سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی تحصیلکرده کشورشان را ترک میکنند. طبق آمار صندوق بین المللی پول، در سال ۲۰۰۹ ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان، مقام اول را در میان ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته داشته است.
تبلیغات
فرار مغزها و یا خروج نخبگان از کشور رو به افزایش است. به گفته مسئولان دولتی در ایران و همچنین صندوق بینالمللی پول، ایران مقام اول را در زمینه مهاجرت نخبگان داشته است.
طبق گزارشها، ظرف هشتاد روز ابتدایی سال ۱۳۹۱ در ایران، بیش از هزار جوان ایرانی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتهاند.
نیمی از این جوانان ۲۲ ساله بوده و با هزینه شخصی برای ادامه تحصیل از کشور خارج شدهاند. کشورهای آمریکا، کانادا و بریتانیا هم سه مقصد اصلی این مهاجران بوده است.
طبق آمار صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۰۹ ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان در میان ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته مقام اول را داشته است. بر اساس این گزارش سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی تحصیل کرده برای خروج از کشور اقدام میکنند.
دلایل مهاجرت نخبگان ایران
سورنا ستاری، معاون علمی و فناوری رئیسجمهور ایران چندی پیش اقتصاد متکی به نفت و فضای خاص کشور را دلیل مهاجرت نخبگان دانسته بود. به گفته وی، زمینههای مناسب برای جذب نخبگان در ایران وجود ندارد و از این طریق سرمایههای هنگفتی هدر میرود.
وی معتقد است: «کشوری که پولش را از نفت تامین میکند، هیچ زمان نمیتواند نخبگان خود را در داخل کشور نگه دارد. جذب و نگه داشتن نخبگان در کشور نیازمند "اقتصاد و فضایی خاص" است. نخبه در اقتصاد متکی به نفت جائی نمییابد و به همین دلیل نخبگان مهاجرت میکنند.»
رضا فرجیدانا، وزیر علوم استیضاح شده ایران در زمستان سال ۱۳۹۲ گفته بود که تربیت یک نخبه برای ایران با محاسبات دهه هفتاد شمسی یک میلیون دلار هزینه بر میدارد. او گفته بود با حساب خروج سالانه ۱۵۰ هزار نخبه از کشور، ایران ۱۵۰ میلیارد دلار در سال ضرر میدهد.»
فرجی دانا فرار مغزها را بزرگترین خسارت کشورهای درحال توسعه خوانده و افزوده بود: «ما فقط در حال نظاره خروج نخبگان از کشور هستیم.»
مهاجران و پناهجویان؛ دیروز و امروز
گروه پرشماری از مهاجران و پناهندگان ایرانی در آلمان زندگی میکنند که سرنوشت هر یک از آنها دستکم در فرار به کمک قاچاقچی یا شروع از نقطه صفر به یکدیگر گره خورده است. تصاویری از چند چهره با مروری بر گذشته و حال آنها.
عکس: dapd
گروه پرشماری از مهاجران و پناهندگان ایرانی در آلمان زندگی میکنند که سرنوشت هر یک از آنها دستکم در فرار به کمک قاچاقچی یا شروع از نقطه صفر به یکدیگر گره خورده است. تصاویری از چند چهره با مروری بر گذشته و حال آنها.
عکس: dapd
یار هنری پناهجویان...
عارف ابراهیمپور، آهنگساز و نوازنده ویلون و پیانو، ایران را در سال ۱۹۸۸ به دلیل آزارهای سیاسی ترک کرد. او را به خاطر داشتن استودیوی موسیقی و انتشار سرودهای اعتراضی، مدتی زندانی کردند و انگشتهایش را برای تنبیه و تادیب با چاقو زخم زدند. ابراهیمپور که در پنج سالگی نابینا شده، با تدریس موسیقی، آهنگسازی و اجرای کنسرت گذران زندگی میکند. او از همراهان فرهنگی مهاجران و پناهجویان در آلمان است.
عکس: privat
گذر از رنجها...
ناهید نصرت یکی از هزاران قربانی انقلاب فرهنگی و پیگردهای سیاسی در دهه شصت است. او ایران را پس از مدتی زندگی مخفی، در سال ۱۹۸۳و در گریزی پرمخاطره از کوهستان ترک کرد. ناهید نصرت که در آغاز برداشت مثبتی از غرب نداشت، بازتر شدن جهان درونی خود و آشنایی با مبارزات انسانی در دورانها و جوامع مختلف را از دستاوردهای مهاجرت میداند. او کارشناس اینفورماتیک و فعال حقوق زنان در شهر کلن است.
عکس: Nahid Nosrat
تماشای دنیا از پشت شیشه...
جلال سرفراز، روزنامهنگار و شاعر، در سال ۱۹۸۳ از چنگ دستگاه سرکوب گریخت، اما کتابها، آرشیو عکس ومصاحبههایش در یورش ماموران امنیتی یه یغما رفت. سرفراز پس از چند سال زندگی با هویت مستعار در شوروی و آلمان شرقی سابق، از سال ۱۹۸۹ در شهر برلین ساکن است. این روزنامهنگار قدیمی که نخواسته با رسانههای خارج از کشور کار کند، خلاء رانده شدن از متن جامعه فعال فرهنگی در ایران را با نقاشی و شعر پر میکند.
