بحران لبنان و مطبوعات اروپا
۱۳۸۵ مرداد ۶, جمعهارتباط ميان برنامهى اتمى ايران و جنگ لبنان
روزنامهى فرانسوى «فيگارو» (Le Figaro) پيوندى ميان برنامهى اتمى ايران و جنگ لبنان برقرار مىكند و مىنويسد: «همه اينطور وانمود مىكنند كه مناقشه بر سر برنامهى اتمى ايران ربطى به جنگ ميان اسراييل و حزبالله ندارد. اما همه مىدانند كه اين دو مساله با هم مرتبطند و همواره ارتباط بيشترى خواهند يافت. ديگر اينكه هيچ يك از اين دو بحران، بدون پيشرفت در حل ديگرى نمىتواند حل شود. اگر به چنين حقيقتى اذعان مىكرديم، گامى به سوى شفافيت بيشتر برمىداشتيم. لبنان مىتوانست فرصت گرانبهايى به دست آورد، از ويرانى جلوگيرى به عمل مىآمد و جان انسانها نجات مىيافت. اگر حزبالله لبنان هم مانند حماس در فلسطين در رفتار و تصميمات خود در مقابل تهران مستقل باشد، اين امر تغييرى در مصمم بودن ايران در اين زمينه ايجاد نمىكند كه مىخواهد به عنوان قهرمان مهم جهان اسلام و منازعه با اسراييل به رسميت شناخته شود».
حزبالله رقيب القاعده
روزنامهى ايتاليايى «كوريره دلاسرا» (Corriere della Sera) در مورد فراخوان امين الظواهرى معاون بنلادن رهبر القاعده، براى تشديد پيكار عليه اسراييل در لبنان و نوار غزه مىنويسد: «رهبرى القاعده چشم ديدن رقيب را ندارد و آگاه است كه در اين زمينه خطرى بزرگ وجود دارد: جنگجويان لبنانى، ميداندارى را از چنگ القاعده درآوردهاند. حزبالله نه تنها موفق شده با ارتش اسراييل مقابله كند، بلكه حتا توانسته شهرهاى اسراييل را بمباران كند. حزبالله به عنوان تنها سپر دفاعى در مقابل «جنگجويان صليبى و صهيونيستها» خودنمايى مىكند. و حسن نصرالله رهبر كاردان حزبالله اينك با رهبر و رييسجمهورى سابق مصر جمال عبدالناصر مقايسه مىشود. به همين دليل لازم بود كه القاعده دخالت كند تا از حوادث عقب نيفتد».
پراكندن بذر نفرت در جهان عرب
روزنامهى آلمانى «نويه اوسنابروكر تسايتونگ» (Neue Osnabrücker Zeitung) در مورد بحران خاورميانه مىنويسد: «الظواهرى تروريست درجهى يك، در تازهترين پيام ويديويى خود ماهرانه گذشتهى زندهى جنگهاى صليبى را در آگاهى مسلمانان بيدار مىكند. در فراخوان او براى جهاد اين خطر وجود دارد كه بذر تبليغ نفرت در جهان عرب پراكنده مىشود. اين پيام مىتواند به بسيارى از نيروهاى معتدل برسد و همزمان به همپيمانى ميان سنيان و شيعيان افراطى منجر گردد. از همين رو بايد براى مسلمانان مسالمتجو در سراسر جهان آشكار ساخت كه منازعه در لبنان به هيچ عنوان جنگى بر سر اديان نيست. بلكه جنگ دولتى با يك سازمان تروريستى است. و بايد اين نكته را هم يادآورى كرد كه كه حزبالله نيز ملاحظهى غيرنظاميان را نمىكند و حتا از آنان به عنوان سپردفاعى استفاده مىكند».
جنگ در دو جبهه
روزنامهى انگليسى «تايمز» (Times) در تفسير خود بر استراتژى اهود اولمرت نخست وزير اسراييل مىنويسد: «اولمرت آگاه است كه اسراييل جنگى در دو جبهه را دنبال مىكند: نخست لشگركشى عليه حزبالله در لبنان و ديگر مصاف بزرگ با افكار بينالمللى. نتايج اين دو جنگ تا كنون متفاوت بودهاند. اسراييل مىتواند به چند موفقيت نظامى توجه دهد. اما از طرف ديگر در خارج ـ اغلب نامنصفانه ـ به عنوان تجاوزگر بىملاحظه نمايش داده مىشود. اولمرت درگير پيكارى عليه تروريستهاى متعصب است و نه يك عمليات مربوط به روابط عمومى. وى در خانه از پشتيبانى نيرومندى براى اقدام نظامى خود برخوردار است. اگر دلايل محكمى براى اين مساله وجود داشته باشد كه حملات به شهرهاى لبنان فايدهاى دربردارند، براى او تقريبا بىتفاوت است كه تاثير آن در خارج چگونه است. و اين ارزيابى مىتواند قابل توجيه باشد».
ناكامى جامعهى جهانى در رم
روزنامهى فرانسوى «لوموند» (Le Monde) در مورد ناتوانى كنفرانس رم براى پايان دادن به درگيرىهاى نظامى در لبنان مىنويسد: «تنها يك آتشبس مىتواند مانع از آن شود كه لبنان سقوط كند و اين جنگ در چنگ پويايى درونى خود اسير، يعنى غيرقابل كنترل شود. جنگ را شروع كردن آسان، اما پايان دادن به آن دشوار است. از آنجا كه حزبالله و اسراييل در فعاليتهاى جنگى متقابلا روى دست هم بلند مىشوند، فقط جامعهى جهانى است كه مىتواند راهى براى برون رفت از بحران بيابد. جامعهى جهانى در رم ناكام ماند. صرفنظر از پشتيبانى اين يا آن كشور از اين يا آن طرف، جامعهى جهانى بايد دوباره بسرعت شم خود را پيدا كند و بداند كه وظيفهاش چيست و به سخنان فواد سينيوره گوش فرادهد و فريادهاى لبنانىها را بشنود. جامعهى جهانى بايد با صداى بلند و واضح بگويد كه لبنان تنها نيست. سپس مطابق گفتهى خود رفتار كند، يعنى اينكه آتشبسى را تحميل كند كه پيششرط اجتنابناپذير هرگونه راه حل سياسى است».