوان...
پیگرد اعضای حزب توده ایران، فریدون تنکابنی، نویسنده و طنزپرداز را در سال ۱۹۸۴ وادار به ترک ایران از راه کردستان کرد. نزدیک یک سال طول کشید تا تنکابنی از ترکیه به برلین شرقی آمد. پناهندگی او اما به دلیل شهرتش بسیار سریع و پس از چند ماه پذیرفته شد. تنکابنی از سال ۱۹۸۵ ساکن شهر کلن است و به دلیل بازنماندن از نوشتن و خواندن، احساس گمگشتگی ندارد. او با سرمایه شخصی به انتشار کتابهایش سرگرم است.
عکس: DW/M.Mesbah
نگاه به جلو...
ناصر کلهری در سال هفتم پزشکی و در حال گذراندن دوره انترنی بود که ایران را ناخواسته و به دلیل خطرات امنیتی ترک کرد. او که در آلمان دوباره دپیلم گرفت و در سال اول دانشگاه نشست؛ حضور در جامعه جدید را فرصتی برای باز شدن افق دید افراد میداند. دکتر کلهر اینک یک کلینیک سرطانشناسی را اداره میکند و نسل جدید پناهجویان را به آموختن و بهرهمندی از امکانات جامعه پیشرفته و درجا نزدن فرا میخواند.
عکس: DW/M. Mesbah
کابوس جنگ و رویای تئاتر...
نیلوفر بیضایی، کارگردان و موسس گروه نمایشی دریچه، در سال ۱۹۸۵ و در ۱۸ سالگی به آلمان پناهنده شد. او یکبار در ۱۳ سالگی دستگیر شد و شب اول جنگ ایران و عراق را در کمیته عشرتآباد به صبح رساند. رفتار پاسدارها و صدای ضدهواییها در آن شب او را سالها از صدای ترقه و آتشبازی در شب سال نو ترسانده است. تئاتر کمک بزرگ او در عبور از این کابوس بوده اما هنوز فکر میکند اگر حق انتخاب داشت، از ایران خارج نمیشد.
عکس: privat
ماهی دور از آب...
عسگر آهنین، روزنامهنگار و شاعر، ایران را در سال ۱۹۸۳ و پس از موج سرکوب گروههای چپ ترک کرد. او کنده شدن از زبان مادری را برای کسی که اهل خواندن و نوشتن بوده، مانند دور افتادن ماهی از آب میداند. آهنین اما پس از فراگیری زبان آلمانی، نزدیک ۱۵ سال در مرکز پناهندگان شوالباخ در نزدیکی فرانکفورت، مترجم سایر پناهجویان شد و سه مجموعه شعر نیز منتشر کرد. او اینک همکار آزاد سایتهای خبری است.
عکس: privat
فرار در ۱۳ سالگی...
علی صمدی احدی، سازنده فیلمهای "سالامی علیکم" و "موج سبز"، در سال ۱۹۸۵ از ایران به خاطر جنگ و خطر اعزام به جبهه فرار کرد. در سیزده سالگی تقاضای پناهندگی داد و ۱۲ سال منتظر ماند تا سرانجام به دلایل انساندوستانه پذیرفته شد. این هنرمند خودساخته که نخستین فیلم خود را در ۱۷ سالگی درست کرده، آرزو دارد شرایط پناهجویان در آلمان بهبود یابد: «وضع فاجعهبار این هایمها با ثروت و امکانات این جامعه نمیخواند.»
عکس: privat
سفیران فرهنگی و ادبی...
مینو گلبهار و حمید مهدیپور موسسان نشر فروغ در شهر کلن، ایران را در ۱۹۸۷ پس از دو بار دستگیری و خطر پیگرد بیشتر ترک کردهاند. آنها خود را حلقههای رابط تولید و مصرف فرهنگ میدانند و هدف از گشایش کتابفروشی را "جبران کمبودهای نسل خود در مطالعه و پرورش ذهن" عنوان میکنند. حمید مهدیپور میگوید، بخش قابل توجهی از پژوهشگران و اهل قلم خارج از کشور را به این ترتیب بسیج و امیدوار کرده است.
عکس: DW/M.Mesbah
ارتقای هویت بومی...
فرج سرکوهی، نویسنده و روزنامهنگار، از سال ۱۹۹۸ در آلمان زندگی میکند و مسئول حقوق بشر انجمن جهانی "پن" است. او که داوطلبانه به آلمان نیامده، زیستن اهل زبان و قلم در کشوری دیگر را رانده شدن به حاشیه و نوعی مرگ میداند: «مجله آدینه هر ماه یک موج در ایران به راه میانداخت. اینجا چه موجی میتوان ایجاد کرد؟» سرکوهی اما از تبدیل خود از روشنفکری بومی به غیربومی و تنفس در محیطی چندفرهنگی راضی است.
عکس: privat
شادی بیکران آزادی...
منیره برادران پس از ۹ سال زندان در ۱۹۹۱ به آلمان آمد تا به کسی بپیوندد که دوستش میداشت. او برای ثبت تجربیات و خاطرات زندان، بازگشت دردناک و فرسایندهای به گذشته کرد اما در دو کتاب بعدی، "روانشناسی شکنجه" و "علیه فراموشی" رو به آینده داشت: «تجربه زندان به امثال من درک عمیقتری از زیباییهای طبیعت، آزادی و شادمانی بخشیده است.» او فرهنگ بررسی و بازبینی گذشته نزد آلمانیها را میستاید.