تحولات اقلیمی: تشنج نظری یا تهدیدی عینی؟
۱۳۸۶ آذر ۱, پنجشنبه
ریچارد لیندزن: تشنج نظری
گرمایش کرهی زمین برای همه سودمند است
ریچارد لیندزن (Richard Lindzen) میگوید: اگر در گذشته دمای زمین افزایش یافته بود، بیماریهای مسری و قحطی کمتر میشد و رفاه نیز افزایش مییافت.
این استاد دانشگاه توضیح میدهد که چندان با روزنامهنگاران مصاحبه نمیکند، اما در عوض در موسسهی تکنولوژی ماساچوست در بوستون تأثیر ابرها و بخار آب را بر شرایط اقلیمی بررسی میکند؛ زیرا این عوامل بر دمای زمین تأثیر میگذارند. اما این موضوع هنوز به طور کامل ثابت نشده است و به همین دلیل نمیتواند در قالب الگوی نظریای که در حال حاضر گرمایش نگرانکنندهی کرهی زمین را پیش بینی میکند، جای بگیرد. این موضع نظری دربردارندهی نقد اصلی لیندزن بر هشدارهایی است که دربارهی فاجعهی اقلیمی کرهی زمین به گوش میرسند. او به پژوهشهایی که در ژاپن و اروپا صورت گرفته، استناد میکند. براساس این پژوهشها الگوهای اقلیمی نمی توانند عینی باشند؛ زیرا هنگامی که از آنها برای پیش بینی وضعیت هوا استفاده میشود، دیگر در محدودهی زمانی ساعات و روزها قابلیت کاربرد ندارند و به سرعت در هم میریزند.
با افزایش دما رفاه بیشتر میشود
نتیجهگیری لیندزن از عبارات یاد شده این است که پیش بینیهای صورت گرفته در مورد افزایش دمای زمین به میزان 2 تا 4.5 درجهی سلسیوس اغراق آمیز است. او این میزان را در صورتی که دی اکسید کربن در جو دو برابر شود، 0.5 درجه سانتی گراد پیش بینی میکند و این از نظر او نه یک فاجعه، بلکه یک مزیت برای تمامی انسانهاست. در زمانهایی که کرهی زمین اندکی گرمتر بوده است، بیماریهای مسری و قحطی کمتر میشد و رفاه نیز افزایش مییافت. قرون وسطی در اروپا نمونهی خوب در این زمینه به دست میدهد. محققان مسائل اقلیمی میتوانند از دورههای گرمتر کرهی زمین به عنوان شرایط اقلیمی مطلوب یاد کنند.
تبلیغات زننده
او در ادامه میگوید: نشان دادن ذوب یخچالها در مدرسه به کودکان دبستانی به عنوان مثالی برای گرمایش کرهی زمین، نوعی شعار تبلیغاتی و کاری زننده است. نباید چنین مسائلی را به کودکانی آموزش داد؛ زیرا آنان نمیدانند موضوع از چه قرار است. یخچالها مجموعههایی پیچیده هستند و تحت تأثیر دمای منطقه، از قرن هجدهم تاکنون همچنان در حال ذوب شدن هستند. در این مورد نیز ابرها نقش خود را ایفا میکنند که این موضوع هنوز به طور دقیق مورد پژوهش قرار نگرفته است.
جریانهای گوناگون در راستای منافع خود عمل میکنند
در بحث پیرامون گرمایش کرهی زمین هر فرد یا جریان سعی دارد، موضع خود را تا حد ممکن پیش برد. جنبش حفظ محیط زیست این موضوع را بهترین زمینه برای جمع آوری اعانهها میبیند. برای سیاستمداران نیز بعد بطالتآمیز قضیه نجات جهان یک هدف بسیار باشکوه است. حتا کنسرسیومهای انرژی نیز وارد عمل شدهاند؛ زیرا در پی حوزههای تجاری جدیدتر هستند. به عنوان مثال ال گور هنگام ایراد سخنرانی دریافت جایزهی نوبل مبلغ زیادی پول برای پیشبرد اهداف خود درخواست کرد.
بنابراین آیا تمامی توصیفات موجود نوعی دسیسه است؟
لیندزن به این پرسش پاسخ منفی میدهد و منظور خود را این گونه توضیح میدهد: در یک جامعه امور به این دلیل رخ نمیدهند که یک فرد یا ایدهی خاص پشتیبان آنها است یا در پس آنها نهفته است؛ بلکه به این دلیل که منافع گروههای مختلف در جهتی خاص یا به سوی موضوعی مشخص حرکت میکنند. به عنوان مثال این به نفع کشورهای صنعتی است که نگذارند کشورهای در حال توسعه به استانداردهای زندگی آنها دست یابند. کشورهایی که در تلاش برای رسیدن به این مرحله هستند، این امر را به خوبی درک میکنند. این تفکر نامعقول است که کشورهایی چون چین و هند پس از چندین نسل زندگی در فقر باید روند صنعتیسازی خود را متوقف کند؛ زیرا اروپا ممکن است تا حدی گرفتار ترس شود.
