تصویرهای هنری بویا
۱۳۸۷ فروردین ۲۷, سهشنبه
حس بویایی در جامعهی مغربزمینی رشد چندانی نکرده است. حس بویایی در سلسله مراتب تمدنی که بینایی در آن تعیینکننده است، پایینترین حس است، بسیار پایینتر از حس بینایی و شنوایی. با این حال، حس بویایی، کهنترین و نیرومندترین حس و آکنده از خاطرات است. داروین و فروید، بوییدن را ابتداییترین فعالیت موجود زنده میدانستند.
ما دربارهی حس بویایی نسبتا کم میدانیم، همین اندازه که میتوانیم حدود ده هزار بوی گوناگون را دریابیم. ولی با این که پژوهش چندانی دربارهی آن انجام نگرفته، اکنون دانشمندی پیدا شده که با زبانشناسی، دانش اعصاب، شیمی و هنر، به دنبال شناخت سرشت بوهاست و تازه با آنها هنر نیز میآفریند. نام او سیسل تولاز است و در برلین زندگی میکند.
رمان و فیلم "عطر" را به یادمیآورید؟ در سدهی هجدهم، در فرانسه مردی زندگی میکرد که جزو نابغهترین و همزمان مخوفترین آدمهای عصر خود بود. نبوغ و تمامی جاهطلبی او به قلمرو فرّار بوها محدود میشد. نام او ژان باپتیست گرنویی بود.
تنها در این اثر هنری نیست که قهرمان داستان با تمام وجود، خود را بر روی بو متمرکز میسازد. سیسل تولاز هنرمند برلینی هم چنین است. او روزی دوازده ساعت در آزمایشگاه خود کار میکند. اگر دیگران عکس یا فیلم گردآوری میکنند، این نروژی ۴۶ ساله بو گردآوری میکند. او در لولههای کوچک آلومینیومی بیمنفذ، عطرهای گوناگون نگهداری میکند. وی در این میان ۶۷۸۰ نوع بو گردآوری کرده است، از جمله ترکیبات عجیبی از مدفوع سگ و اکسیر روغن گلسرخ که اگر آنها را در نسبت درستی باهم بیامیزیم، بینیهای حساس را تحریک میکند.
سیسل تولاز میگوید: «تنها پرسش این است که آیا میخواهی بینی خود را تمرین بدهی. در جامعهی ما بوهای زیادی وجود دارد، ولی مساله این است که ما فقط دو واژه برای توصیف آنها داریم: خوشبو یا بدبو».
به عقیدهی او، ما بوییدن را از یاد بردهایم. ما بوها را فقط خوب یا بد میدانیم و زبانی برای آنها نداریم. تولاز که زبانشناسی، شیمی، ریاضیات و هنر تحصیل کرده است، در پی زبان بوهاست. به گفتهی او، انسان مدرن در گسترهی ناپیدای بوها بیسواد است. جامعهی ما با یک سری بوهای مصنوعی، و دریایی ازصابونهای معطر و دئودورانتها، راه به سوی بوییدن درست را منحرف کرده است. تنها کودکان هستند که هنوز واقعی و غیرکاذب میبویند.
سیسل تولاز میگوید: «رواداری با بینی آغاز میشود. جرج اورول میگفت: شما در همهی سطوح میتوانید روادار باشید، در دین و در رنگ، ولی اگر نتوانید بوهای دیگر را تاب آورید، این به معنای پایان ارتباط است. هنوز هم همینطور است».
اورول هم میدانست که تاب بوی یکدیگر را نداشتن، به معنای پایان اجتماع انسانی است. بو هویت را تعریف میکند. از همین رو آدم بیگانه که بوی دیگری دارد، غالبا به عنوان بدبو نامیده میشود. برای نمونه یک آفریقایی در اروپا یا یک اروپایی در آفریقا. ولی به گفتهی سیسل تولاز، بوی بد عینی وجود ندارد. آدمها خوشبوتر یا بدبوتر نیستند. آنان بوهای متفاوتی دارند. ولی درست به این دلیل که بو چنین بنیادین است، از آن سوءاستفادهی نژادپرستانه میشود. تولاز میافزاید که بو، میدان بسیار حساسی است و انسانهای دیگر، بیدلیل محکوم میشوند.
بهویژه کسی بوی شدید دارد که ترسیده باشد. ترس گونهی معینی عرق بدن ایجاد میکند. سیسل تولاز از این بو برای هنر خود استفاده میکند. او در پکن مدتی پیش از آغاز بازیهای المپیک دیواری سپید و ظاهرا خالی را نشان میدهد که روی آن عرق مردان مالیده شده است، مردانی از قارههای گوناگون جهان که از مکانهای تنگ و کوچک یا ازدحام جمعیت، ترس روانی دارند.
سیسل تولاز بوی عرق بدن آنان را با ترکیبات پیچیدهی شیمیایی شبیهسازی کرده است. با چنگ زدن بر دیوار، این بو آزاد میگردد و تماشاگر میتواند بوی عرق مردان را استشمام کند. تولاز از این طریق چیزی شبیه پرترهی بو ایجاد میکند که از پرترهی دیدنی بسیار فراتر میرود، زیرا این مردان، چیزی از درون خود را بروز میدهند.
او در این باره میگوید: «همان گونه که با رنگ نقاشی میکنی، میتوانی با بوها، تصاویر بویا بسازی. همانگونه که آدم از نتها یک قطعه موسیقی میسازد، میتواند از عطرها تصاویر بویا بسازد».
واکنشها نسبت به تصاویر بویا بسیار شدید است. بعضی از تماشاگران احساس چندشآوری دارند و تا مرز تهوع میروند و بعضی بر عکس، آن را گیرا میدانند. واکنش زنان و مردان هم با یکدیگر متفاوت است.
هنگامی که سیسل تولاز در بوستون آمریکا نمایشگاهی برپا کرد، سازمان سیا نیز علاقهی خود را به پروژهی او نشان داد. از وی پرسیده بودند که آیا او میتواند دقیقا بررسی کند که تروریستها چه بویی دارند. زیرا از این طریق میتوان تروریستها را در فرودگاهها بازداشت کرد. در واقع بوی انسان به جای اثر انگشت. ولی پاسخ تولاز به این پرسش منفی بود. وی این مساله را خظرناک و با منزلت انسان ناسازگار میداند.