جام جهانی فوتبال: زیبایی قربانی تاکتیک
۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعهرقابتهای جام جهانی معمولا گسترهای برای ارائهی فوتبال مدرن و نشان دادن نوآوریها و گرایشهای تازه و آفریننده در این رشتهی ورزشی هستند. به همین دلیل انتظار فوتبالدوستان از این رقابتها بسیار بالاست. آنان میخواهند با گردآمدن این همه ستاره در تورنمنتی بزرگ و غوغابرانگیز، فوتبالی زیبا و تهاجمی ببینند. ولی جام جهانی سال ۲۰۱۰ در آفریقای جنوبی، بهرغم شور و هیجان خود، دستکم تا مرحلهی یک چهارم نهایی فاقد چنین فوتبالی بوده است.
«فوتبال امن و تخریبی»
با چند استثنا، بیشتر تیمهای جام جهانی به فوتبالی روی آوردهاند که کارشناسان آن را «فوتبال امن» میخوانند. هدف اصلی چنین فوتبالی، تلاش برای «نباختن» به جای «بردن» است. این فوتبالی است که تیم ملی یونان در جام ملتهای اروپا در سال ۲۰۰۴ نماد آن بود و به سازمانیافتهترین وجهی آن را عملی ساخت. استراتژی این تیم را میشد در «کمترین خلاقیت با بیشترین نتیجهگیری» خلاصه کرد.
شاخصهای اصلی چنین فوتبالی، بستن فضاها از گذرگاه جایگیری فشرده، ایجاد زنجیرهی دفاعی دولایه در پیرامون محوطهی جریمهی خودی و تخریب کامل بازی حریف، پیش از استفاده از تواناییهای خودی برای ارائهی یک بازی زیبا و خلاق است. نمونهی آشکار چنین فوتبالی را در این دوره از جام جهانی میتوان در دیدار میان کرهی شمالی و برزیل یا سوئیس و اسپانیا ملاحظه کرد.
البته وقتی درنظر بگیریم که تیمهای متوسط جهان در برابر ابرقدرتهای فوتبال مانند برزیل و اسپانیا از چنان کلاسی برخوردار نیستند که بتوانند با آنها رقابت پایاپای کنند، شاید رویآوری به فوتبال تخریبی از سوی این تیمها تاکتیکی مناسب و مشروع به نظر آید.
مشکل اما آنجاست که این توجیه دردی از فوتبالدوستان جهان درمان نمیکند که فقط هر چهار سال یکبار شاهد مسابقات جهانی هستند. مشکل بزرگتر آنجاست که در این دوره از مسابقات، بیشتر تیمهای بزرگ و مطرح جهان نیز تاکنون نتوانستهاند چراغ امیدی از فوتبال زیبا و سرزنده در دل دوستداران خود بیفروزند.
بزرگان رنگباخته
ایتالیا و فرانسه به عنوان قهرمان و نایبقهرمان جهان، با فوتبالی دلمرده و بیانگیزه حتا نتوانستند از گروههای خود صعود کنند و به ناچار زودهنگام رهسپار خانه شدند.
این دو تیم نشان دادند که نمیتوان روی نام بزرگ خود لم داد و از آوازهی آن موفقیت ساخت. ناکامی آنها سند دیگری برای افلاس و ورشکستگی تیمهای بزرگی بود که از جوانگرایی به موقع غفلت میکنند.
از انگلستان در این دوره از مسابقات تنها نامی برجای مانده بود. شکست فاجعهبار این تیم در برابر آلمان، ادامهی منطقی بازیهای بیرمق گروهی این تیم بود. انگلستان با بازیهای خود نشان داد که فابیو کاپلو سرمربی ایتالیایی این تیم نیز نتوانسته است از سقوط این تیم به سیستم کهنه و منسوخ بازی تهاجمی ولی بیبرنامه جلوگیری کند. در تیم انگلستان جز در برخی لحظات بازی نخست در برابر آمریکا، هیچ نشانی از زندگی دیده نمیشد.
