«بیداری» و «سال خون» در کلن
۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبهسالن "هربراندس" در شهر کلن آلمان، سالن کوچکی است که پنج شنبه شب (۱۱ آذر / ۲ دسامبر) شاهد رونمایی از آلبوم جدید شاهین نجفی با نام "سال خون" و همچنین اکران فیلم کوتاه "بیداری" ساخته شهریار احدی، کارگردان جوان ایرانی بود.
ابتدا فیلم "بیداری" که شاهین نجفی و اعضای گروه "آنتیکاریزما" هم در آن حضور داشتند به نمایش درآمد. حاضران در سالن حدود پنجاه نفر و به گفته شاهین نجفی فقط یک "جمع خودمانی" بودند در سالن کوچک "هربراندس" که از دود سیگار "جمع خودمانی" پر شده بود، شاهین نجفی بههمراه اعضای گروه "آنتی کاریزما" به اجرای ترانههای آلبوم جدید "سال خون" پرداخت.
بشنوید: گپ و گفتی با شاهین نجفی، شهریار احدی و اعضای گروه آنتیکاریزما
«سالی که شیشه نوشابه بوی کهریزک میداد...سالی که بد بود اما من و تو بد نبودیم...سال بد، سال باد، سال اشک و خون...سالی که پر از بغضه از فرط جنون...سال من، سال تو، سال عشق و غرور...سال یه دست با رای سبز زیر ساطور...» (بخشی از ترانه "سال خون")
بعد از اتمام برنامه، درحالی که "جمع خودمانی" رفته رفته سالن "هربراندس" را ترک میکردند، شاهین نجفی، شهریار احدی و اعضای گروه "آنتیکاریزما" در گوشهای از سالن جمع شدند. میکروفن برنامه "سرنخ" دویچه وله در فضایی تاریک و پر از دود سیگار بیرون آمد.
اینجا سالن "هربراندس" شهر کلن، موضوع این هفته برنامه "سرنخ" اکران فیلم کوتاه "بیداری" ساخته شهریار احدی و همینطور رونمایی از آلبوم جدید شاهین نجفی با نام "سال خون" است...
دویچه وله: شاهین، اول از حال و هوای برنامه امشب بگو، جریان این برنامه چه بود؟
شاهین نجفی: ما در نظر داشتیم برنامه را در جمع بسته دوستان وآشنایان اجرا کنیم. آنطور هم که دیدید، اتمسفر برنامه جوری بود که همه بچهها راحت بودند. در این سالن هم سیگار آزاد است، در نتیجه همه در فضا بودند. خلاصه برنامه خیلی خودمانی بود.
چرا باید رونمایی از آلبوم جدید شاهین نجفی خودمانی باشد؟ طوری که کسی نداند و... چرا اینطوری بود؟
شاهین نجفی: اول این که برنامه خیلی سریع اتفاق افتاد و ما وقت نداشتیم سالن بزرگتری بگیریم و تبلیغات کنیم. به نظر من هم دلیلی نداشت، چون چند وقت دیگر در کلن کنسرت برگزار میکنیم.
آلبوم "سال خون" چه تفاوتی با آلبومهای قبلی دارد؟
شاهین نجفی: فرق آن بیشتر در سازبندی کارها است. ما در این کار بیشتر از سازهای شرقی استفاده کردیم که روی فرم موسیقی هیپهاپ بودند. همینطور لحن و نوع خواندن من بازگشتی بود به مجموعه آلبوم "ما مرد نیستیم". برخلاف "ایلوسیون" که نوع خواندن خیلی غمگینتر بود، اینبار به همان سیستم قبلی برگشتیم. تفاوت ماهوی دیگر هم در مضامین کارها بود.
یعنی ترانهها هم تفاوت مشخصی با آلبوم های قبلی دارد؟
شاهین نجفی: آره، یقینا تفاوتهایی وجود دارد. بعضی از کارها مثل ترانه "دکتر" ترانهای قدیمی است که تا بهحال منتشر نشده بود، ولی اینبار آن را منتشر کردیم. بعضی ترانهها هم مثل ترانه "سال خون" به وقایع بعد از انتخابات اشاره دارد. یک چیز دیگر این که، من در این آلبوم خیلی کمتر محافظهکار بودم. یعنی تا هر جایی که واقعا اجازه داد و میشد، رک همهچیز را گفتم.
