«تقابل با اسرائيل؛ هویت سیاسی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی»
۱۳۹۱ مرداد ۳۱, سهشنبه از روز قدس که به رسم هرساله مقامات جمهوری اسلامی سیاستهای ضداسرائيلی خود را از یک تریبون همگانی اعلام کردند، واکنشها نسبت به این سخنان همچنان ادامه دارد.
اتحادیه اروپا، فرانسه، آمریکا، دبیرکل سازمان ملل و نماینده اسرائیل در سازمان ملل سخنان ضد سرائیلی رهبر و رئیس جمهوری اسلامی را محکوم کردهاند.
هدف مقامات جمهوری اسلامی از طرح چنین سخنانی آن هم در شرایطی که ایران بدترین موقعیت بینالمللی را دارد چه میتواند باشد؟ آیا آنگونه که برخی تحلیلگران معتقدند، جمهوری اسلامی آگاهانه این کار را میکند یا این گونه سخنان تنها مصرف داخلی دارند؟
دکتر منصور فرهنگ، استاد علوم سیاسی در نیویورک و نماینده اسبق ایران در سازمان ملل معتقد است دو جناح راست افراطی در ایران و اسرائيل از تشدید مجادلات لفظی بین دو کشور سود میبرند.
به گفتهی وی حتی اگر این رویارویی لفظی به درگیری نظامی هم بیانجامد، باز این دو جناح ابایی از این درگیری ندارند.
بشنوید: گفت و گو با منصور فرهنگ
دویچهوله: آقای فرهنگ، اتحادیه اروپا، آمریکا، فرانسه، دبیرکل سازمان ملل و خود کشور اسرائیل اظهارات ضداسرائيلی مقامات ایران را به شدت محکوم کردهاند. فکر میکنید با وجود اینکه ایران الان در شرایط بسیار بدی از نظر بینالمللی قرار دارد، هدف از ابراز این سخنان تحریکآمیز چه میتواند باشد؟
منصور فرهنگ: ما برای اینکه موضع ایران را در رابطه با تقابل با اسرائیل و آمریکا درک کنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که صاحبان قدرت در ایران این تقابل را محور هویت سیاسی و ایدئولوژیک خودشان کردهاند و این در ۳۴ سال گذشته ادامه داشته، بالا و پایین میرفته و همان طور که شما توضیح دادید الان به شدت بیشتری رسیده است. به این دلیل که گزینهی دیپلماسی برای حل و فصل مسائل، ناامیدکننده شده و این تقابل دارد تشدید میشود و هیچ بعید نیست که حتی به اصطکاک نظامی هم کشیده شود.
ولی موضوع مهم این است که از این تبلیغات و ادعاهای متأثر از هویتسازی رژیم ایران در رابطه با دشمنی با اسرائیل و آمریکا، در رقابتهای درون رژیم استفادههای ابزاری میشود و همین طور در سرکوب منتقدین و مخالفین رژیم هم مرتب به این موضوع ارجاع میشود و هر کسی از رژیم انتقاد میکند، متهماش میکنند به اینکه دارد از اسراییل یا آمریکا طرفداری میکند.
در سطح خاورمیانه هم که برای رژیم ایران بسیار بسیار مهم است، این تبلیغات و این پرخاشگریها و اتهامات و تهدیدهایی که نسبت به اسرائیل عرضه میکنند، بخشی از تودههای مردم عرب را جذب میکند. در واقع اینها موزیکی است برای آنها. برای اینکه اسرائیل یک خفت و ذلتی در اعراب به معنای کلی و خصوصاً فلسطینیها ایجاد کرده و آنها آن قدر ضعیف و ناتوانند که هر کسی که بر ضد اسرائیل پرخاشگری کند، برای آنها مسکن است. درمان درد مسئله نیست ولی مسکن این ماجراست و ایران از این موضوع بهرهبرداری تبلیغاتی میکند.
و این بهرهبرداری آیا این قدر برای ایران مهم است که بخواهد در برابر آن هزینههای گزافی بپردازد؛ مثلا امروز خبری منتشر شد که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل فرستادهای را نزد رهبر ارتدکسهای یهودی فرستاده تا نظرش را در مورد حمله به ایران بپرسد. گویا قضیه حمله دارد جدی میشود. یعنی ایران حتی حاضر است چنین هزینهای را برای تبلیغاتش بپردازد؟
اگر ما معیارهای منافع ملی، رفاه و امنیت و حیثیت جامعه ایران را در نظر بگیریم، بههیچوجه، برای اینکه تمام این ادعاهای ایران و این تبلیغات و تهدیدات واقعاً توخالی و پوچ است. ایران هیچ اقدام عاجلی علیه اسرائیل نکرده و اگرهم بخواهد بکند، در عکسالعمل به حملهی اسرائیل خواهد بود. ولی برای ادامهی هویت و ماهیت خودش این تبلیغات و این درگیری و تقابل با غرب به طور اعم و اسرائیل به طور اخص برای رژیم ایران ضرورتی شده است.
