بیوگرافی آنگلا مرکل؛ زنی برای تمام فصول
۱۳۹۲ شهریور ۱۳, چهارشنبهآنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در زمانهی پرآشوبی حکومت میکند. مرکل که تحصیلات خود را در رشته فیزیک در آلمان شرقی بهپایان رسانده، در مدت ۸ سالهی "خدمت به کشور و مردم"، با دشواریهای بسیاری روبرو بوده است: یکی از آنها به عنوان مثال، در ماه ژوئن امسال در رابطه با گشایش نمایشگاهی با عنوان "دوران برنز و اروپای بدون مرز" در موزهی "آرمیتاژ" سنت پترزبورگ، رخ داد که میتوانست بر مناسبات میان آلمان و روسیه تاثیر منفی بگذارد.
ماجرا از این قرار بود که مرکل قصد داشت هنگام گشایش این موزه خواست بازگرداندن آثار هنری پرارزش آلمان را که به "گنجینهی ابرزوالده" (Eberswalde) معروف است، در سخنرانی خود مطرح کند؛ امری که ظاهرا به مذاق سیاستمداران کرملین خوش نمیآمد. روسها از اینرو کوشیدند، سخنرانی مرکل را به بهانهی کمبود وقت از برنامه حذف کنند. واکنش آلمان: مرکل در مراسم گشایش موزهی آرمیتاژ شرکت نخواهد کرد و مدت زمان اقامتش در سنت پترزبورگ برای شرکت در همایش بینالمللی اقتصادی در این شهر کوتاه خواهد شد. این تهدید سیاسی بلافاصله کارگر افتاد و مقامات روسی به خواست صدراعظم آلمان تن در دادند: مرکل در کنفرانس رسانهای پس از سخنرانی خود اعلام کرد: «"گنجینهی ابرزوالده" باید به آلمان بازپس داده شود.»
شیوهی حکومتی بیسر و صدا
از جمله دشواریهای خارجیای که مرکل در هفتههای اخیر با آن دست بهگریبان بود، مسئلهی گردآوری اطلاعات دربارهی شهروندان آلمان و شنود سیاستمداران اتحادیهی اروپا، به ویژه آلمان، از سوی نهادهای امنیتی آمریکا بود. مرکل در این رابطه شگرد دیگری را بکار برد. او ابتدا سکوت کرد و پس از آن که آشکار شد، سازمان امنیت آلمان نیز در این کار دست داشته است، اشتفن زایبرت، سخنگوی دولت را به کنفرانس رسانهای فرستاد تا اعلام کند: «ما به روشنی میگوییم که شنود دوستان غیرقابل پذیرش است و بههیچوجه موجه نیست.»
ادگار ولفروم، تاریخدان نامآشنای آلمانی، در بارهی شیوهی برخورد مرکل با "مسایل بحرانزا" میگوید: «صدراعظم آلمان ابتدا صبر میکند تا بحث و جنجال در مورد این و آن مسئله تمام شود، یعنی هیاهوها و مسایل را نادیده میگیرد و دست آخر با نظر اکثریت همصدا میشود.» به نظر ادگار ولفروم این خصلت، خود نوعی توانایی سیاسی است که سبب میشود، برخی او را تحسین کنند و بعضی دیگر تحقیر.
دربارهی اتخاذ و اجرای سیاستهای "سنجیده" در گسترهی اروپا، مرکل همواره راهکارهای خود را سرسختانه دنبال کرده و به هر حال نظر خود را به کرسی نشانده است؛ از جمله در مدیریت بحران یورو که عمدتا از ضعف اقتصادی یونان و برخی از کشورهای اروپای جنوبی ناشی شده است. از اینرو صدراعظم آلمان در این کشورها چهرهی محبوبی نیست، هرچند که راهکارهای اقتصادی او برای نجات یورو که از سال ۲۰۰۸ پیاده میشوند، مورد تایید نهادهای مالی بینالمللی است.
