توهم و واقعیت: ترازنامه بازیهای المپیک پکن • تفسیر
۱۳۸۷ شهریور ۳, یکشنبهسیصد و دو مدال طلا اعطا شدند. بیست و نهمین دور مسابقات المپیک به پایان رسید. چین به مدت دو هفته تمام در مرکز توجه افکار عمومی جهان قرار داشت که البته تنها علاقهمند به ورزش نبود، بلکه میخواست بداند که این مسابقات چه تاثیری بر رژیم مقتدر کمونیستی چین خواهد گذاشت. تفسیری در این باره نوشته ماتیاس فون هاین.
نمایشی که کمیته بینالمللی المپیک ترتیب داده بود، عالی بود. چین در پکن نقطه قوت خود را نشان داد: توانایی دولتی مقتدر را برای اینکه مردم و همه منابع موجود را برای اجرای پروژهای محوری و معین بسیج کند و این توانایی را که در صورت لزوم برای چند هفته رفت و آمد اتوموبیلها را در خیابانها محدود و کار کارخانهها را متوقف کند، تا کیفیت هوا، دست کم تا حدودی با موازین بینالمللی همخوانی داشته باشد.
متاسفانه چین توانایی خود را برای جلوگیری از حرکتهای اعتراضی نیز نشان داد و همچنین برای جلوگیری از کار آزاد خبرنگاران و پنهان کردن دگراندیشان.
احتمالا در تاریخ بازیهای المپیک، از بیست و نهمین دور بازیهای المپیک تابستانی در پکن به عنوان بازیهای المپیک “انگار که“ یاد خواهد شد: کمیته بینالمللی المپیک طوری رفتار کرد که انگار با اعطای اجازه برگزاری بازیها به چین میتوان درس خصوصی در مورد دمکراسی به این کشور داد. دولت چین طوری رفتار کرد که انگار بخاطر بازیها، حق آزادی بیشتری را به رسمیت میشناسد. چین طوری رفتار کرد که انگار همان کشور مدرن و رو به جهان بازی است که خود را مینمایاند. سازماندهندگان المپیک طوری رفتار کردند که انگار اجازه برگزاری تظاهرات را میدهند، اگر چه اجازه برگزاری حتی یک تظاهرات را ندادند و کسانی را هم که تقاضای برگزاری تظاهرات کرده بودند به زندان انداختند.
دخترکی زیبا به هنگام گشایش بازیها طوری وانمود کرد که انگار آواز میخواند، در حالیکه صدا از نوار پخش میشد و حتی متعلق به دختربچهای دیگر هم بود. دختران و پسران کوچک چینی طوری رفتار میکردند که انگار فرزندان اقلیتهای گوناگون چین هستند، اما آنان تنها لباسهای رنگی و متنوع این اقلیتها را به تن داشتند. قهرمانان بازیها طوری رفتار میکردند که انگار پشت سر هم در حال شکستن رکوردهای جهانیاند. اما سوارکاران آلمانی حتی به اسبهایشان مواد دوپینگ خورانده بودند. سازماندهندگان مسابقات، پشتیبانان مالی آن و رسانهها، مسابقات را به عنوان “جشن جوانان جهان“ معرفی میکردند، در حالیکه مدتهاست که این مسابقات به عرصه تجارت جهانی تبدیل شده است. جهانیان طوری رفتار میکردند که انگار در زمان المپیک صلح برقرار است، در حالیکه درست در روز گشایش بازیها، گرجستان به خاک اوستیای جنوبی حمله کرد.
با این همه، بازیهای المپیک برای دولت چین دستاوردی موفقیتآمیز بود. شاید تاثیر آن در خارج از چین زیاد نبوده باشد، اما یقین است که در داخل این کشور تاثیر خود را گذاشته است. باران مدالها، برنامه روز گشایش با حضور شمار بسیاری از دولتمردان جهان، چیزی که کم سابقه بوده است و سازماندهی منظم مسابقات. شهروندان چینی، ناظر همه اینها بودند که موجب تقویت خودآگاهی ملی آنها میشود و سرمایهای است باارزش برای آنکه بر مشروعیت حاکمیت حزب کمونیست چین صحه بگذارد.
بازنده در این میان، کمیته بینالمللی المپیک است. این کمیته با سادهلوحی میپنداشت که تقویت روند دمکراسی پس از برگزاری بازیهای المپیک در سال ۱۹۸۸ در سئول، پایتخت کره جنوبی، را میتوان بار دیگر در مورد چین تجربه کرد. اما کره جنوبی کشوری است کوچک که در مسائل مربوط به سیاست امنیتیاش وابسته به امریکاست. چین کشوری عظیم است که طبق قوانین خود عمل میکند.
اما بارقهای از امید میماند که از بخشهای متفاوتی نیرو میگیرد. بر اثر فشار جهانی، از سانسور اینترنت در چین در طول بازیهای المپیک کاسته شد. البته این سانسور کاملا رفع نشده بود، اما به هر حال تا کنون به این راحتی نمیشد در چین از اینترنت استفاده کرد. ممکن است که در سالهای آینده این نرمش شامل بخشهای دیگر جامعه چین نیز بشود. مدتهاست که در چین تحولاتی بزرگ در خفا در حال شکلگیری هستند. از این رو آینده نشان خواهد داد که آیا و چگونه بازیهای المپیک بر چین تاثیر نهادهاند.