ترك اعتياد به كمك معتادان پيشين
۱۳۸۵ تیر ۱۳, سهشنبهمعاون وزير بهداشت میگويد براى كنترل اعتياد در ايران و كاهش آسيبهاى ناشى از آن به اعتبارى بالغ بر ۴۰ ميليارد تومان نياز است. اما اعتبارى كه در اختيار وزارت بهداشت قرار دارد از سه ميليارد تومان تجاوز نمیكند!
از سه ميليون و دويست هزار نفر معتاد، به گفته وى ۲۰۰ هزار معتاد تزريقى هستند كه حدود ۴۰ هزار نفرشان به ايدز مبتلا شدهاند. و تا پايان سال آينده تعداد آنها به ۱۰۰ هزار نفر میرسد. اين ارقام تكان دهنده است. و تكان دهندهتر اينكه به گفته معاونت اجتماعى و ارشاد نيروى انتظامى سن اعتياد در ايران بسرعت پايين میرود.
گزارش ديگرى از «ايسنا» حاكى است كه تنها مركز درمان اجتماع مدار اعتياد تهران از سال ۷۹ آغاز بكار كرده و تاكنون موفق به كمك به ۴۵۰ نفر از كسانى شده كه ترك اعتياد كردهاند. نياز به تاسيس چنين مراكزى بسيار زياد است، زيرا خطر بازگشت به اعتياد نيز بالاست و كسانى كه ترك كردهاند بايد از هرطرف مورد حمايت و كنترل قرار گيرند. اما چرا دولت بودجه كافى براى اين كار صرف نمیكند؟ چرا مبارزه با اعتياد، در بيشتر موارد به مبارزه با معتادان میانجامد؟ از طرف ديگر برخورد با معتادان از سوى خانواده و آشنايان و در جامعه در بهترين حالت با بدبينى زيادى همراه است. به نظر خيلىها فرد معتاد ديگر قابل اعتماد نيست. با وجود اين ذهنيت چگونه میتوان به يك معتاد كمك كرد؟
خانم رضوان مقدم مسئول انجمن تلاشگران سلامت كه در اين زمينه فعاليت میكند میگويد:
عمده مسئله اینجا برخورد با واقعیت اعتیاد معتاد است. برخورد باید برخوردی سازنده باشد. اگر ما میخواهیم کمک بکنیم به یک معتاد و برای رهایی او، باید طوری باشد که ما به او اعتماد بکنیم. سازمانهایی که معمولا از معتادین پیشین تشکیل شدهاند بسیار بسیار سازمانهای موثر و کارسازی هستند که میتوانند به معتاد کمک کنند برای رهایی از دام اعتیادی که در آن گرفتار هست. برای اینکه آن افراد همدیگر را خیلی بهتر درک میکنند. چون خود آن فردی که قبلا معتاد بوده، چون قبلا در دام اعتیاد گرفتار بوده و توانسته خودش را نجات بدهد، آن فردی که در ارتباط با وی قرار میگیرد میگوید پس اگر ایشان توانسته رها بشود، پس من هم میتوانم. این خودش گرفتن یک موج مثبت است از آن فردی که قبلا معتاد بوده و ترک کرده.”
به نظر خانم مقدم دولتها وظيفه دارند بخصوص از اين سازمانها و انجمنهای غیردولتی كه نقش موثرى میتوانند در كمك به معتادان داشته باشند، حمايت كافی كنند.
ايجاد گسترده نهادهاى كمكرسانى بخصوص سازمانهايى كه با حضور معتادین پیشین تشكيل شدهاند، نه فقط به معتادين يارى میرسانند، بلكه براى كسانى كه ترك اعتياد كردهاند نيز ايجاد كار میكند.
رضوان مقدم:
”چون از لحاظ روانی واقعا این افراد بعد از اینکه به ترک رسیدهاند نباید رها بشوند. حتما باید شرایط اجتماعی و فردیشان تغییر بکند.”
روشن است كه سازمانهای غیردولتی بدون حمايت دولت توانايى لازم براى كمك به معتادان را ندارند بويژه بدون حمایت مالی براى انجام كارى كه نياز به امكانات زيادى دارد. بسيارى در اين مراكز رايگان و تنها افتخارى كار میكنند. واقعيتى كه خود مسئولان نيز به آن اذعان دارند اين است كه تعداد اين سازمانها ناچيز و امكاناتى كه در اختيار دارند نيز بسيار كمتر از آن چيزى است كه بتواند در مقياسى وسيع كارساز باشد.
رضوان مقدم:
”انجمنهای غیردولتی داوطلبانه هست، اغلب افرادی آنجا جمع میشوند که دغدغهشان مشکلات مردم است. در نتیجه چون واقعا دنبال مسایل مادی نیستند، دنبال اینکه حالا بخواهند چیزی، مثلا درآمدی از این طریق کسب بکنند نیستند و چون با جان و دل دارند این سرویسها و خدمات را ارائه میدهند، این است که به اعتقاد من اگر دولتها بتوانند در این زمینه بودجههایی را تعیین بکنند اصلا برای سلامت کل جامعه واقعا میتواند بسیار کارساز باشد.”