پرتغال نشان داد که فقط دلبستن به یک ستاره (کریستیانو رونالدو)، در رقابتهایی چنین فشرده کارساز نیست. پرتغال جز در یک بازی در مقابل کرهی شمالی، حتا نتوانست یک گل به ثمر برساند. شانس این تیم را یاری کرد تا از «گروه مرگ» صعود کند، ولی پرتغال در بازی یک هشتم در برابر اسپانیا یکسره به فوتبال امن و تخریبی روی آورد و به یک معجزه دل بست، معجزهای که البته به وقوع نپیوست.
بزرگانی که در حد انتظار نبودند
موفقیت درخشان تیمهای برزیل، هلند و اسپانیا در رقابتهای مقدماتی جام جهانی، امید زیادی در دل فوتبالدوستان برانگیخته بود و انتظار میرفت که این تیمها بیش از سایر تیمها بازار جام جهانی را گرم و پررونق کنند. ولی این تیمها نیز در آفریقای جنوبی در حد انتظارات ظاهر نشدند.
از آن میان اسپانیا بهرغم شکست در نخستین بازی در برابر سوئیس، در هر بازی نسبت به بازی قبل بهتر ظاهر شد. ولی این تیم هنوز به درخشش زمان جام ملتهای اروپا دست نیافته است.
اسپانیا نشان داد که نتوانسته چارهای قاطع برای چیرگی بر سیستم فوتبال تخریبی بیابد. ولی این تیم زمانی میتواند تواناییهای خود را تماما آشکار کند که با حریفی همتراز روبرو باشد که حاضر به رویارویی مستقیم است. از این رو هنوز میتوان امیدوار بود که اسپانیای واقعی را در دیدارهای یک چهارم نهایی و نیمه نهایی و شاید نهایی تجربه کنیم.
هلند بر خلاف اسپانیا، روندی معکوس داشت. این تیم پرآوازه و پرستاره بهرغم رسیدن به یکچهارم نهایی، از نظر کیفیت بازی، سیری نزولی طی کرده است. نقطهی امید این تیم، بازگشت ستارهی آن «آرین روبن» است. ولی آیا او به تنهایی میتواند موفقیت هلند را تضمین کند؟ هلند نشان داد که هنوز یکپارچه نیست و روح تیمی در آن، در سایهی خودخواهیهای فردی بازیکنانش قرار دارد.
تیم برزیل موثر بازی میکند ولی از شکوه و آفرینندگی گذشته در این تیم کمتر نشانی یافت میشود. دستخط «کارلوس دونگا» سرمربی این تیم را که خود مدافعی قدرتمند بود، به راحتی میتوان در تیم برزیل بازیافت.
تیم برزیل دفاعی مستحکم و تقریبا غیرقابل نفوذ دارد. ولی معلوم نیست اگر خلاقیتهای لایزال فردی بازیکنان خط حملهی این تیم نبود، این تیم تا چه حد می توانست در نتیجهگیریهای خود موفق باشد. با این همه، برزیل زرادخانهای از بازیکنان خلاق دارد که میتوانند خالق بازی زیبای فوتبال در زمین باشند. این تیم این بار نیز از جمله مدعیان قهرمانی است.
بزرگان در حد انتظار
آلمان و آرژانتین دو تیم مطرحی بودند که تا حدودی انتظارات فوتبالدوستان را برآوردند. در تیم آرژانتین همهی چشمها به لیونل مسی ابرستارهی این تیم دوخته شده بود. ولی آرژانتین تاکنون با بازیهای تهاجمی و زیبای خود نشان داده است که نمیتوان این تیم را تنها در وجود مسی خلاصه کرد.