حزب و دولت در چنگ مرکل
برای شناختن آنگلا مرکل باید گذشته و زندگینامهی او را بررسی کرد. واقعیت این است که نقش هیچ صدراعظمی در آلمان، از پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵) تا کنون، این همه ناچیز پنداشته نشده بود که نقش این دختر کشیش برخاسته از آلمان شرقی. شاید سر و وضع نه چندان آراسته و پیراستهی او در سالهای نخست فعالیتهای سیاسیاش، در این میان بیتاثیر نبوده است. به نظر کارشناسان، بیبرنامهگی سالهای اولیهی ریاست او نیز مزید بر علت بود. مرکل در حزب خود بیشتر به عنوان سیاستمداری عملگرا شناخته شده است تا یک مبلغ حزبی صاحب رسالت.
ژاکلین بویسن، روزنامهنگاری که پیش از صدراعظمی آنگلا مرکل کتابی دربارهی او نگاشته، در بارهی خصوصیات ویژهی او مینویسد: «او با تکیه بر آمار و ارقام و اسناد، آزادانه تصمیم میگیرد. اگر دلایل و برهانهای منطقی ایجاب کنند، مرکل حتی وابستگیهای ایدئولوژیک و برنامهی حزب را هم نادیده میگیرد.»
پس از فاجعهی اتمی فوکوشیما، به عنوان مثال، مرکل که زمانی طرفدار افزایش نیروگاههای اتمی در آلمان بود، به هوادار سرسخت تعطیل این نیروگاهها تبدیل شد. این تغییر موضع به ضرر او تمام نشد. برعکس، او یک شبه از مرتبهی سیاسیای که شهرت "دختر هلموت کهل بودن" (صدراعظم پیشین آلمان) برای او به ارمغان آورده بود، به جایگاه "مادری ملت آلمان" ارتقاء یافت. خلاصه: آنگلا مرکل، هم حزب و هم دولت را در چنگ دارد. برای پیبردن به راز این موفقیت، باید نظری به گذشتهی او فکند.
دوران آسودهخاطری
دوران کودکی و جوانی مرکل در آلمان شرقی بدون دغدغههای سیاسی ـ اجتماعی، با آسودگی خیال و به راحتی گذشته است؛ صدراعظم کنونی آلمان مخالف دولت کارگران و دهقانان نبود. البته چند بار میبایست به "دستورهای بالاییها" تن در دهد، ولی از این بابت، به نوشتهی ژاکلین بویسن، مثل مخالفان دیگر صدمهای ندید. مرکل دربارهی زندگی خود در آلمان دموکراتیک گفته است: «در دوران بچگی من، نقطهی پنهان و تاریکی وجود ندارد.» آنگلا مرکل در همین حکومت خیلی زود شیوهی برخورد محتاطانه با دیگران را فراگرفت و یک "شهروند وارد و کارآزمودهی" آلمان شرقی شد؛ نه زیاده از حد فرصتطلب و نه بیش از اندازه معترض.
توانایی درک، بدون واکنش لحظهای
از ویژگیهای بارز آنگلا مرکل این است که خوب میتواند به حرف دیگران گوش دهد. دوستان و آشنایان دوران نوجوانی او، به ژاکلین بویسن گفتهاند که او به "راحتی میتواند با دیگران ارتباط برقرار کند". از خصلتهای برجستهی دیگر مرکل، توانایی درک و دریافت سریع اوست. با این حال یکی از اعضای حزب، کورت لاوک، که رئیس شورای اقتصادی و نمایندهی جناح بانفوذ حزب است، با این خصلت مسئله دارد. او میگوید: «مرکل خوب گوش میکند، میفهمد، مسئله را حلاجی میکند، با این حال نتیجه نامعلوم است. چون واکنش او اغلب ناروشن است.» کورت لاوک منافع جناحی در حزب را نمایندگی میکند که مرکل بدون در نظر گرفتن خواستهای جناح دیگر نمیتواند به آنها تن در دهد.
