جایزه ۵۰۰ هزار دلاری "مصطفی" نوع اسلامی جایزه نوبل؟
۱۳۹۶ آذر ۲۱, سهشنبهچندی پیش که برای دومین بار جایزه نیم میلیون دلاری "مصطفی" به دو تن از "دانشمندان جهان اسلام" داده شد، بار دیگر برای بسیاری این سوال را پیش آورد که جمهوری اسلامی با دادن این جایزه چه اهدافی را دنبال میکند و اگر این جایزه به گفته مبتکرانش برای توسعه علمی است، چرا فقط محدود به "جهان اسلام" است؟ دانشمندانی که آن را گرفتهاند، در چه سطح علمی قرار دارند؟ منابع مالی این جایزه از کجا تامین میشود؟
پاسخ به برخی از سوالات را میتوان در سایت مربوط به این جایزه پیدا کرد. جایزه "مصطفی" هر دو سال به دو نفر داده میشود. به عبارت دیگر هر دوسال یک میلیون دلار به دو نفر داده میشود. رقمی که برای ایران و با در نظر گرفتن نرخ ارز بسیار بالاست.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
این جایزه تا به حال دو بار در سالهای ۹۴ و ۹۶ به افرادی داده شده است که از نظر اعطاکننده آن، فعالیت علمیشان "نوآوری مشهودی در روش علمی داشته"، "پیشرو" بوده و "نتایج آن در جهان علم تاثیر گذاشته" است. آن چه "بنیاد علم و فناوری مصطفی" نام گرفته، بنیادی دولتی است. طرح اعطای جایزه مصطفی در سال ۱۳۹۱ توسط اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید.
جایزه مصطفی در حوزههای علم و فناوری اطلاعات و ارتباطات، علم و فناوری نانو، کلیه زمینههای علم و فناوری، علم و فناوری زیستی و پزشکی داده میشود.
برندگان جایزه مصطفی در سال ۹۴ پروفسور عمر یاغی (امریکایی-اردنی) و پرفسور جکی ای- رو اینگ (تایوان) در حوزه نانوتکنولوژی و در سال ۹۶ پروفسور سامی گلنبی (ترکیه) و پرفسور محمدامین شکرالهی (ایرانی - آلمانی) در حوزه فناوری ارتباطات بودهاند.
مصطفی در برابر نوبل؟
جایزه مصطفی هم به لحاظ مبلغ بالای آن (دو میلیون دلار برای ۴ نفر) و هم به خاطر معیارهایی که برای اعطای آن در نظر گرفته شده، این سوال را پیش میآورد که آیا این ابتکاری از سوی جمهوری اسلامی در برابر جایزه نوبل است؟
علی عمرانی، رئیس کارگروه اجرائی بنیاد مصطفی این را رد میکند و به دویچهوله میگوید: «تقریبا ۱۵۰۰ جایزه در دنیا در حوزه علم و فناوری در سطح بینالمللی برای تقدیر از دستاوردهای مختلف علم و فناوری اعطا میشود که جایزه نوبل فقط یکی از آنهاست. تمام این جوایز هم توسط مجموعههایی داده میشود که بعضا به اسم بنیاد و یا اسامی دیگر در حال فعالیتاند. حوزه علم و فناوری مصطفی که جایزه مصطفی را اعطا میکند یکی از این بنیادها هست.»
اما اعتبار علمی جمهوری اسلامی برای آن که مرکزی برای تاثیرگذاری و حمایت از توسعه علم و فناوری در "جهان اسلام" باشد چقدر است؟ از این گذشته "جهان اسلام" تا چه اندازه جهانی همگون است؟ و تا چه حد به جمهوری اسلامی چشم دوخته است؟
سعید پیوندی، جامعه شناس و عضو کمیسیون صلح و آموزش یونسکو در این باره به دویچهوله میگوید:
«همه چیز بستگی به این دارد که ما جایگاه علمی را در ایران چگونه تعریف کنیم. اگر معیار متداول در ایران را در نظر بگیریم، یعنی اگر معیار ما مقدار مقالات چاپی در مجلات علمی دنیا باشد، خوب ایران جایگاه مناسبی در میان کشورهای موسوم به اسلامی دارد. پیشرفتهایی که ایران در برخی زمینههای پژوهشی و آموزشی کرده، مثلا در حوزه پزشکی یا برخی از حوزههای فیزیک و شیمی که بیشتر به مسائل اتمی مربوط میشود نیز باعث میشود که جایگاه نسبتا خوبی در بین کشورهای در حال توسعه به طور عموم داشته باشد.»