عکس: privat
میهمانی که میزبان شد...
علی محجوبی در سال ۱۹۹۰ به آلمان آمد و عزم کرد فعالیت سیاسی را در بطن جامعه جدید ادامه دهد. او دو سال در خوابگاهی ۲۲ نفره ماند و انتظار پذیرش پناهندگی را با خودآموزی زبان گذراند. محجوبی از سرایداری یک مدرسه شروع کرد و در نهایت کارمند وزارت امور خارجه شد. او اینک رئیس دفتر کلودیا روت، رئیس حزب سبزهای آلمان است و مهاجرت را وقتی قابل قبول میداند که فرد در محیط جدید، حالت صاحبخانه به خود بگیرد.
عکس: DW/M.Mesbah
همیشه از اول ....
بهرخ حسینبابایی، بازیگر تئاتر و خواننده سرودهای انقلابی فداییان خلق، در سال ۱۹۸۹ به آلمان آمد و دو ماه بعد به عنوان پناهنده پذیرفته شد. شاگرد رکنالدین خسروی و همکار ناصر رحمانینژاد در دانشکده هنرهای دراماتیک، با پسری هفتساله و دستی خالی وارد آلمان شد و برای بار چندم در زندگی همه چیز را از نو شروع کرد. او و همسرش از ۲۰ سال پیش تاکنون، جشنواره تئاتر ایرانی در کلن را برگزار میکنند.
عکس: privat
بنویس و بخوان...
پیگرد اعضای حزب توده ایران، فریدون تنکابنی، نویسنده و طنزپرداز را در سال ۱۹۸۴ وادار به ترک ایران از راه کردستان کرد. نزدیک یک سال طول کشید تا تنکابنی از ترکیه به برلین شرقی آمد. پناهندگی او اما به دلیل شهرتش بسیار سریع و پس از چند ماه پذیرفته شد. تنکابنی از سال ۱۹۸۵ ساکن شهر کلن است و به دلیل بازنماندن از نوشتن و خواندن، احساس گمگشتگی ندارد. او با سرمایه شخصی به انتشار کتابهایش سرگرم است.
عکس: DW/M.Mesbah
نگاه به جلو...
ناصر کلهری در سال هفتم پزشکی و در حال گذراندن دوره انترنی بود که ایران را ناخواسته و به دلیل خطرات امنیتی ترک کرد. او که در آلمان دوباره دپیلم گرفت و در سال اول دانشگاه نشست؛ حضور در جامعه جدید را فرصتی برای باز شدن افق دید افراد میداند. دکتر کلهر اینک یک کلینیک سرطانشناسی را اداره میکند و نسل جدید پناهجویان را به آموختن و بهرهمندی از امکانات جامعه پیشرفته و درجا نزدن فرا میخواند.
عکس: DW/M. Mesbah
کابوس جنگ و رویای تئاتر...
نیلوفر بیضایی، کارگردان و موسس گروه نمایشی دریچه، در سال ۱۹۸۵ و در ۱۸ سالگی به آلمان پناهنده شد. او یکبار در ۱۳ سالگی دستگیر شد و شب اول جنگ ایران و عراق را در کمیته عشرتآباد به صبح رساند. رفتار پاسدارها و صدای ضدهواییها در آن شب او را سالها از صدای ترقه و آتشبازی در شب سال نو ترسانده است. تئاتر کمک بزرگ او در عبور از این کابوس بوده اما هنوز فکر میکند اگر حق انتخاب داشت، از ایران خارج نمیشد.
عکس: privat
ماهی دور از آب...
عسگر آهنین، روزنامهنگار و شاعر، ایران را در سال ۱۹۸۳ و پس از موج سرکوب گروههای چپ ترک کرد. او کنده شدن از زبان مادری را برای کسی که اهل خواندن و نوشتن بوده، مانند دور افتادن ماهی از آب میداند. آهنین اما پس از فراگیری زبان آلمانی، نزدیک ۱۵ سال در مرکز پناهندگان شوالباخ در نزدیکی فرانکفورت، مترجم سایر پناهجویان شد و سه مجموعه شعر نیز منتشر کرد. او اینک همکار آزاد سایتهای خبری است.
عکس: privat
فرار در ۱۳ سالگی...
علی صمدی احدی، سازنده فیلمهای "سالامی علیکم" و "موج سبز"، در سال ۱۹۸۵ از ایران به خاطر جنگ و خطر اعزام به جبهه فرار کرد. در سیزده سالگی تقاضای پناهندگی داد و ۱۲ سال منتظر ماند تا سرانجام به دلایل انساندوستانه پذیرفته شد. این هنرمند خودساخته که نخستین فیلم خود را در ۱۷ سالگی درست کرده، آرزو دارد شرایط پناهجویان در آلمان بهبود یابد: «وضع فاجعهبار این هایمها با ثروت و امکانات این جامعه نمیخواند.»