خانم مقدم تاكيد میكند كه سازمانهایی که در رابطه با ترک اعتیاد کار میکنند، متاسفانه هنوز محدود با بهتر بگوييم انگشتشمارند و دولت بجاى يافتن راه حلهاى واقعى فقط بدنبال وضع قوانیني است كه اگرچه برخى از آنها در مبارزه با اعتياد موثرند ولى مطلقا كافي نيستند. خانم مقدم معتقد است كه قانونگذاریهای غیرمنطقی و مقطعی نمیتواند جلوى موج وسيع اعتياد را بگيرد. و از همه مهمتر اينكه هنوز معتاد را به عنوان مجرم میشناسند، آنها را دستگیر میکنند و به زندان میبردند.
مقدم:
”در حالیکه معتاد بیمار است. معتاد احتیاج به مراقبت روانی دارد. معتاد اگر قرار هم باشد که در جایی باشد، آنجا بیمارستان روانیست. یعنی اگر قرار باشد که قوانینی هم وضع بشود، آن قوانین در رابطه با قاچاقچی باید باشد، در رابطه با توزیعکننده مواد مخدر باید باشد و در درجه اول واردکننده مواد مخدر و تولیدکننده مواد مخدر. چه بسا، بسیاری از معتادان هم اعدام شدند که البته این برمیگردد به سالهای قبل."
كمك به معتادان يك طرف قضيه است، جلوگيرى از اعتياد يك موضوع ديگر. اين واقعيت كه اعتياد پس از انقلاب به شكل فاجعه بارى رشد كرده براى هيچ كس پوشيده و قابل انكار نيست. همه جا از عوامل گسترش اعتياد صحبت میشود. و از مهمترين دلايل آن يعنى بيكارى، نداشتن اميد به آينده روشن، نبود امكانات تفريحى و سركوبى خواستهاى جوانان به عنوان عوامل پناه بردن آنها به اعتياد شكايت میشود. اما اين عوامل برجای خود باقىاند و رشد هم میكنند، و به نظر نمیآيد كه به سادگى از بين بروند. زيرا نه بیکاری و نه نابسامانیهاى اجتماعی و سرگشتگی ناشى از آن به سادگى از بين میروند. مهم اين است كه در اين مسير تلاش شود. آيا اين طور است؟
نظرتان را براى ما بنويسيد!
* برخورد خانوادهها به اعتياد فرزندانشان چگونه است؟ كدام برخورد میتواند نقش مثبتى در ترك اعتياد داشته باشد و چه واكنشهايى زيانبار است؟
* معمولا شروع اعتياد از كجاست، با چه انگيزههايى است؟
* اگر انگيزه گريز از واقعيتهاست، جوانها از كدام واقعيتها میگريزند؟
* چرا ديدن وضع اسفبار معتادان ترسى را كه مانع از استفاده جوانان از مواد مخدر شود را در آنها بوجود نمیآورد؟
* گفته میشود اقداماتى كه براى مبارزه با اعتياد میشود، بيشتر به مبارزه با خود معتادان شبيه است، آيا اين قضاوت صحت دارد؟ چرا مسئولان ميان علت و معلول تميز نمیدهند و به روشهايى خشونتآميز در قبال معتاد كه نوعى بيمار است متوسل میشوند؟ چرا اعتياد يك جرم محسوب میشود؟
* آيا به يك معتاد میشود اعتماد كرد؟ چون براى خيلى ها معتاد كسى است كه ديگر به هيچ ارزش و اخلاق و قانونى پايبند نيستد و اين تصوير ترسناكى است كه باعث میشود آنها در جامعه طرد شوند و كسى نخواهد به كمكشان برود.
* چرا مواد مخدر در ايران اين قدر ارزان است و آيا خود اين دليل گسترش آن نيست؟
* چرا هنرمندان بيشتر از سايرين به اين مواد روى میآورند؟
* مواد مخدر جديد و خطرناكترى نسبت به گذشته وارد بازار شده و میشود، چه تاثيرات متفاوتى مصرف اين مواد با آنچه قبلا به عنوان ماده مخدر شناخته شده بود وجود دارد؟ آيا تفاوتى ميان معتادان امروز و نسلهاى گذشته در نوع مادهای است كه استفاده میكنند؟
* آيا میتوان با اعتياد مبارزه موثر كرد؟
* كدام عوامل باعث بازگشت تقريبا نيمى از ترك اعتياد كردهها به مصرف مجدد مواد میشود؟
* كدام عوامل اجتماعى، خانوادگى و اقتصادى اعتياد را در ايران چنين افزايش دادهاند؟
* آيا ايدز هم در ارتباط با اعتياد در ايران يك اپيدمى خواهد شد؟