تشکل کارگری، خواست پایهای کارگران ایران • مصاحبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبهدر این قرارداد که در تاریخ ۱۳ مهر ماه ۱۳۸۲ بسته شده، سه طرف موافقت کردهاند که بخشی از قانون کار ایران به منظور تقویت و توسعه انجمنهای صنفی (سندیکاها) بازنگری شود. در این قرارداد همچنین قید شده که سازمان جهانی کار کمک خواهد کرد تا پیشنویس اصلاحیهای در زمینه حق تشکل مطابق با موازین بینالمللی تهیه شود
گفتوگویی در این زمینه با مهدی کوهستانینژاد، نماینده کنگره کار کانادا و مشاور کنفدراسیون بینالمللی کارگری.
دویچهوله: آقای کوهستانینژاد، هفت سال از عقد قرارداد سه جانبه میان دولت و نمایندهی کارفرماها در ایران و سازمان جهانی کار در مورد حق تشکل کارگری در ایران گذشته است. تا چه حد میشود گفت که مفاد این قرارداد رعایت و اجراء شده است؟
در ابتدا میخواهم در رابطه با چگونگی بوجود آمدن این قرارداد توضیح کوتاهی بدهم. این قرارداد محصول مبارزات خود کارگران ایران در دههی ۱۳۷۰ و اوایل دههی ۱۳۸۰ بود، در زمانی که محیطهای کار زیر پنج نفر را از قانون کار خارج کردند. در همان زمان که دوران آقای خاتمی بود و بحث گفتوگوی تمدنها مطرح بود، بخاطر فشاری که از داخل وارد میآمد و آنچه خود را در عرصهی بینالمللی نشان میداد، میخواستند بگویند که ما آمادهایم که مفاد فصل ششم قانون کار ایران را تغییر دهیم. اما ما میبینیم بعد از گذشت هفت سال از امضای آن قرارداد، نه تنها در رابطه با مفاد آن هیچ گونه عملی را اجراء نکردند، بلکه وضعیت بسیار بدتری برای فضای کارگری در ایران بوجود آمده است.
چه موانعی وجود داشته است؟
از یکطرف ما با دولتی طرف نیستیم که بتواند حداقل استانداردهای جامعهی سرمایهداری را بوجود بیاورد، استانداردهایی که خودشان هم بسیار جویا و طالبش هستند. از طرف دیگر هم میبینیم، میدانند منافعی که خودشان دارند، چه کوتاه مدت و چه میانمدت و چه درازمدت، با بوجود آمدن تشکل و نهاد کارگری در اصل چیزی است که در مقابل آنها قرار میگیرد. ما میبینیم که امروز در ایران وضعیت زندگیکارگر هر روز بدتر میشود. الان دستمزد یک کارگر در ایران یک چهارم خرج زندگیاش است. تشکل در اصل به معنای این است که کارگر برای پایهای ترین اصل کار و کارگر مبارزه کند که آن هم دستمزد است. پس وجود چنین چیزهایی در عمل سد راه آن چیزهایی است که آقایان میخواهند.
شما اشاره کردید به این که بستن این قرارداد در پی مبارزهی خود کارگران بوده، ولی حالت تبلیغی برای دولت ایران داشته است.
دقیقاً.
آیا چیزی هست که بتواند دولت ایران را نسبت به آنچه امضاء کرده است متعهد کند؟
تعهد دولت ایران به چیزی است که سالیانه در نشست سازمان جهانی کار در رابطه با پنج اصلی که تا به حال از مفاد سازمان جهانی کار امضاء کردهاست، صحبت میکند. ولی زمانی که موضوع به حق تشکل و حق قرارداد جمعی میرسد، میگویند ما این قرارداد را بین خودمان امضاء کردهایم، یعنی بین سازمان جهانی کار، کارفرما و دولت ایران، و قرارداد اصلی سازمان جهانی کار را در خود سازمان جهانی کار امضاء نکردیم، و بنابراین هنوز جا داریم برای این که بگوییم ما این قانون را تصدیق نکردهایم.
ولی در عین حال مشکل دوگانگیای است که همیشه در این سیستم وجود داشته، یعنی نماد بیرونی و وضعیت داخلی آن. آنچه را در دورهی گفتوگوی تمدنها میخواستند نشان دهند، نشان دادند. اتفاقا بدترین نوع سیستم اقتصادی در ایران درست در دوران آقای خاتمی بوده است. یعنی از بین بردن قانون کار محصول همان دوره است. امروز میبینیم کارگرانی با قرارداد سفید کار میکنند، یعنی کاغذ سفیدی را که به آنها دادهاند امضاء کرده و کار میکنند، و این واقعاً محصول همان دوره است. اتفاقاً کسانی چون خود آقای محجوب، رئیس خانهی کارگر از این امر دفاع کردهاند. ما امروز شاهد هستیم که ایشان که در تمام این بیست سال خودش را به عنوان مدافع اصلاحطلبی نشان داده، به خاطر این که منافعش در پیوند با حراست و سیستم امنیتی در محیط کار است، همیشه در کنار آن بخش دیگر، بخش نظامی، در ایران قرار گرفته است. و این هم نمونهای از دوگانگی است که ما میبینیم. خانهی کارگر از یک طرف، خودش را نمایندهی حراست در محیط کار نشان میدهد، از کاندیداهای ریاست جمهوری مترقی حمایت میکند، از آن طرف میبینیم که در کنار نیروهای امنیتی قرار میگیرد.
آنچه در جنبش کارگری ایران در بیست ـ سی سال گذشته مشاهده کردهایم، این بوده که در دههی ۱۳۶۰ کلی از فعالاناش اعدام شدند، در دههی ۱۳۷۰ بسیاری از آنان زندانی بودند و در دههی ۱۳۸۰ هر دو مورد را داریم، یعنی هم عدهای در انتظار اعدامند و هم عدهای در زنداناند. وضعیتکارگران را هم که میبینیم؛ در مقابل جنبش کارگری ما بیکاری، آوارگی و این مسائل قرار گرفته است.
حال با توجه به وضعیت حاضر و مبارزات جاری کارگران، چه چشماندازی را برای رسیدن به درخواست تشکل مستقل کارگری در ایران میبینید؟
ببینید، نکتهای از یادمان نرود. چندین نهاد کارگری نامهی مشترکی را امضاء کردهاند با عنوان "مطالبات پایهای طبقهی کارگر ایران". اتفاقا بحث اول این مطالبات پایهای کارگران ایران در رابطه با حق تشکل و حق قرارداد دستهجمعی است. جنبش کارگری ما به درستی میبیند که باید مطالبات پایهایاش را مطرح کند. این مطالبات پایهای در اساس میتواند در همین بحثها و مبارزات جایگاه خودش را به دست آورد.
همین مطالبات در سال ۱۳۵۶ نیز مطرح بود. مبارزات کارگران ایران برای بهترشدن زندگیشان در سال ۵۶ شکل گرفت و در سال ۵۷ از بین رفت. یعنی در مبارزه و قبل از هر تحولی کارگران خواستههای خود را مطرح میکنند و میگویند که چه میخواهند، و در همان دوره نیز چیزهایی را به دست میآورند. ولی سرکوب بعد از سال ۵۷ عملاً خیلی از آن خواستهها را از بین برد. این مطالبات پایهای مبنای بحث و خواستههای کارگران ایران در آینده نیز هست و کسی هم نمیتواند جلوی بیان آن را بگیرد، چون کارگران در هر شرایطی به دستیابی به این خواستها احتیاج دارند و برای آن مبارزه میکنند.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: فرید وحیدی