ولی نکتهی جالب این است که هم اسرائیل از ایران استفاده میکند و هم ایران از اسرائیل. در واقع اسرائیلیها دائم دارند از صاحبان قدرت در ایران نقل قول میکنند برای اینکه مردم خودشان و مردم جهان غرب را متقاعد سازند که تنها راه برخورد با ایران جنگ است و ایران هم دقیقاً از سیاست توسعهطلبی اسرائیل و از رفتار وحشیانهای که دولت اسرائیل با مردم فلسطین دارد و یک واقعیت غیرقابل انکار است که ابتداییترین حقوق مردم فلسطین در سرزمینهای اشغالی هر روز دارد پایمال میشود، همان طور که ابتداییترین حقوق مردم ایران به وسیلهی رژیم، استفاده میکند. یعنی این دو عناصر دست راستی اسرائیلی و رژیم حاکم بر ایران دارند برای موقعیت خودشان در منطقه از همدیگر استفاده میکنند. بهای این تقابل را هیچ بعید نیست که مردم ایران و مردم اسرائیل بپردازند.
اما این تقابلی که فعلاً در حد لفظیست، بعید نیست که به مرحلهی درگیری نظامی برسد. آیا شما جزو آن تحلیلگرانی هستید که معتقدید این دو جناحی که در ایران و اسراییل شما از آنها نام بردید، واقعاً خواهان وقوع چنین چیزی هستند؟
تردیدی نیست که هم در اسرائیل و هم در آمریکا عناصر دست راستی هستند. اینها یک اقلیتاند. در آمریکا و در اسرائیل سنجش افکاری که در یکماه اخیر انجام شده، نشان میدهد بیش از ۷۰ درصد از مردم آمریکا و بیش از ۷۰ درصد مردم اسرائیل با جنگ مخالفاند، اگر اسرائیل بخواهد به تنهایی این کار را بکند. حتی وقتی از آنها میپرسند که اگر آمریکا هم شرکت کند، باز حدود ۵۰ درصد با جنگ مخالفاند و میگویند باید گزینه دیپلماسی دنبال شود. اما این عناصر دست راستی در آمریکا و اسرائیل میخواهند اسرائیل تفوق نظامی غیرقابل انکار در منطقه داشته باشد که بتواند توسعهطلبی خودش را در مناطق اشغالی ادامه دهد و اینها خواهان جنگاند.
تردیدی نیست که به دلایل مختلف، دقیقاً رفتار ایران و رفتار دست راستیهای اسرائیل در خدمت این عناصر و گروههای جنگطلب است. ولی ایرانیها هنوز تا اینجا به این مسئله توجه نکردهاند که اگر بخواهد جنگ شود چه بلایی سر جامعه و یا رژیم ایران میآید؛ این برایشان مطرح نیست. مطلقاندیشان وقتی به قدرت میرسند، چه در کرانههای باختری رودخانهی اردن باشد و چه در تهران، توجهی به پیامدهای اعمال و رفتار خودشان ندارند. خمینی نداشت، خامنهای ندارد، مائوتسه دون نداشت، استالین نداشت، دست راستیهای اسرائیل هم ندارند و این ارتباطی به اسلام و مواضع دینی ندارد، ارتباط به مطلقاندیشی در امور سیاست داخلی و خارجی دارد که این مطلقاندیشی وقتی با قدرت توأم میشود فاجعه میآفریند.
شما معتقدید که اگر این درگیری نظامی روی دهد، این گونه که برخی معتقدند، آیا واقعاً میتواند به تحکیم جمهوری اسلامی کمک کند؟
میتواند فاجعه، ذلت و ناراحتی و ناامنی مردم ایران را تشدید کند. اگر جنگ شود، در دوران جنگ که مردم نمیتوانند علیه دولت خودشان اقدامی کنند. بنابراین جنگ اگرچه میتواند رژیم ایران را از جهت بینالمللی و منطقهای خفیف و ضعیف کند، ولی پیامدهای آن برای رفاه و امنیت و حیثیت جامعه ایران فاجعهبار خواهد بود.