بحثهای کنفرانس پترزبرگ خوشبینانه بود؟
۱۳۸۸ فروردین ۱۰, دوشنبهآغاز دسامبر سال ۲۰۰۱ میلادی در نشست پترزبرگ شهر بن، در مورد افغانستان همه چیز شفاف و ساده به نظر میرسید: ائتلافی آماده همکاری افغانها، از درون و بیرون این کشور مصمم بودند که افغانستان را پس از سقوط طالبان هر چه سریعتر به کشوری سامانمند، همراه با دمکراسی صلحآمیز تبدیل کنند. هفتسال و نیم بعد و با سر آمدن دوره یک رئیسجمهور در آمریکا روشن شد که خوشبینی آن زمانکمی بیش از حد بود.
رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما ناخواسته مهمترین دلایل احتمالی این وضعیت را چنین مینامد: برای بازسازی افغانستان باید تلاش بیشتری کرد و مردم این کشور باید خود را در موقعیتی ببینند که خود حاضر به کمک به خود باشند. کمک وعده داده شده نیز باید در عمل عرضه شود.
اوباما به معجون درستی اشاره میکند: بازسازی زیربنای افغانستان به تنهایی کافی نیست. برخورد با دشمنان عادی شدن وضعیت این کشور باید همچنان ادامه یابد. به نظر نمیرسد که باراک اوباما مبالغه میکند زمانی که وعده نابودی طالبان و القاعده را میدهد و همزمان اشاره میکند که سیاست رئیسجمهور پیش از او به گذشته تعلق دارد.
اینجاست که متحدان آمریکا، آنهایی که همانند آلمان در ماجرای افغانستان سهیم هستند باید بپذیرند با ساختت کلاس درس نمیتوان کشوری مانند افغانستان را به وضعیت عادی برگرداند، همانطور که عملیات نظامی علیه طالبان و القاعده به تنهایی چاره ساز نیست.
در این روند عملیاتهای نظامی نسنجیده که تاوان آسیبهای جانبی آنها بر دوش غیرنظامیان این کشور است، بیش از هر عاملی مخربند. چنین حملاتی آمریکاییها و همینطور متحدان ناتو را از مدتها پیش برای بسیاری از مردم این کشور تبدیل به رژیم اشغالگر تازه کرده است. چهره این سرزمین در منظقه هندوکش نشان میدهد که وضعیت اشغالگران در این منطقه با چه دشواریهایی روبهروست.
کلاس درس به چه درد میخورد وقتی غیرنظامیان بمباران میشود؟ انتخابات چه فایدهای دارد وقتی در نهایت همان قدرت قبلی دوباره در راس کار است که با کمی نوآوری در مبارزات انتخاباتی بناست با رشوهخواری مبارزه کند.
زمان زیادی، شاید خیلی زیاد طول کشید تا کاخ سفید چشمانش را باز کرد و دید که تنها یک رئیسجمهور دست به سینه، در کابل کافی نیست. اگر هدف این است که افغانستان با ساختار یک جامعه سنتی تبدیل به کشوری آزاد شود که دمکراسی در آن پایدار بماند نباید به باندبازیها و اقتصاد فامیلی اعتماد کرد.
بلکه باید شرایطی فراهم آورد که سیستم نوپا به راستی نمونه و سرمشق باشد. آنچه تا کنون عملی نشده است.
این زمان بهترین فرصت برای تغییر است، آن هم پیش از آنکه افغانستان تبدیل به کشتارگاه نیروهایی شود که میخواهند کمک کنند. تنها با قدرت نظامی نمیتوان به چنین هدفی دست یافت، دامنه خسارت آسیبها تا جایی گسترده میشود که آمریکاییها و سربازان ناتو را همانند اتحاد جماهیر شوروی روزی مجبور به ترک این سرزمین میکند بیآنکه هدفی حاصل شده باشد.