1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ثبات افغانستان: وزن ایران و نقش پاکستان

۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

باراک اوباما پیشنهاد کرد گروه تماس جدیدی برای مسائل افغانستان تشکیل شود و ایران نیز به آن بپیوندد. لطیف پدرام، پاکستان را گره‌گاه اصلی ثبات افغانستان می‌نامد و چشم‌اندازی برای حل این چالش با رهنمودهای جدید نمی‌بیند.

اسلامگرایان افراطی در مرز پاکستان و افغانستان آموزش می‌بینند
اسلامگرایان افراطی در مرز پاکستان و افغانستان آموزش می‌بینندعکس: AP


انتقال تمرکز سیاست آمریکا در منطقه از عراق به افغانستان، خط اصلی راهبرد جدید اوباماست. رییس جمهور آمریکا خواستار مشارکت همسایگان وکشورهای منطقه در ثبات افغانستان نیز شده است. لطیف پدرام، روزنامه‌نگار و کارشناس سیاسی در گفتگو با دویچه‌وله، از تضادهای موجود در اجرای استراتژی جدید آمریکا می‌گوید.

دویچه‌وله: نفوذ القاعده و طالبان در حال حاضر در افغانستان چگونه است؟

لطیف پدرام: اینها در سال‌های پسین، عملا بازتولید شده‌اند. بیش از سیزده چهارده ولایت جنوب و جنوب شرق عملا تحت کنترل نیروهای طالبان هستند. آنها به صورت دوفاکتو تجارت مواد مخدر را اداره می‌کنند و حتی توانسته‌اند جنگ را به حوالی کابل برسانند. آنها در مناطق شمال هم رخنه کرده‌اند و علیه نیروهای خارجی فعالیت‌های چریکی دارند. شما نمونه دره سوات را هم می‌بینید که افراط گرایان در آن نیروی مسلح دارند. نفوذ القاعده و طالبان در افغانستان مجموعه‌ای به هم پیوسته است از نیروهای رسیده تا نزدیک کابل و نیروهای مستقر در حوالی مرز و حتی آن سوی مرز با پاکستان که نباید آنها را جدا از یکدیگر مطالعه کرد.

چرا این گروه‌ها با وجود شش سال حضور آمریکا و متحدانش در افغانستان، هنوز حیات و فعالیت دارند؟

چند دلیل دارد. اول اینکه استراتژی واحدی بین کشورهایی که آمدند، وجود نداشت و مثلا آمریکا و بریتانیا هر کدام منافع خود را دنبال می‌کردند. اختلاف میان این کشورها بر سر این منافع، به سطح رسانه‌ها نیز رسید و حتی خود نمایندگان ناتو گفتند که سیستم واحدی وجود ندارد. دوم این‌که سیستم ناشی از حضور نیروهای خارجی، نمی‌توانست یک دستگاه اداری سالم داخلی ایجاد کند. سومین دلیل، اعمال سیاست "نه جنگ نه صلح" در افغانستان توسط آمریکا بود. این روش باعث شد که طالبان از فرصت استفاده کرده و خود را تقویت کند. مردم بسیاری از نواحی افغانستان فراموش کرده‌اند که طالبان چه کرد و وقتی آنها برمی‌گردند، مخالفتی با آنها نمی‌کنند. نبودن کار واشتغال، زیرساخت‌های اقتصادی و فساد اداری باعث شد که طالبان بازتولید شود.

به نظر شما برنامه جدید آمریکا برای اعزام شمار زیادی کارشناس کشاورزی، آموزگار، مهندس و وکیل آمریکایی به افغانستان، موجب تغییراتی خواهند شد؟ مردم از این برنامه استقبال خواهند کرد؟

ما خیلی خوشحال شدیم که اوباما در انتخابات برد و انتظار یک بازبینی در روش آمریکا نسبت به افغانستان و پاکستان و عراق را داشتیم. اما می‌بینیم که آقای اوباما با همان استراتژی می‌خواهد در افغانستان کار کند که عامل شکست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های چندساله نیروهای بین‌المللی بود. هنوز معلوم نیست پشت حرف‌هایی که در متن شش صفحه‌ای منتشر شده، چیست اما به نظر می‌رسد ۴۰۰۰ نیرویی که به نام معلم و مشاور به افراد آمریکای افزوده می‌شوند، بیشتر متوجه میلیشا سازی باشد. این روش در ۳۰ سال گذشته هیچ اثر خوبی نداشته است. مسئله اصلی موضوع سرحد است که اسلحه و مواد مخدر و جنگ و تردد طالبان در آنجا متمرکز است. کمک میلیاردی به پاکستان نیز دربهترین حالت در کوتاه مدت بازده ندارد و این در زمان بوش نیز امتحان شده‌ است.