بین ترانههای آلبوم "سال خون" یعنی بین ترانههای "دارم چرت میگم"، "هک"، "پارتی سیاسی"، "مستراح"، "دکتر"، "همجنس"، "سال خون"، "وای کشتی مارو"، "برادر بر دار"، "قسم"، کدام را بیشتر از همه دوست داری یا اعضای گروه با کدام ترانه بیشتر ارتباط برقرار میکنند؟
شاهین نجفی: گروه را که باید از خودشان بپرسی. ولی خوب، من خودم شخصا "مستراح" را بیشتر از همه دوست دارم. چون مربوط به گذشته من است و برایم خیلی شخصی است. خیلی آن را دوست دارم.
شاهین، خیلیها میگویند وقتی یک هنرمند از ایران خارج میشود و از آن حال و هوا دور میشود، یکمقدار خلاقیتاش کم میشود. این را قبول داری؟
شاهین نجفی: ممکن است این اتفاق برای خیلیها بیفتد. در مورد آیندهی خودم فعلا نمیتوانم نظری بدهم، ولی بهشخصه، من فقط فیزیکی اینجا هستم. مدعی هم هستم از خیلی کسانی که در داخل ایران زندگی میکنند، بیشتر مسائل روز ایران را پیگیری میکنم.
آنچه برای من خیلی مهم است، پیگیری تغییر و تحول زبان شفاهی است، البته جدای از ادبیات که در هر صورت با آن سر و کار دارم. یعنی آنچه که در بطن جامعه دارد اتفاق میافتد را پیگیری میکنم. وقتی شما از زبان شفاهی جامعه دور نشوید، ناخودآگاه از اتفاقات و اتمسفری هم که در آن جامعه است، دور نمیشوید.
مسائل دیگری در رابطه با تفاوت نوع زندگی در اروپا و نوع زندگی در ایران وجود دارد. طبیعی است که اگر کسی ریز به مسائل نگاه کند، در این زمینه تفاوتهایی احساس میشود. اما خُب، کسانی مانند ما که قسمت بیشتر زندگیمان را در ایران گذراندهایم، الان از انبار و ذخیرهای که از ایران داریم، از جهت محتوایی، از جهت دردهایی که کشیدهایم، ذخیرهی زیاد جالبی هم نیست، تغذیه میشویم. مطمئن باش این دردها تا سی سال دیگر هم من را تغذیه میکنند. تا این دردها از جان من کشیده شوند، تا بیست سال دیگر که من مردهام. پس فعلاً جا داریم که تغذیه کنیم.
مگر چند سال داری؟
بیست سال را هم زیاد گفتم. در پنجاه سالگی که من دیگر نفس ندارم، زنده باشم.
حالا یک سوال که به آلبوم "سال خون" ارتباطی ندارد و به فیلم کوتاه "بیداری" ساخته شهریار احدی مربوط است، میپرسم. ترانهای که از تو و گروه آنتیکاریزما در این فیلم پخش شد، از یک کنسرت بود؟
شاهین نجفی: نه؛ ما کاری منتشر کردیم به اسم "انکار" بر روی استیل موسیقی راک ومشخصاً الهام گرفته از یکی از کارهای "کرت کویین"؛ البته با تفاوتهای موسیقایی. آکوردها و فضای کار اساساً ایرانی است. آنجا هم ما یک جمع خودمانی، در حد چهل پنجاه نفر را دعوت کردیم. شهریار قسمتهای فیلم را برداشت و بر اساس همان، یک ویدئوکلیپ ساختیم که یکی از معدود کارهای ویدئوموزیک من است. چون من بهجز آن کار، ویدئوموزیک منتشر نکردهام.
این اولین کار در زمینهی همکاری در ساختن موسیقی یک فیلم بود؟
شاهین نجفی: بله؛ این اولین همکاریای بود که ما رسماً با یک فیلم داشتیم.
خب، شهریار احدی هم اینجاست. شهریار اول خودت درباره فیلم توضیح بده. فیلم حال و هوایی سیاسی داشت و به نوعی به اتفاقات بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ربط داشت، درست است؟
شهریار احدی: داستان این فیلم را دو، سه ماه بعد از این جریانات نوشتم. از شاهین هم خواهش کردم و پرسیدم که آیا میتواند موسیقی فیلم را بخواند که کار "انکار" را برای آن انتخاب کردیم. شاهین هم راضی شد در این فیلم بازی کند و آن صحنه آخر فیلم را به عنوان یک کنسرت اجرا کند. در وصف حال و هوای این فیلم بگویم، حال و هوایی است که همان موقع ما در خارج از کشور داشتیم. دور و بر خودم را دیدم، پدر و مادرم را دیدم، دوستانی که اینجا بودند را دیدم. اتفاقی که در ایران افتاد مثل یک جرقه بود که اینها بیدار شدند. فقط همین بود و چیز دیگری نبود. داستان را اینجوری شروع کردم.
