تأیید "شکنجه" در زندان بوشهر توسط یک زندانی سیاسی زن
۱۴۰۰ شهریور ۲۰, شنبه
محبوبه رضایی، زندانی سیاسی در زندان بوشهر در یادداشتی تائید کرده که "تحت شکنجه است". این زندانی سیاسی شهادت داده است از طرف مسئولان زندان "پیشنهاد صیغه موقت با مردان متمول بند مالی زندان" دریافت کرده است.
تبلیغات
محبوبه رضایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی بوشهر که دوران حبس دو سال و شش ماهه خود را میگذراند اظهارات سپیده قلیان درباره "شکنجه در زندان بوشهر را تائید کرده است.
او در یادداشتی کوتاه که در اینستاگرام آموزشکده "توانا" منتشر شده سخنانی همسو با گفتههای اخیر سپیده قلیان درباره "وضعیت اسفبار زندان زنان بوشهر" ایراد کرده است.
محبوبه رضایی در یادداشت خود به آزار، تهدید و شکنجه زنان اشاره کرده است. یادداشت او پس از افشاگریهای سپیده قلیان، فعال مدنی درباره وضعیت زنان در زندان بوشهر نوشته شده است.
قلیان در یک رشته توییت با هشتگ #حقیقت_زندان به اذیت و آزار و شکنجه زنان در زندان بوشهر، از جمله "اجبار زنان زندانی به ارائه خدمات جنسی، ممنوعیت پوشیدن لباس زیر حتی در دوران عادت ماهیانه و آزار کودکان زندانیان" اشاره کرده است.
افشاگریهای قلیان و رسانهای شدن شکنجه زنان در بوشهر باعث شد مسئولان جمهوری اسلامی نسبت به آن واکنش نشان دهند.
محمدمهدی حاجمحمدی، رئیس سازمان زندانها در صفحه شخصی خود در توییتر از "ادعاهای عجیب" قلیان و اعزام مدیرکل بازرسی سازمان زندانها به بوشهر برای "بررسی صحت و سقم ادعای سپیده قلیان" خبر داده است.
رئیس سازمان زندانها همچنین گفته است "بیشک با احراز صحت یا کذب این ادعاها، با متخلف برخورد خواهد شد".
اما سپیده قلیان و محبوبه رضائی گفتهاند که مسئولان جمهوری اسلامی ایران از شکنجه در زندان بوشهر اطلاع دارند و "بارها تمام موارد ارعاب، شکنجه، تهدید، تعرض و تجاوز به مسئولین اطلاع داده شد" اما هرگز پیگیری نشده است.
سپیده قلیان که به پنج سال حبس قطعی محکوم شده در اول تیرماه ۹۹ بعد از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان اوین منتقل شد.
او در ۲۰ اسفندماه سال ۹۹ از بند زنان زندان اوین به زندان بوشهر تبعید شد. قلیان در ۲۹ تیرماه سال جاری (۱۴۰۰) توسط زندانیان متهم به جرائم خشن در مقابل مسئولان زندان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
روایتی از تجربههای تلخ و شیرین زندان زنان
فیلم مستند ایرانی "و من عاشقانه زیستهام" بهزودی در برلین بهنمایش در میآید. پانتهآ بهرامی، در این فیلم تجربههای ۱۳ زن زندانی سیاسی را به تصویر میکشد. یکی از آنها چگونگی ماجرای تجاوز به خود را در زندان فاش میکند.
عکس: Pantea Bahrami
راهرویی در زندان (بازسازی صحنههای زندان)
عکس: Pantea Bahrami
دمپاییهای زندان (بازسازی صحنههای زندان)
عکس: Pantea Bahrami
خوردن غذا (بازسازی صحنههای زندان)
عکس: Pantea Bahrami
راهرویی در زندان (بازسازی صحنههای زندان)
عکس: Pantea Bahrami
"آنها میخواستند، همهی احساسات ما را غارت کنند، احساس دیدن، لمس کردن..." (بازسازی صحنههای زندان)
عکس: Pantea Bahrami
تعدادی از اعضای "سازمان چریکهای فدایی خلق" که در درگیری با مأموران ساواک شاه کشته شدند
عکس: Pantea Bahrami
گلی ماجرای دستگیریاش را تعریف میکند
عکس: Pantea Bahrami
بهاره: روزگار تلخی بود
عکس: Pantea Bahrami
نسرین: "من اینجا فوق لیسانس روانشناسی گرفتهام و در رشتهی حقوق بینالملل فارغالتحصیل شدهام"
عکس: Pantea Bahrami
نازلی و دخترش میشل. نازلی پرتوی یکی از شخصیتهای قوی فیلم مستند "... و من عاشقانه زیستهام" است. او حدود ۸ سال از دوران جوانی خود را در زندانهای جمهوری اسلامی گذرانده است. نازلی یکی از بازماندگان تنبیه معروف "قبرها" است که در سال ۱۳۶۹ به مدت ۹ ماه در زندان قزل حصار به دستور حاج داود به مرحله اجرا در آمد. روحیه شوخ و مقاوم نازلی به او کمک کرد تا دوران سخت شکنجه و زندان را پشتسر بگذارد.
عکس: Pantea Bahrami
نینا در سال ۱۳۶۱ دستگیرمیشود. او در دوران شکنجه از سوی بازجویش مورد تجاوز قرار میگیرد. نینا در زندان دو بار دست به خودکشی میزند. نینا: «بازجویم میگفت: "کاری میکنم که سرت را نتوانی بلند کنی" و پس از مکثی طولانی ادامه میدهد: «مثل رعد و برقی که میآید و میرود، باورم نمیشد که دست به این عمل زده باشد».
عکس: Pantea Bahrami
عکس دوران جوانی راضیه در لباس ارتشی
عکس: Pantea Bahrami
سالها گذشته است: راضیه در پارک
عکس: Pantea Bahrami
سرور یکی از ۱۳ زن مصاحبه شونده در فیلم است که تلخی زندان را در دو رژیم شا ه و جمهوری اسلامی تجربه کرده است. او یکی از سازماندهندگان جنبش دانشجویی مخفی در زمان شاه بود. سرور در سال ۱۳۶۰ دستگیر میشود. او را چنان وحشیانه کتک میزنند و شکنجه میکنند که برای مدتی حافظهاش را از دست میدهد. سرور: «... میگفتم ۱، ۲، ولی شمارهی ۳ را بهخاطر نمیآوردم. اسم مادرم و خواهرم را هم به یاد نمی آوردم.»
عکس: Pantea Bahrami
آویژه و دخترانش
عکس: Pantea Bahrami
یکی از صحنههای فیلم مستند "... و من عاشقانه زیستهام"
عکس: Pantea Bahrami
یکی از صحنههای فیلم مستند "... و من عاشقانه زیستهام"
عکس: Pantea Bahrami
یکی از صحنههای فیلم مستند "... و من عاشقانه زیستهام"
عکس: Pantea Bahrami
یکی از صحنههای فیلم مستند "... و من عاشقانه زیستهام"