تغییر مسیر سیاست خارجی ایران در سال ۱۳۹۲
۱۳۹۲ اسفند ۲۴, شنبه سال ۱۳۹۲ سال تغییر مسیر سیاست خارجی ایران بود، تغییر از یک سیاست تنشآلود و بحرانزا با جهان خارج به سیاستی مبتنی بر تعامل و گفتوگو. دولت برآمده از انتحابات ریاست جموری خرداد ۹۲ از همان روزهای نخست آغاز کار خود اعلام کرد که آماده تعامل با جهان، به ویژه آماده گفتوگو و همکاری با قدرتهای بزرگ برای رفع نگرانیهای آنها در خصوص برنامهی هستهای ایران و پایان دادن به این مناقشهی ده ساله است.
در واقع میتوان گفت از ماهها پیش، یعنی از آغاز سال ۹۲ سیاست خارجی "تهاجمی" دولت احمدینژاد به آخر خط رسیده بود، سیاستی که اساس آن را "لفاظیهای انقلابی" در مناسبات خارجی و زیر سؤال بردن امنیت دیگر کشورها از یکسو و گسترش فعالیتهای هستهای بدون توجه به نگرانیهای بینالمللی از سوی دیگر تشکیل میدادند.
سیاست خارجی دولت احمدینژاد که از سوی راس هرم قدرت در ایران، یعنی آیتالله خامنهای نیز پشتیبانی میشد، علاوه بر انزوای سیاسی ایران در جهان، خسارات هنگفتی اقتصادی به بار آورد. "بنیاد کارنگی برای صلح" و "فدراسیون دانشوران آمریکا"، دو مؤسسه تحقیقاتی آمریکا در گزارشی که در فروردین ۹۲ منتشر شد، اعلام کردند تا پایان سال ۱۳۹۱ تحریمهای بینالمللی بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار به ایران ضرر زده است. این ضرر هنگفت تنها در دو بخش درآمد نفت و سرمایهگذاری خارجی بود. مجموع زیانهای ناشی از برنامهی هستهای و سیاست خارجی ستیزهجویانه ایران تاکنون بیش از ۱۷۰ میلیارد دلار برآورد شده است.
دولت احمدینژاد که روزی قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران را "ورقپاره" میدانست و میگفت: «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامهدانتان پاره شود»، در یک سال آخر به دلیل کاهش شدید درآمدها، از تامینهای هزینههای جاری خود عاجز مانده بود.
کاظم جلالی، رئیس بزرگترین فراکسیون اصولگرایان در مجلس به روحیه و رفتار حامیان احمدینژاد در سالهای نخست ریاست جمهوری او اشاره کرده میگوید: «من به خاطر دارم که در سال ۸۴ هیچکس نمیتوانست به آقایان بگوید که مثلا قطعنامه شورای امنیت و یا تحریم اثراتی را به دنبال دارد و باید در مورد آن اندکی تامل کرد. اگر در مورد تاثیر تحریمها سخن میگفتید، بلافاصله به شما انگ میچسباندند و میگفتند شما مرعوبید و مسائل را نمیفهمید.» (مجله آسمان ۱۳۹۲/۶/۹)
یک سال پس از آغاز تحریم خرید نفت ایران در ژوئیه ۲۰۱۲ صادرات نفت کشور که زمانی ۵/ ۲ میلیون بشکه در روز بود، به زیر یک میلیون بشکه رسید. از نفت مهمتر تحریمهای بانکی بود که حتی اجازه نمیداد پولهای حاصل از فروش اندک نفت نیز به دست ایران برسد. دولت احمدینژاد که انتظار چنین نتایجی را از سیاست خارجی خود نداشت، به فکر مذاکره محرمانه با آمریکا افتاد تا از این طریق پیامدهای زیانبار تحریمها را مهار کند.
محمد دهقان، نماینده اصولگرا و عضو هیئت رئیسه مجلس در این باره میگوید: «دولت احمدینژاد راه حل مشکل را... مذاکره با آمریکا میدانست. در واقع نگاه آنها در سال آخر به این موضوع دوخته شده بود که باید با آمریکا مشکلشان را حل کنند… آنها قصد داشتند خود را به عنوان قهرمان حل مشکل با آمریکا تبدیل کنند.» (سیاست روز ۱۳۹۲/۱۲/۶)
مذاکره محرمانه در عمان
کوششهای دولت احمدینژاد برای تماس با دولت آمریکا و گشودن باب گفتوگو با آن کشور نتیجه نداد. زیرا آمریکا احمدینژاد و دولت او را در تصمیمگیریهای مهم نظام سیاسی ایران، بهویژه در یک سال آخر، کارهای نمیدانست. اما واشنگتن مذاکره محرمانه با ایران را که اجازه و تایید آیتالله خامنهای را همراه داشت پذیرفت.