باید کمی درباره داستان فیلم صحبت کنیم. داستان این فیلم چهطور به ذهنت رسید؟
شهریار احدی: داستان اصلی فیلم داستان یک بیخانمان است. این بیخانمان هم سمبلی است از همه ما و همه خارجیهایی که اینجا بزرگ شدهاند یا بیست سال است اینجا زندگی میکنند. افرادی که نه متعلق به این کشور هستند و نه متعلق به کشور اصلی خودشان. یک نوع بیخانمانی در خودم حس میکردم که هنوز هم آن را حس میکنم. این فیگور بیخانمانی که در فیلم وجود دارد، سمبل تمام ماست. میخواستم این را نشان بدهم. این بیخانمان از همه ایرانیهایی که اینجا زندگی میکنند بریده است. ولی با اتفاقاتی که بعد از انتخابات افتاد و تظاهراتی که اینجا بود و برنامههایی که بچهها گذاشتند، این بیخانمان توانست با ایرانیها رابطه پیدا کند. همین اتفاق برای من هم افتاد. من زیاد با ایران رابطهای نداشتم. سی سال است که اینجا زندگی میکنم و یکبار هم به ایران نرفتهام. ولی خب، بعد از این اتفاقات توانستم با ایرانیهای دیگر ارتباط برقرار کنم که خیلی خوب بود. داستان فیلم هم همین است.
برگردیم سراغ آلبوم "سال خون" و اعضای گروه "آنتیکاریزما"؛ مجید کاظمی که میکسماستر آلبوم "سال خون" با او بوده. مجید، این آلبوم چه ویژگیهایی دارد؟
مجید کاظمی: بهنظر من مشخصهای که این آلبوم در داستان رپ فارسی دارد، این است که خیلی آلبوم کاملی است. خیلی کم اتفاق میافتد که یک آلبوم اینقدر کامل به همه چیز و اینقدر به مسائل روز پرداخته شده باشد.
بابک خزایی، تنظیمکنندهی آلبوم "سال خون"؛ بابک، تنظیم آلبوم "سال خون" کار سختی بود؟
بابک خزایی: با این کلام، کار خیلی راحتی نبود. نشستن موسیقی روی این فرم از کلامی که شاهین دارد، خیلی سخت است. همکاری با شاهین روی این آلبوم را از یک سال پیش آغاز کردیم.
پژمان، احساس کردم در آلبوم جدید و یکسری از کارهایی که امشب اجرا شد، ریتم کارها نسبت به گذشته تغییر کرده است و در بعضی از کارها به موسیقی راک نزدیک است، درسته؟
پژمان: کارهای شاهین همیشه نه راک و نه رپ، بلکه همیشه آمیختهای از راک و رپ بوده است. در این آلبوم هم درست است که کارها کمی شبیه راک است، ولی آنچه الان شما در کنسرت شنیدید، با خود آلبوم خیلی فرق میکند. الان بهخاطر حضور مردم، سعی کردیم کارها خیلی ریتمیکتر باشد. شاید من هم کمی زیادهروی کردم، کمی ریتم را بیشتر و سریعتر اجرا کردم. بهخاطر همین کارها یکذره شبیه راک شده بود تا رپ.
شاهین، چه اتفاقی افتاد که آلبوم "سال خون" را به پناهندگان ایرانی در ترکیه هدیه کردید؟ کمی بیشتر در اینباره بگو.
شاهین نجفی: فقط نکتهای که خیلی جالب است و فکر میکنم دوستان باید بدانند، این است که دوباره تاکید میکنم که تمامی سود حاصل از این آلبوم به دست هموطنان پناهندهی ما در کشور ترکیه میرسد.
به نظر من اگر این آلبوم به پناهندگان ایرانی در ترکیه اختصاص پیدا نمیکرد، باید جای سؤال پیش میآمد. هموطنان ما در ترکیه هم عین ما هستند. من هم زمانی اینجا پناهنده بودم و میدانم آنها چه میکشند. با خیلی از این دوستان، دوست هستم، در تماس هستم. وقتی شرایطشان را میشنوم، کار دیگری از دستام برنمیآید. تمامی سود حاصل از این آلبوم به دست هموطنان پناهندهی ما در کشور ترکیه میرسد. مجبور هستیم این کار را انجام دهیم. در ضمن، یادآوری کنیم، در حالیکه ما در یک کشور امن هستیم، تعدادی از هموطنان ما در شرایط بهشدت اسفناک و بهغایت دردناک در کشور ترکیه زندگی میکنند، پناهندهاند و پول خاک هم میدهند.
حسین کرمانی
تحریریه: کیواندخت قهاری