این ویژگی که آنگلا مرکل خیلی سریع به کنه مسئله پی میبرد ولی در تصمیمگیری عجله بهخرج نمیدهد، بر کسی پوشیده نیست. خود او در این باره میگوید: «من لحظهای تصمیم نمیگیرم. پدیدهها و مسائل را در کل میسنجم و در قضاوتهایم همیشه به نتیجهی آنها هم فکر میکنم.»
گامهای نخستین در عرصهی سیاست
آنگلا مرکل در سن ۳۵ سالگی و بهطور تصادفی پا به عرصهی فعالیتهای سیاسی گذاشت. تازه به عضویت حزب دموکرات مسیحی آلمانCDU درآمده بود که واپسین رئیس دولت آلمان شرقی، لوتار د مزیه، او را به عنوان معاون سخنگوی دولت برگزید. میگویند مرکل که تا آن زمان عضوی بسیار فعال بود، به یک جاهطلب تبدیل شد.
این زن مدبر، در دولت هلموت کهل (۱۹۸۲ـ ۱۹۹۸)، از سال ۱۹۹۴ وزیر "حفاظت از محیط زیست و امنیت نیروگاههای اتمی" بود و به عنوان فیزیکدانی آزموده از انجام وظایف خود به خوبی برآمد. با تکیه بر همین تجربیات، این وزیر پیشین که میگفت، با اتخاذ روشهای سنجیده، میتوان زبالههای اتمی را بیخطر و برای همیشه دفن کرد، پس از فاجعهی اتمی فوکوشیما، تغییر عقیده داد و به یکی از هواداران سرسخت تعطیل نیروگاههای اتمی این کشور بدل شد.
مدارج ترقی تا صدراعظمی
حزب دموکرات مسیحی، هنگامی که هلموت کهل در سال ۱۹۹۸ انتخابات را باخت، در موقعیت دشوار و پیچیدهای قرار داشت. آنگلا مرکل از این شرایط بحرانی به سود خود بهره برد و با نشاندادن تواناییهایش جایگاه خود را در حزب و در عرصهی سیاست آلمان در "آیندهی پس از دورهی ۱۶ سالهی کهل" تثبیت کرد. ولفگانگ شویبله که به تازگی به ریاست اتحادیهی احزاب دموکرات و سوسیال مسیحی آلمان (Union) انتخاب شده بود، مرکل را به عنوان دبیرکل حزبCDU برگزید. شعار او در این دوره، "حضور در رسانهها" و مطرح بودن در مطبوعات بود. پس از آبروریزی کشف "صندوق سیاه" در حزب که در سال ۱۹۹۱ فاش شد، مرکل، سرنگونی اخلاقی هلموت کهل و ولفگانگ شویبله را که هر دو در این ماجرا دست داشتند، فراهم آورد و خود مدارج ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد.
انتخاب دوبارهی مرکل در آوریل سال ۲۰۰۰ به ریاست حزب دموکرات مسیحی، یکی از این مدارج بود. او سرانجام در سال ۲۰۰۵ به عنوان نامزد صدراعظمی حزب خود، به این مقام دست یافت. اکنون ۱۳ سال است که او دموکرات مسیحیهای آلمان را، آرام و بیسر و صدا، با از میدانبهدر کردن تمام مخالفان مذکر خود، رهبری میکند.
در این مدت به خوبی ثابت شده است که مرکل از توانایی رهبری بالایی برخوردارست. بیشتر اعضای حزب ولی با سمت و سوی این رهبری موافق نیستند و معتقدند که "هویت حزب" تحت رهبری مرکل خدشهدار شده است. به هر حال، این عضو وفادار حزبCDU را نمیتوان، "روح مجسم یک حزب مردمی محافظهکار مسیحی مسلک" خواند.