خطاست اگر تصور کنیم که چون مسی تا کنون گلی برای آرژانتین به ثمر نرسانده، نتوانسته در اندازههای واقعی خود ظاهر شود. او نقشی بسیار مهم و سازنده ایفا میکند. مسی با حرکات سریع و حیرتانگیز و جنبش و پویایی مستمر خود، دائما یک کانون خطر در برابر دروازهی حریف است و برای دیگر یاران خود فضاهایی میآفریند تا بتوانند برای تیم آرژانتین نتیجهگیری کنند.
در واقع مسی به رغم جوانی، با نبوغ سرشار خود، در این دوره از بازیهای بیشتر در نقش یک شماره ۱۰ کلاسیک بازیساز ظاهر میشود تا یک تمامکننده. او به تمامی در خدمت تیم و تضمینکنندهی موفقیت آن است. بیتردید مارادونا سرمربی تیم آرژانتین در انتقال تجربهی خود برای انجام چنین وظیفهای توسط مسی، نقش مهمی داشته است.
آلمان نشان داد که تیمی جوان و تقریبا بیستاره چگونه میتواند با تکیه بر همبستگی و روح جمعی، تیمی موفق و کوبنده باشد. آلمانیها در این دوره از بازیها شیوهی موفق غلبه بر فوتبال «امن و تخریبی» را به درخشانترین نحوی نمایش دادند.
آنان نشان دادند که چگونه میتوان با پاسهای کوتاه و سریع عمقی، یا ارسالهای بلند دقیق و نیز تعویض سریع بازی از مسیر عمودی به افقی و برعکس، خط دفاعی حریف را دور زد و زنجیرهی دفاعی آن را درهم شکست. این روش بازی در برابر استرالیا و انگلستان عالی عمل کرد.
نقطهی قوت تیم آلمان در آن است که در صورت پیش افتادن از حریف، کمتر به حفظ نتیجه میاندیشد و تا آخرین لحظات بازی در ضدحمله بسیار خطرناک و زهردار ظاهر میشود. نقطه ضعف این تیم شاید در جوانی و نداشتن مهرههای با تجربه چون بالاک باشد.
بازی در برابر صربستان نشان داد که اگر این تیم از حریف خود عقب بیفتد، به دلیل نداشتن مهرههای کلیدی باتجربه که بتوانند ابتکار عمل را به دست گیرند، تا حدودی سردرگم و شتابزده ظاهر میشود. از بد حادثه دو تیم آرژانتین و آلمان در یک چهارم نهایی در برابر هم قرار میگیرند و یکی دیگر از نمایندگان فوتبال زیبا در این دوره از بازیها، رهسپار خانه میشود.
نقطههای روشن جام
در این دوره از بازیها همچنین شاهد ظهور تیمهایی بودیم که بالاتر از حد انتظار خودنمایی کردند و میتوان آنها را نقطههای روشن این دوره از بازیها دانست. همهی تیمهای آمریکای لاتین، مکزیک، کرهی جنوبی و ژاپن و از آفریقا غنا جزو این دسته از تیمها هستند.
در آن میان مکزیک و شیلی پرفروغتر از بقیه بودند و جام جهانی آفریقای جنوبی، از منظر فوتبال زیبا بسیار مدیون آنها خواهد بود. فوتبال تهاجمی و زندهی مکزیک و شیلی، همهی مرزهای فوتبال متکی بر تاکتیکهای محافظه کارانه را درنوردید و آنها را در سایه قرار داد.
این دو تیم فارغ از روشهای تاکتیکی حریفان و نتیجهی بازی، تا واپسین لحظهی حضور در بازیها از فوتبال تهاجمی خود دست برنداشتند. افسوس که مکزیک و شیلی در یک هشتم نهایی ناچار بودند در برابر آرژانتین و برزیل یعنی دو ابرقدرت فوتبال قرار گیرند و بهرغم نمایشی پرشور و دلپذیر از فوتبال تهاجمی، از ادامهی راه بازماندند. حذف این دو تیم ، بر فقر فوتبال زیبای جام جهانی در آفریقای جنوبی بیش از پیش افزود.