عکس: privat
سفیران فرهنگی و ادبی...
مینو گلبهار و حمید مهدیپور موسسان نشر فروغ در شهر کلن، ایران را در ۱۹۸۷ پس از دو بار دستگیری و خطر پیگرد بیشتر ترک کردهاند. آنها خود را حلقههای رابط تولید و مصرف فرهنگ میدانند و هدف از گشایش کتابفروشی را "جبران کمبودهای نسل خود در مطالعه و پرورش ذهن" عنوان میکنند. حمید مهدیپور میگوید، بخش قابل توجهی از پژوهشگران و اهل قلم خارج از کشور را به این ترتیب بسیج و امیدوار کرده است.
عکس: DW/M.Mesbah
ارتقای هویت بومی...
فرج سرکوهی، نویسنده و روزنامهنگار، از سال ۱۹۹۸ در آلمان زندگی میکند و مسئول حقوق بشر انجمن جهانی "پن" است. او که داوطلبانه به آلمان نیامده، زیستن اهل زبان و قلم در کشوری دیگر را رانده شدن به حاشیه و نوعی مرگ میداند: «مجله آدینه هر ماه یک موج در ایران به راه میانداخت. اینجا چه موجی میتوان ایجاد کرد؟» سرکوهی اما از تبدیل خود از روشنفکری بومی به غیربومی و تنفس در محیطی چندفرهنگی راضی است.
عکس: privat
شادی بیکران آزادی...
منیره برادران پس از ۹ سال زندان در ۱۹۹۱ به آلمان آمد تا به کسی بپیوندد که دوستش میداشت. او برای ثبت تجربیات و خاطرات زندان، بازگشت دردناک و فرسایندهای به گذشته کرد اما در دو کتاب بعدی، "روانشناسی شکنجه" و "علیه فراموشی" رو به آینده داشت: «تجربه زندان به امثال من درک عمیقتری از زیباییهای طبیعت، آزادی و شادمانی بخشیده است.» او فرهنگ بررسی و بازبینی گذشته نزد آلمانیها را میستاید.
عکس: privat
عکس 141 | 14
گزارش بانک جهانی
بانک جهانی در تازهترین گزارش خود ضمن بررسی وضع اقتصادی ایران نوشته است: «با وضع اقتصادی موجود در ایران تعجبی ندارد که هر سال حدود ۱۵۰ هزار نفر از جمعیت جوان کشور برای یافتن آینده اقتصادی بهتر به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند. براساس برآوردهای دولت ایران، این کشور باید در ۲ سال آینده حدود ۵/ ۸ میلیون فرصت شغلی ایجاد کند تا به هدف خود در کاهش نرخ بیکاری به ۷ درصد تا سال ۲۰۱۵ دست یابد.»
کوچ جوانان تحصیلکرده ایرانی به خارج از کشور در سالهای اخیر سبب شده است که کشورهای میزبان نخبگان ایرانی از سرمایه گذاریهای صورت گرفته در داخل ایران سود ببرند.
نخست وزیر کانادا چندی پیش به صراحت اعلام کرد، دولت ایران ما را ۲۵ سال پیشرفت داد، چرا که زمینه مهاجرت هزاران متخصص ایرانی به این کشور را فراهم کرد.
خروج جوانان با استعداد
دکتر منیژه فیروزی، مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس به خبرآنلاین میگوید: «در کشورهای پیشرفته برای افراد مستعد و تعلیم دیده بهترین امکانات مادی فراهم میشود تا آنها هم بتوانند پیشرفت کنند و هم آسایش نسبی داشته باشند. اما در ایران، خودمان زمینه را برای سرکوب و خروج با استعدادترین جوانان کشور فراهم میسازیم. این که بگوئیم ما جوانان را با هزینه شخصی خود آنها روانه کشورهای پیشرفته میکنیم و در پایان جوانانی متخصص به کشور باز خواهند گشت اغواکننده است.»
نتایج بررسی سالانه نامنویسیهای بینالمللی دانشگاههای آمریکا نشان میدهد در سال تحصیلی ۲۰۱۱-۲۰۱۰ حدود ۵ هزار و ۶۲۶ ایرانی در حال تحصیل در این کشور بودند. این رقم نسبت به سال تحصیلی ۲۰۰۹ - ۲۰۱۰ قبل نوزده درصد بیشتر بود.
بر اساس آمار مجلس ایران هم در سال ۱۳۸۹، حدود ۶۰ هزار نخبه ایرانی از ایران مهاجرت کردهاند. اغلب این افراد نفرات برتر المپیادهای علمی، نفرات برتر کنکور و یا دانشگاهها بودهاند.
براساس این گزارش، ۲۵ درصد از ایرانیان تحصیل کرده، در کشورهای توسعه یافته زندگی میکنند. حدود ۴۰ درصد مهاجران را دختران و زنان تشکیل میدهند.