تك مضراب: گفتگو با خودم
۱۳۸۴ شهریور ۳۱, پنجشنبه۱- مىگند چندتا از وزرای جديد اختلاس مالی كردند.
وزير كه اختلاس مالی نمىكنه. بگو چندتايی كه اختلاس مالی كردند، وزير شدند.
۲ـ باز هم كه ناراحتى!
آخه زنم مىگه، من ترا فقط به خاطر خودت دوست دارم.
خوب اشكالش چيه؟
آخه وقتی مىپرسم: پس چرا اينقدر جنگ و جدال مىكنى؟ مىگه: تو هيچوقت خودت نيستى.
۳ـ اگر يك راز خيلی خيلی مهمى را بهت بگم، مىتونی تا آخر عمرت فقط و فقط پيش خودت نگهش دارى؟
بله بله، مىتونم مىتونم!
من هم همينطور.
۴ـ مىگند مشكل وبا در سراسر كشور تقريبا حل شده.
لابد خداوند ديده يك عذاب و مكافات بسه.
منظورت چيِه؟
ای بابا! تو هم كه هرچی ما مىگيم، مىخوای وصلش كنی به انتخابات اخير. ما يه چيزی گفتيم.
۵ـ حالا برنامه های ديگه هيچى، از كدوم بخش برنامه طنز ما بيشتر خوشت مياد؟
از بخش آهنگهاش.
۶ـ شكنجه هم در ايران ما تاريخ درازی داره ها.
چه طور؟
آخه گمان مىكنم سعدی عليه الرحمه هم زير شكنجه تلف شده باشه.
از كجا مىگى؟
از اونجا كه تاريخ وفاتش را سال ۶۹۰ تا ۶۹۴ هجری قمری نوشتند. بيچاره چهار سال جون مىداده.
۷ـ اين بيت درست ضرب المثل شده كه:
نابرده رنج گنج ميّسر نمىشود
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
اول اين كه دوتا علامت سؤال كم داره، دوم اين كه اگر بخوايم جزو شعرهای نو بخونيمش، بايد هم يك ”جان خواهر“ را بهش اضافه كنيم، هم آخرش اينجور تمام بشه:
نابرده رنج گنج ميّسر نمىشود؟
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد؟
برو بابا!
۸ـ خوب! باز آخرين حرفت چيِه؟
از برنامه ی بعدی بيشتر خوشم مياد.