مذاکرات محرمانه ایران و امریکا در عمان و با میانجیگری دولت پادشاهی این کشور صورت گرفت. گزارشهایی که در پاییز سال ۹۲ در این باره انتشار یافت نشان میداد که این مذاکرات از فروردین ۱۳۹۲ (مارس ۲۰۱۳) آغاز شده و احتمالا تا اواخر تابستان ادامه داشته است. در این مدت دستکم ۵ دور گفتوگو میان نمایندگان ایران و آمریکا در عمان انجام گرفته است. دو دور از این گفتوگوها پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و زمانی انجام شده که هنوز احمدینژاد بر سر کار بوده است.
ریاست هیئت ایران در این مذاکرات را علیاکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل آیتالله خامنهای به عهده داشته است. این خبر هر چند بهطور رسمی از جانب ایران تایید نشد، اما گزارشهای متعددی بهتلویح و بعضا نیز بهطور صریح آن را تایید میکردند.
در آمریکا اما گزارشها درباره مذاکرات محرمانه با ایران صریح و با جزئیات بیشتر بود. خبرگزاری آسوشیتدپرس در آذرماه ۱۳۹۲ (نوامبر ۲۰۱۳) در این باره نوشت: «باراک اوباما٬ رئیسجمهور آمریکا٬ شخصا دستور برگزاری این مذاکرات محرمانه را صادر کرده تا بتواند راهی بهسوی حلوفصل دیپلماتیک بحران ایران بیابد». بنابر این گزارش: «این مذاکرات از ماه مارس ۲۰۱۳ در کشورهایی در خاورمیانه٬ از جمله در عمان٬ برگزار شد و در جریان آنها٬ ویلیام برنز و جیک سالیوان٬ دستیاران ارشد جو بایدن در امور سیاست خارجی٬ دستکم پنج بار با مقامات ایرانی دیدار کردند.»
رهبری هئیت آمریکایی را ویلیام برنز، دیپلمات کارکشته و معاون وزیر خارجه ایالات متحده بر عهده داشته است. گفته میشود که تمام اعضای گروه ایرانی٬ به زبان انگلیسی روان صحبت میکردند٬ اما اطلاعات بیشتری درباره هویت آنها منتشر نشده است.
این گزارش حاکی است که تلاشهای سلطان قابوس٬ پادشاه عمان٬ برای آزادی سه کوهنورد آمریکایی٬ مقدمهای برای برگزاری مذاکرات محرمانه میان مقامات ایران و آمریکا بود. از آن پس٬ سلطان قابوس نقش محوری هماهنگی این گفتوگوها را برعهده گرفت. باراک اوباما در سپتامبر گذشته (مهرماه ۱۳۹۲) اسرائیل و ۵ کشور دیگر طرف مذاکرات هستهای با ایران را نیز در جریان مذاکرات محرمانه با ایران قرار داد.
پس از آشکار شدن مذاکرات محرمانه میان ایران و آمریکا، انستیتو بروکینگز در گزارشی به نقل از باراک اوباما نوشت: «این تماسها بسیار کم و تنها بر این نکته متمرکز بوده که میزان جدیت ایران برای انجام مذاکرات سنجیده شود». اوباما گفته است: «ایرانیها در دورهای اولیه مذاکرات، خیلی آن را جدی نمیگرفتند اما کمکم برایشان مشخص شد که چه کارهایی باید انجام دهند.»
دیدار ظریف با کری و گفتوگوی روحانی و اوباما
مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا اندکی بعد با دیدار و گفتوگوی نیمساعته جواد ظریف و جان کری، وزیران امور خارجه ایران و آمریکا و سپس گفتوگوی تلفنی حسن روحانی و باراک اوباما در نیویورک ادامه یافت. این تماسها در حاشیه حضور حسن روحانی و جواد ظریف در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک انجام گرفت. بهنظر میرسد که ثمربخشبودن مذاکرات محرمانه در عمان زمینهساز این دیدار و گفتوگوی تلفتی بوده است.
دیدار جواد ظریف با جان کری روز پنجشنبه (۲۶ سپتامبر ۲۰۱۴ /۴ مهر ۱۳۹۲) انجام گرفت. پیش از آن آنها نشستی با شرکت وزیران خارجه گروه ۱+۵ داشتند. یک روز پس از این دیدارها ظریف در فیسبوک نوشت: «گفتوگوی نیمساعتهای هم با آقای کری داشتم. ایشان هم به تعهد رییس جمهور آمریکا برای رسیدن به راهحل بر اساس مذاکره و احترام متقابل تأکید کرد. البته صحبت ایشان در جلسه ۱+۵ هم مثبت بود و مصاحبه بعد از جلسه ایشان و سایر وزرا نیز مثبت و با امید به آینده بود.»