- اشتفان رامشتورف: تهدید عینی
اشتفان رامشتورف (Stefan Rahmstorf) معتقد است که بحران گرمایش زمین حرانی ناشی از اختلاف نظری در تفسیر و توجیه آمارهای شاخص بحران نیست. تهدید عینی است و منشأ خطری که زندگی را تهدید میکند، اساسا انسان است.
مخالفخوانی و هشدار در مورد خطری عینی
رامشتورف به شدت با کسانی که خطر را دست کم میگیرند و آن را امری طبیعی و بنابر این عادی جلوه میدهند، مخالفت میکند. او اما همچون یک آدم مخالفخوان لجوح به نظر نمینمیرسد، همچون آدمی که اخبرا "فرانکفورتر آلگماینه تساتیونگ" و "اشپیگل آنلاین" او را چنان گونه معرفی کردند که گویا علیه آنانی که نظرات مخالفی دارند، اعلام جهاد میکند. او با کمال آرامش از دفتر کار خود در پتسدام به چشم انداز پارکی که مقابل ساختمان او قرار دارد، مینگرد. این دانشمند 47 ساله، از آوازهی خوبی برخوردار بوده و در رشتهی اقیانوسشناسی تحصیل کرده است. او عضو شورای تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد (IPCC) است و از سال ۱۹۹۶ در مؤسسهی پژوهشهای اقلیمی پتسدام فعالیت دارد. علاوه بر این او عضو شورای علمی تحولات اقلیمی در آلمان است.
رامشتورف با چرب زبانی و خوشبینی بیش از حد مخالف است. هنگامی که روزنامه نگاران، مانند گذشته، در یافتههای دانشمندان مسائل اقلیمی تردید نشان میدهند، واکنش نشان میدهد و احساس نامطلوبی دارد. به این ترتیب رامشتورف به گفتهی خود مجبور میشود، در بحثهای عمومی شرکت کند. او میگوید: معمولاً این نوع تحلیلها به نتیجهی مفیدی نمیرسند. اما هر بار که یکی از این مقالههای تردیدآمیز دربارهی پژوهشهای موافقان جلوگیری از تحولات اقلیمی در روزنامهها منتشر میشود، در آن می خوانیم: انسان تنها در تولید سه درصد از میزان دی اکسید کربن مقصر است. پس از خواندن چنین جملههایی، پرسشهای بسیاری برای من پیش میآید. البته من به جای آن که صدها ایمیل به دفتر روزنامههای مختلف بنویسم، در یک مقاله موضوع را روشن میکنم.
انسان مسئول است
رامشتورف در گام بعد به گونهای اظهار نظر میکند که فرد سینگر، متخصص امور اقلیمی را نیز وارد بحث میکند. سینگر تا چند سال پیش نیز وجود تحولات اقلیمی را انکار میکرد. اما در حال حاضر او این روند را توقف ناپذیر میبیند و از این نظر متعلق به یک اقلیت است که به زودی وجود نخواهد داشت.
رامشتورف میگوید: رسانهها معمولاً به دیدگاههای مخالف یکدیگر نیاز دارند و بر همین اساس دو گروه مخالف و موافق دیدگاههای مربوطه به تحولات اقلیمی را در مقابل یکدیگر قرار میدهند. او برخورد سطحی با واقعیتها را در این حوزه تحمل نمیکند و کمتر میتوان در استدلالهای وی شک کرد. او معتقد است: حجم گاز دی اکسید کربن امروزه بسیار بالاتر از ۶۵۰.۰۰۰ سال در تاریخ تحولات اقلیمی گذشته است. ما به خوبی میدانیم که انسان مسئول ایجاد این وضعیت است. این موضوع نیز آشکارست که افزایش حجم دی اکسید کربن، تا حد زیادی علت گرمایش اقلیمی دهههای گذشته بوده است.
انسان مسئول است، نه آتشفشان
از آنجا که این موضوع صحت دارد، رامشتورف نظرات مخالف را در این زمینه را اشتباههایی عمدی مینامد، به عنوان مثال در یک برنامهی تلویزیونی ادعا شده بود که آتشفشانها بسیار بیشتر از انسان دی اکسید کربن تولید کردهاند. در واقع انسان، در سالهای گذشته ۵۰ برابر بیشتر از آتشفشانها گازهای تولید کرده است. رامشتورف تأکید میکند که مشکل تحولات اقلیمی بسیار جدی است و سیاستمداران به اندازهی کافی در این زمینه جدیت از خود نشان نمیدهند. او قصد دارد به پژوهشهای خود در این زمینه ادامه بدهد و نمیخواهد گرفتار برج عاج نشینی شود. او حمایت مالی لازم را در این زمینه دریافت میکند، اما خبرهای ناخوشایندی که او باید به دنبال تحقیقات خود دربارهی تحولات اقلیمی در اختیار رسانهها قرار دهد، برای خود او نیز چندان مطلوب نیست.