شمال افغانستان با وجود حضور نیروهای آیساف، ناامن استعکس: AP

به‌خلاف توضیحات شما، آقای کرزای گفته‌اند که استراتژی جدید امریکا همان چیزی است که مردم افغانستان می‌خواستند...

نه! مردم این را نمی‌خواهند. مردم اداره سالم و سیاست‌گذاری درست از کشورهای خارجی می‌خواهند. نیروهای خارجی باعث تضعیف دولت در افغانستان می‌شوند و دولت صلاحیتی بر این نیروها ندارد. نتیجه این شده که مردم افغانستان نه این بازیگران را قبول دارند و نه دولت خود را. وقتی مرز بین افغانستان و پاکستان روشن نیست و دهها هزار نیروی مسلح در این سو و آن سوی خط نامعلوم وجود دارد، چگونه می‌توان ثبات را به این کشور برگرداند؟ آقای اوباما می‌گوید کشورهای همسایه بیایند در مسائل افغانستان مشارکت کنند ولی معلوم نیست مکانیسم این مشارکت چگونه است.

حال فکر می‌کنید ورود رسمی ایران به این مشارکت چقدر تعیین کننده خواهد بود، چگونه آغازی خواهد داشت؟

خیلی مهم است. ولی آیا کشورهای همسایه به این مشارکت قانع می‌شوند؟ کشورهای همسایه افغانستان برای خود منافعی دارند. آیا حضور این‌همه عضو ناتو برای کشورهای عضو پیمان شانگهای قابل قبول است؟ چگونه می‌توان انتظار داشت که چین و هند و روسیه و پاکستان و ایران بیایند زیر حضور سنگین نیروهای بین‌المللی و ناتو و در راس آن آمریکا، همکاری کنند؟ رقابت های مربوط به مسائل ژئوپلیتیکی، اقتصاد، نفت و مواد خام چه خواهند شد؟ رقابت‌های سیاسی و مبارزه قدرت در منطقه چه خواهد شد؟ وجود خود این نیروها عامل اساسی بحران در منطقه است.

به‌نظر شما، نقش ایران می‌تواند در مسائل افغانستان سازنده تر، موثرتر و حتی تخریبی تر باشد یا پاکستان؟

ایران کشور همسایه، هم‌زبان و هم‌‌‌‌فرهنگ افغانستان است. دستکم ۱۰ میلیون مهاجر افغانی به ایران آمده و رفته‌اند. بخش عظیمی از مردم افغانستان، شیعه ‌اند و مراجع تقلیدشان در داخل نیستند. نقش ایران در ثبات افغانستان انکار شدنی نیست، اما نفوذ پاکستان تعیین کننده است. بخش عظیمی از نیروهای طالبان و القاعده مستقیم و غیرمستقیم تحت کنترل پاکستان‌اند. از نظر مرزی نیز پاکستان مرز تعریف شده‌ای با افغانستان ندارد در حالیکه مرزش با ایران روشن
است. اگر قرار باشد نیروی غیرمجازی از این مرز رفت‌ و آمد کند، آشکار خواهد بود که چه شده و که بوده اما در پاکستان چندین هزار کیلومتر از حدود مرز روشن نیست. ثبات افغانستان بدون حمایت جدی پاکستان، عملی نیست.

ایران صرفنظر از تمام معادلات مربوط به حضور نیروهای ناتو و با توجه به تمایل به ایفای نقش محوری در مسائل منطقه، چقدر به استقبال این مشارکت خواهد رفت؟

دیدیم که پاسخ ایران به پیام نوروزی آقای اوباما و چراغ سبزی که نشان داد، چقدر محتاطانه بود. به نظر من هرچه بیشتر آمریکا چراغ سبز نشان دهد، رفتارایران با احتیاط بیشتر همراه خواهد بود. اما ایران هم مرز افغانستان است و تاکنون نیز مسئولان افغان اعلام نکرده‌اند که ایران مانند پاکستان در امور داخلی کشورشان دخالت می‌کند. در نتیجه ورود ایران به گفتگوها خیلی مهم است و نقش ایران برای ثبات افغانستان و منطقه همیشه اهمیت داشته است.

مصاحبه‌گر: مهیندخت مصباح

پرش از قسمت در همین زمینه