تماس تلفنی ۱۵ دقیقهای حسن روحانی و باراک اوباما روز جمعه (۵ مهر ۱۳۹۲ / ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۳) انجام گرفت. این تماس و پیش از آن دیدار دوجانیه جان کری و جواد ظریف بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت، زیرا این نخستین دیدار و تماس علنی و رسمی مقامهای ارشد دو کشور از سال ۱۹۷۹ بود.
حسن روحانی پس از بازگشت از نیویورک درباره چگونگی این تماس تلفنی گفت: «بحث این بود که من در روز جمعه که وقتی میخواهم بیایم آقای اوباما تماسی بگیرد و کوتاه با یکدیگر تماس تلفنی داشته باشیم که در نهایت در لحظه حرکت با این مسئله مواجه شدیم و آنها زنگ زدند به موبایل سفیر ما و در لحظاتی بود که میخواستم از هتل خارج شوم و چند دقیقهای با یکدیگر تلفنی صحبت کردیم.»
روحانی درباره محتوای گفتوگوی ۱۵ دقیقهای خود با اوباما گفت: «بحثی که با اوباما داشتیم عمدتاً مسئله هستهای بود، گفتیم این مسئله نه تنها حق مردم ایران است بلکه غرور ملی ملت ایران است که رئیس جمهور آمریکا هم عنوان کرد ما به حقوق هستهای ملت ایران اذعان داریم.»
باراک اوباما پس از این تماس از طریق یک برنامه تلویزیونی گفت: «همین الان من با پرزیدنت روحانی رئیسجمهور ایران، تلفنی صحبت کردم. گفتوگوی ما در رابطه با اقدامات و تلاشهای جاری در خصوص رسیدن به توافق در زمینه برنامه هستهای ایران بود.»
این تماس و گفتوگو که خبرگزاری رویترز از آن به عنوان "تماس تاریخی روحانی و اوباما" یاد کرد، با واکنش گسترده و مثبت جامعه جهانی روبرو شد. صدها خبرگزاری و روزنامه در سطح جهان تیتر نخست خود را به تماس تلفنی باراک اوباما و حسن روحانی اختصاص دادند.
در ایران اما در حالی که افکار عمومی و حامیان روحانی از آن خوشحال بودند، واکنش مخالفان محافظهکار او به ویژه حامیان محمود احمدینژاد، رئیس جمهور سابق، خشمآگین بود. روزنامه کیهان گفتوگوی تلفنی روسای جمهور دو کشور را "تاسفبارترین" قسمت از سفر حسن روحانی به نیویورک دانست. این روزنامه در شماره ۷ مهر ۱۳۹۲ خود در تیتر نخست در اشاره اظهارات و مواضع روحانی و طریف در نیویورک نوشت: «امتیاز نقد دادیم وعدههای نسیه گرفتیم».
حمید رسایی، از نمایندگان اصولگرای مجلس که از حامیان سرسخت احمدینژاد نیز بود، گفت: «این مکالمه [گفتوگوی تلفنی روحانی و اوباما] از سوی رسانههای خارجی "تسلیم ایران اسلامی و ضعف و ناچاری ناشی از فشار تحریمها" تلقی شده است.»
آعاز مذاکرات هستهای و توافق ژنو
بهنظر میرسد تماسهای محرمانه و علنی ایران و امریکا در عمان و نیویورک بستر مناسب لازم برای آغاز فوری و ثمربخش مذاکرات هستهای میان ایران گروه ۱+۵ را فراهم آورده بود.
سه هفته پس از نخستین دیدار وزیران خارجه گروه ۱+۵ در نیویورک، مذاکره درباره برنامه هستهای ایران روز سهشنبه (۲۳ مهر/۱۵ سپتامبر ۲۰۱۳) در ژنو آغاز شد. این مذاکرات در سطح معاونان وزیران خارجه کشورهای شرکتکننده در آن بود و پس از گذشت حدود ۲ ماه و ۳ دور مذاکرات فشرده، سرانجام به نتیجه رسید.
با پیوستن وزیران امور خارجه هفت کشور، در ساعت ۳ بامداد (به وقت اروپای مرکزی) روز یکشنبه ( ۳ آذر ۱۳۹۲/ ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳) توافقنامهی ۶ ماهه میان ایران و گروه ۱+۵ به امضا رسید.
این توافقنامه که هدف آن "اطمینان از صلحآمیزبودن برنامه هستهای ایران" و سپس رسیدن به یک راهحل جامع بلندمدت میان طرفین است، ده سال پس از آغاز مناقشه اتمی ایران با غرب و ۸ سال بعد از ارجاع پروندهی ایران به شورای امنیت سازمان ملل امضا گردید.
