جامعه مهاجران در آلمان
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۴, شنبهبسیاری از دانش آموزان خارجی بهسبب متفاوت بودن ریشههای فرهنگیشان نسبت به دانش آموزان آلمانی، با مطالب درسی و به خصوص مبانی تاریخی اروپا و آلمان ارتباط برقرار نمیکنند. بسیاری از این دانش آموزان، برخی از مطالب درسی را در تضاد با باورهای شخصی خود میدانند. این امر ضرورت برنامهریزیهای دقیق تری را در نظام آموزشی آلمان میطلبد.
گزارشی در زمینه مشکلات دانش آموزان مهاجر در آلمان و همچنین تدابیر و پیشنهادهای مسئولین برای رفع این معضل.
***
جهانی شدن، فرهنگ اروپایی، مهاجرت و همچنین سازگاری بیشتر فرهنگها و ملیتهای مختلف، از جمله موضوعاتی هستند که هر روز بر وسعت دامنه آنها افزوده میشود. این فرایند شامل کشور آلمان نیز میشود. با در نظر گرفتن تعداد مهاجرین ترک و روس، حدود ده درصد از جامعه آلمان را مهاجرین تشکیل میدهند. کارشناسان معتقدند که در سالهای آتی این آمار به بیست درصد نیز افزایش خواهد یافت. اما تعداد زیاد مهاجرین در آلمان چه تاثیری برروی جامعه و مردم این کشور خواهد داشت؟
در کنفرانسی که به طور مشترک از طرف انیستیتو گوته و ادارهی اتباع خارجی آلمان برگزار شد، تمامی محققین و سیاستمداران حاضر بر سر این نکته توافق داشتند که در آینده سرنوشت جامعه آلمان با توجه به حضور مهاجرین در این کشور تغییر خواهد کرد. این تنوع فرهنگی در آلمان برای معلم تاریخ یکی از مدارس برلین بسیار شگفت آور است. هلگه دیتریش (Helge Dietrich) از ترکیب دانش آموزان کلاس خود میگوید: " من در کلاس فقط یک دانش آموز دختر آلمانی دارم. بقیه دانش آموزان پسر و دختر کلاس، ملیتهایی غیرآلمانی دارند."
دیتریش معتقد است که کلاس درس او میتواند مصداقی کوچک برای وضعیت حاکم در جامعه آلمان باشد. برای این معلم آلمانی درس دادن در کلاسی که درصد بالایی از آن را دانش آموزان مهاجر با ملیتهای کاملا متفاوت تشکیل میدهند، بسیار مشکل است. چراکه او از تاریخ کشور و قومی میگوید که برای بسیاری از دانش آموزان نا آشنا و در مواردی با اعتقادات و باورهای آنان در تضاد است: " ما در مدرسه دانش آموزان زیادی داریم که خانواده آنها به آلمان مهاجرت کردهاند. از ترکیه، از لبنان و بسیاری کشورهای دیگر. آنها بسیاری از مناسبات و ارتباطات را متوجه نمیشوند. به خاطر ریشه فرهنگی متفاوتی که این دانش آموزان دارند، علایق و سلیقههای فرهنگی و تاریخی آنها نیز در مقایسه با دانش آموزان آلمانی بسیار متفاوت است. حالا شما در نظر بگیرید که در یک چنین کلاس چند فرهنگی، میخواهید از اهمیت کلیسا در قرون وسطی صحبت کنید. چگونه این امر عملی خواهد بود، زمانی که بسیاری از دانش آموزان کلاس هیچ سنخیتی بین دین و مذهب خود با مسیحیت نمیبینند. اینجا است که کار شما بسیار سخت و در مواقعی غیرممکن میشود."
تجربیات آقای دیتریش تنها محدود به کلاس درس او نمیشود، بلکه در بسیاری از مدارس آلمان وضع بر همین ترتیب است. دانش آموزان مهاجر از خود سئوال میکنند، چرا باید تاریخ ملی کشوری را یاد بگیریم که از فرهنگ و ارزشهای ما آنقدر فاصله دارد. و این طرز تفکر باعث میشود که بسیاری از دانش آموزان، بی انگیزه، اینگونه مطالب را دنبال کنند. و نتیجهای که این امر در پی خواهد داشت، عدم وفق پیدا کردن دانش آموزان مهاجر با محیط آلمان خواهد بود. جامعه شناسانی همانند هاینتس بوده (Heinz Bude) معتقدند، اگر میخواهیم که به جذب دانشآموزان و به طور کل مهاجرین در آلمان کمک کنیم، میبایستی که تجدید نظری در بیان وقایع تاریخی داشته باشیم. این جامعهشناس بر این باور است که ما میتوانیم با دخالت دادن نقش اقوام مهاجر در بیان روایتهای تاریخی، تاریخ آلمان را نیز برای این دانش آموزان جذاب و قابل توجه کنیم.