نگاهی به سیستم بازی تیمها
جام جهانی در آفریقای جنوبی همچنین نشان داد که در پی زوال سیستمهای دفاعی متکی بر دفاع آزاد (لیبرو)، سیستمهای ۳ـ۳ـ۴ و ۲ـ۴ـ۴ نیز اندک اندک از صحنهی میدانهای فوتبال ناپدید میشوند. سیستم مدرنی که بیش از پیش جانشین سیستمهای کهنه میشود، سیستم ۱ـ۳ـ۲ـ۴ است. کارشناسان فوتبال تقریبا متفقالقولاند که آینده از آن این سیستم است. در این سیستم، تیمها با یک زنجیر دفاعی چهار نفره، پنج بازیکن میانی و تنها یک مهاجم نوک حمله ظاهر میشوند.
سیستم یادشده از قابلیت انعطاف بالایی برخوردار است. دو بازیکن دفاعی خط میانی در موارد خطر به یاری زنجیرهی دفاعی چهارنفره میشتابند و در مواقع حمللله نیز دو هافبک کناری در نقش گوشه راست و چپ، از سوی هافبک میانی که نقشی کلیدی دارد و به صورت شمارهی ۱۰ کلاسیک ظاهر میشود تغذیه میشوند.
چنین نقشی را در این دوره از بازیها، به بهترین نحوی «مسعود اوزیل» بازیکن ترکتبار تیم ملی فوتبال آلمان بازی میکند. افزون بر او، شاوی مغز متفکر تیم ملی اسپانیا و کاکا بازیساز تیم ملی برزیل نیز چنین نقشی برعهده دارند.
به مسی ستارهی آرژانتینی نیز تا حدودی چنین نقشی محول شده است. علت آن است که تیمهای حریف آرژانتین همواره تلاش میکنند مسی را از کار بیندازند. به این مناسبت افزون بر دفاع تاکتیکی متکی بر فضاگیری، بازیکنی را نیز برای خنثی کردن مسی بطور فردی مسئول جنگ تن به تن با او میکنند. همین کار مسی را ناچار میکند که به میانهی میدان متمایل شود و برای یاران کناری خود فضاسازی و موقعیت آفرینی کند.
هم اکنون نزدیک به نیمی از تیمهای جام جهانی، با سیستم ۱ـ۳ـ۲ـ۴ بازی میکنند، از جمله تیمهای آلمان، اسپانیا، غنا و هلند. بعضی از تیمهای آمریکای لاتین مانند اورگوئه و شیلی هنوز از سیستم ۲ـ۴ـ۴ پیروی میکنند.
در این میان تیم برزیل نیز از سیستم استثنایی ۲ـ۱ـ۳ـ۴ استفاده میکند که روایتی از همان سیستم است. با این تفاوت که در تیم برزیل افزون بر زنجیرهی دفاعی چهار نفره، سه هافبک دفاعی، یک هافبک تهاجمی بازیساز (کاکا) و دو مهاجم (روبینهو و فابیانو) بازی میکنند. درست به همین دلیل است که تیم برزیل در این دوره از بازیها از یک چنین استحکام دفاعی برخوردار است.
تجربه نشان میدهد که در بیشتر موارد تیمهایی قهرمان جهان میشوند که کمتر از بقیه گل میخورند. برای نمونه تیم ملی ایتالیا در دورهی قبل فقط دو گل خورد که تازه یکی هم از روی نقطهی پنالتی بود. فرانسه نیز در سال ۱۹۹۸ تنها دو گل خورد. به نظر میرسد که برزیل این بار با ایجاد یک خط دفاعی آهنین عزم کرده است که جام جهانی را برای ششمین بار به دست آورد. آیا مهاجمانی یافت خواهند شد که این دیوارهی دفاعی مستحکم را فروریزند؟ باید منتظر شد و دید.
بهمن مهرداد
تحریریه: شهرام احدی