بر اساس توافقنامهی ۴ صفحهای ژنو، ایران متعهد شده که برنامه هستهای خود و غنیسازی اورانیوم را محدود کند و دسترسی و نظارت بیشتر، از جمله سرزدهی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر تأسیسات خود را امکانپذیر سازد. در ازای این اقدامها، غرب نیز تعهد کرده که بخشی از تحریمهای وضعشده علیه ایران را تعلیق و از وضع تحریمهای جدید اعم از بینالمللی، چندجانبه و یکجانبه خودداری نماید.
توافقنامهی ژنو که "برنامه اقدام مشترک" نام گرفته از روز دوشنبه (۳۰ دی ۱۳۹۲ / ۲۰ ژانویه ۲۰۱۴) اجرایی شد. آزادسازی حدود ۷ میلیارد دلار از پولهای بلوکهشدهی ایران بخشی از دستاوردهای ایران از این توافقنامه است.
امضای توافقنامه ژنو نیز مانند گفتوگوی تلفنی اوباما و روحانی با واکنشهای گستردهای در داخل و خارج ایران مواجه شد. در حالی که دولت اسرائیل به توافق ژنو واکنش منفی نشان داد، اغلب کشورهای جهان از آن استقبال کردند.
در داخل ایران نیز بهجز محافظهکاران تندرو، دیگران یا از آن پشتیبانی کردند و یا ترجیح دادند سکوت اختیار کنند. در این میان بار دیگر تندترین واکنش را هواداران رئیس جمهور سابق، محمود احمدینژاد نشان دادند. روزنامه "وطن امروز" که توسط این گروه منتشر میشود با سیاه کردن لوگوی خود و چاپ تصویری از تاسیسات هستهای ایران که در حال محو شدن بودند، روز آغاز اجرای توافقنامه ژنو را روز "عزا" اعلام کرد.
روزنامه کیهان نیز توافق ژنو را معاملهای به ضرر ایران دانست. با اینحال به دلیل موافقت عمومی راس هرم قدرت در ایران، مخالفت گروههای تندرو نتوانست تاثیر چندانی در اجرای آن داشته باشد.
سایه بحران سوریه بر روابط منطقهای ایران
شکستن تابوی تماس و گفتوگوی مقامهای ایران و آمریکا و سپس امضای توافقنامه ژنو، فضای مناسبات ایران با جهان را تا حدودی بهبود بخشید. اما برنامه اتمی تنها گره مشکلساز در مناسبات خارجی ایران نیست. حضور ایران در کنار رژیم بشار در بحران و جنگ داخلی سوریه، حضور ایران در سیاست لبنان از طریق حمایت از گروه شبهنظامی "حزبالله لنبان" و همین طور نقش ایران در عراق، بحرین و درگیریهای جنوب یمن مانع از تحول جدی در مناسبات ایران با کشورهای عرب منطقه شد. نقشهای متفاوت ایران و ترکیه در سوریه نیز روابط دو کشور همسایه را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
ایران از نخستین روزهای بحران در سوریه و گسترش اعتراضها، در کنار رژیم اسد و علیه مخالفان بوده است. با تشدید بحران و شروع جنگ داخلی در سوریه، ایران گروه حامی خود حزبالله لبنان را نیز وارد جنگ داخلی سوریه کرد.
اطلاعات دقیق از ابعاد حضور ایران در سوریه را یک نماینده اصولگرای مجلس فاش ساخت. محمود نبويان در سخنانی در جمع دانشجويان "اتحاديه انجمنهای اسلامی مستقل سراسر کشور" اعلام کرد که ایران ۳۰۰ هزار سوری را آموزش داده است.
این نماینده مجلس که سخنانش روز چهارشنبه (۲۳ بهم ۱۳۹۲/ ۱۲ فوریه ۲۰۱۴) در خبرگزاری فارس انتشار یافت، گفت: «۱۵۰ هزار سوری را به ايران آورديم و به آنها آموزش نظامی داديم و ۱۵۰ هزار را همان جا آموزش داده و ۵۰ هزار نيروی حزبالله را به آنجا فرستاديم و حزبالله هم اعلام کرد که ۸۰ هزار موشک آماده پرتاب شدن به اسرائيل است.»
پيش از محمود نبویان، جواد کريمی قدوسی، از فرماندهان سابق سپاه و عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس نيز از حضور "صدها گردان ايرانی در سوريه" خبر داده بود.
برخلاف حمایت تمامقد نظامی و مالی ایران از رژیم اسد، کشورهای مهم تاثیرگذار منطقه مانند ترکیه و عربستان سعودی به همراه بسیاری دیگر از کشورهای خاورمیانه از مخالفان اسد حمایت میکنند. همین امر موجب شده که با وجود کاهش تنش بر سر برنامه اتمی ایران و تغییرات زیادی در مناسبات خارحی ایران در سال ۱۳۹۲، تحول چشمگیری در مناسبات سرد این کشورها با ایران رخ ندهد.