بوده معتقد است که اگر در جامعه چند فرهنگیای زندگی و از آن استقبال میکنیم، باید که تاریخی با حضور فرهنگهای مختلف داشته باشیم و نقش مهاجرین را در آن، در نظر بگیریم. او در ادامه در توضیح همین مطلب میگوید: " باید طرحی ایجاد کرد که به کمک آن تاریخ آلمان به نوعی با تاریخ مهاجرت در ارتباط قرار گیرد. به طور مثال میتوان با جنگهای عقیدتی در آلمان بین کاتولیکها و پروتستانها شروع کرد. و یا مهاجرت لهستانیها در مناطق غربی آلمان در گذشته. اتفاقا به نظر من، تاریخ آلمان این ظرفیت را دارد که به تاریخ مهاجرت تبدیل شود. ما باید در آموزشهای تاریخی در مدارس به تلاشهایی که برای مهاجرت به آلمان صورت گرفته اشاره کنیم و از موفقیتها و شکستهایی که در این زمینه وجود داشته است، بگوییم. من اطمینان دارم که این قدم موثری خواهد بود و در صورت تحقق این امر، در آینده شاهد پیشرفتهای بهتری خواهیم بود."
سیاستمداری همچون خانم اکین دلیگتس (Ekin Deligِz)، نماینده مجلس آلمان از حزب سبز، با اشاره به این نکته که خود اصالتا ترک تبار است، میگوید، اهمیت در تغییر نوع نگرش به مسئله مهاجرت است. او معتقد است که برای کمک به تطبیق و جذب بیشتر مهاجران در جامعه آلمان، بایستی نگرش جهانی را جایگزین نگرش آلمانی به مسائل پیرامون خود کنیم: "باید این جرئت را داشته باشیم که مسائل اطراف خود را تنها از منظر ملی نگاه نکنیم، بلکه نگرش جهانی را جایگزین طرز فکر و نگرش آلمانی کنیم. مثال مناسب برای این ادعا، روابط فرانسوی آلمانی است. باید از این تجربهها درس گرفت. و یا آنچه من خود شخصا تجربه کردهام، روابط بین ترکها و یونانیهاست. این شانس وجود دارد که بتوانیم، دشمنیها را کنار بگذاریم و بهترین مثالها و تجربهها در این زمینه با مطالعه و درس گرفتن از وقایع تاریخی میسر خواهد شد. هر کسی میتواند حامل پیام آشتی و پلی برای برقراری مناسبات جدید باشد. ما موظفیم که حس مسئولیت خود را بیشتر کنیم و این امر با درس گرفتن از تاریخ محقق خواهد شد.
اما زمان، به سرعت در حال سپری شدن است. طبق پیشبینیهای انجام شده توسط محققین، در ده سال آینده بیش از نیمی از دانش آموزان مدارس شهرهای بزرگ آلمان را دانش آموزان خارجی تشکیل خواهند داد. تعداد مورخینی که پژوهشهایی در زمینه جوامع چند فرهنگی و چند ملیتی داشته باشند، در آلمان بسیار کم است. این کمبود همین طور، شامل معلمینی میشود که بتوانند این زمینهها را به دانش آموزان منتقل کنند. از سوی دیگر مباحثی که در زمینه راه اندازی موسساتی برای آموزش معلمین در این جهت مطرح شده است، تا کنون به نتیجه نرسیده است. دیتریش معلم تاریخ یکی از مدارس برلین، معتقد است که یکی دیگر از راههایی که میتواند معلمین را در جهت بالابردن سطح آگاهی آنان نسبت به دانش آموزان مهاجر کمک کند، استفاده از معلمین مهاجر در کادر آموزشی مدارس است. او در ادامه در توضیح همین مطلب میگوید: "من آرزو میکنم، روزی این امکان به وجود آید که معلمین آلمانی و همکاران مهاجر در کنار یکدیگر به فعالیت ادامه دهند. هم در ارتباط با مسائل مربوط به آموزش درسی و هم در زمینههای غیر آموزشی. اینکه بتوانیم، به طور مشترک در ارتباط با آنچه که قرار است به دانش آموزان تعلیم دهیم، تصمیمگیری کنیم. من اطمینان دارم که از این طریق میتوانیم، کیفیت آموزشی را در مدارس به طور چشم گیری افزایش دهیم."
کاوه بهرامی