برخی علل اعتراضها به چاپ كاريكاتورهاى پيامبر اسلام
۱۳۸۴ بهمن ۱۸, سهشنبهديروز، تظاهركنندگان خشمگين در تهران به سفارت دانمارك و اتريش حمله كردند و در كشورهاى ديگرى چون افغانستان، مصر، اندونزي، تايلند، هند، مناطق فلسطينى نشين و فيليپين، نيز تظاهركنندگان به شدت انزجار خود را از انتشار اين كاريكاتورها و بىحرمتى به پيامبرشان اعلام داشتند. در تمام اين تظاهرات اما خودجوش نبودن آن مشخص بود. آشكار بود كه بيشتر آنها به دقت سازماندهى شدهاند.
آنچه بايد در آغاز يادآور شد اين نكته است كه توهين به اقليتهاى دينى و به سخره گرفتن اعتقادات مذهبى آنها به شدت مذموم است و نبايد با تكيه بر مفهوم آزادى عقايد، به اعتقادات مردم توهين شود. اما اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه اقداماتى كه در حال حاضر در كشورهاى مسلمان دنيا روى مىدهند را نيز به هيچ وجه نمىتوان تاييد كرد.
هيچ كس نمىتواند بگويد كه تظاهرات در بيروت، دمشق، سومالی، نوار غزه و تهران خودجوش بوده و واقعا به خاطر انتشار كاريكاتورهاى پيامبر اسلام در دانمارك صورت گرفته است. بايد خاطر نشان كرد كه اين كاريكاتورها ماهها قبل منتشر شده بودند و نمىتوان گفت كه براى رسيدن خبر انتشار كاريكاتورها تا دهلى نو و يا جاكارتا، چهار ماه وقت احتياج بوده تا مردم از وقايعى كه در دانمارك گذشته، اطلاع يابند. ما در جهانى زندگى مىكنيم كه اخبار و اطلاعات از طريق شبكهى اينترنت كمتر از چند دقيه در همهى كشورهاى جهان پخش مىشوند و قابل دسترسى هستند. به نظر مىرسد كه اين اقدامات خشونت بار و ويرانگر همه با نقشهى قبلى صورت گرفته و دقيقا با محاسبه بوده است. نيروهاى افراطگرا هيچ علاقهاى به نزديكى غرب و شرق ندارند و در صددند تا ديدگاههاى ساموئل هانتينگتون را در رابطه با ”جنگ فرهنگها” كه با ناكامى روبرو شده بود، يكبار ديگر زنده كنند و به درگيرى غرب و شرق دامن زنند. در اين رابطه گردانندگان ديدگاه دشمنى غرب و شرق خوب مىدانند كه چگونه بايد مردم را فراخواند، به خيابانها كشاند و از آنها براى رسيدن به اهداف خود استفاده كرد.
همچنين گرچه در تظاهرات كشورهاى گوناگون در اين رابطه هنوز از تجمعهاى ميليونى خبرى نيست و بيشتر عده اى ديده مىشوند كه به آتش زدن و تخريب مشغولند، اما فقط كيفيت و تعداد شركت كننده تعيين كننده نيست، بلكه كيفيت كار بايد سنجيده شود. به آتش كشيدن سفارتخانهها و تعقيب اروپائيان در كشورهاى اسلامى، چنان تاثير مخربى در كشورهاى غربى بر جاى مىگذارند كه مردم اين كشورها ديگر گفتگوى تمدنها و نزديكى فرهنگها را به زبالهدان تاريخ مىسپارند و بنيان رابطه را بر جدال فرهنگها استوار مىسازند. و اين دقيقا همان هدفى ست كه بسيارى از افراط گرايان طلب مىكنند. اما نكتهاى ديگر كه قابل تامل است اين است كه سر نخ اين وقايع ديگر در دست عدهاى ناشناس نيست و دولتها و رژيمها نيز با سكوت خود به اين بحران مىافزايند و آب بر آسياب خشونت مىريزند. شايد به خاطر اعلام همبستگى با افراط گرايان، و يا شايد به خاطر اين كه به غرب تفهيم كنند، برخورد مردم كشورهاىشان با دمكراسى چگونه است. اما اين رژيمها بايد متوجه شوند كه اجازهى چنين تظاهراتى و اعلام همبستگى با افراط گرايان سودى نخواهند داد و راه به جايى نمىبرند، زيرا: آن كه باد مىكارد، طوفان مىدرود.