آیا این موارد برای تعیین سطح علمی یک کشور کافی است؟ آیا وجود یک یا دو دانشگاه معتبر مانند "صنعتی شریف"، که دانشجویان ممتمازی به جامعه ارائه میدهند، میتواند ایران را به مرکزی برای توسعه علمی در دنیا و یا در دنیای اسلام تبدیل کند؟
سعید پیوندی به چند شاخص مهم توجه میدهد؛ جایگاه دانشگاهها در یک کشور و نوع استفادهای که از علم و فناوری در اقتصاد و فناوری در جامعه میشود. او معتقد است که با در نظر گرفتن برخی شاخصهای تعیینکننده، ایران به لحاظ علمی جایگاه مناسبی در میان کشورهای اسلامی و در جهان ندارد. او میگوید:
«اگرچه کشورهای اسلامی از نظر علمی جایگاه متفاوتی با یکدیگر دارند، ولی در مجموع اگر آنها را با بقیه کشورهای دنیا مقایسه کنیم، میبینیم که جایگاه بسیار بالایی در علم و تحقیقات علمی ندارند. مراکز تحقیقی این کشورها جزو برجستهترین مراکز نیستند، دانشگاههای عمده این کشورها جزو بهترین دانشگاههای دنیا نیستند. به همین خاطر هم این پرسش به وجود میآید که آیا حکمت این جایزه بیشتر به خاطر یک رقابت در سطح پایینتر است میان کسانی که از درجه علمی پایینتری برخوردارند، یا این که شاید انگیزههای ایدئولوژیک و سیاسی باشد که معمولا در رفتار مسئولان ایران زیاد به چشم میخورد.»
جایزه مصطفی با انگیزههای ایدئولوژیک و سیاسی؟
اما اگر فرض را بر این بگذاریم که ایران در ۴ دهه جمهوری اسلامی از رشد علمی خوبی برخوردار شده که میتواند مبتکر جایزهای در دنیای علم باشد، چرا جایزهای فقط برای"جهان اسلام"؟ مگر علم و فناوری در دنیای امروز محدوده جغرافیایی یا اعتقادی میشناسد؟ انگیزه جدا کردن کشورهای اسلامی از بقیه کشورها چیست؟
پاسخ علی عمرانی، رئیس کارگروه اجرایی به این سوال این است که جایزه مصطفی به این خاطر در مرزهای جغرافیایی معینی (کشورهای اسلامی) تعریف شده است زیرا «قسمت عمده کشورهای در حال توسعه از کشورهای اسلامی تشکیل شدهاند.»
او ادامه میدهد: «اگر ما رفاه بشریت را در نظر بگیریم، یک قسمت اعظم آن این جامعه مخاطب هستند که برای توانمندسازی آنها، برای آن که بتوانند از علم وفناوری بیشتر بهره ببرند، بتوانند همکاریهای بیشتری باهم داشته باشند.»
ولی آیا کشورهای اسلامی مجموعهای یکسان و در تعامل با یکدیگر را تشکیل میدهند؟ آیا اختلافاتی که میان کشورهای اسلامی وجود دارد، اجازه تبادل فرهنگی و علمی بدون مانع را به این کشورها میدهد؟ و آیا کشورهای در حال توسعه تنها به جهان اسلام ختم میشوند؟
سعید پیوندی با تردید به این برداشت نگاه میکند و میگوید: «اگر به دنیای امروز اسلام نگاه کنیم، حتی در بینشان جنگ و جدل و درگیری وجود دارد. تنشها و درگیریهای بین شیعه و سنی، بین گرایشهای مختلف سنی و همه مشکلات سیاسی که در این کشورها وجود دارد، اجازه نمیدهد که افکار عمومی این کشورها و حتی دانشگاههای این کشورها آنچنان با یکدیگر همکاریهای علمی و فرهنگی داشته باشند که این حوزه را تبدیل به حوزهای همگون و حوزهای که در آن یک همگرایی خیلی مهم فرهنگی و علمی دیده شود تبدیل شود.»
پیوندی معتقد است که جایزه مصطفی اگر برای کمک به "رفاه بشریت" درکشورهای در حال توسعه برنامهریزی شده، پس در آن صورت باید شامل حال دانشمندان کشورهای در حال توسعه در آمریکای لاتین، در آسیا یا آفریقا هم بشود. کشورهای در حال توسعه تنها به کشورهای اسلامی خلاصه نمیشوند.
به باور سعید پیوندی: «نگاهی که بیشتر در پس چنین جوایزی وجود دارد، همانطور که از خود اسم جایزه هم برمیآید، بیشتر نگاه مجزا کردن، متمایز کردن کشورهای اسلامی است، آنهم در دورانی که علم و تکنولوژی، مرز و کشور نمیشناسد.»
البته مهدی صفارینیا، دبیر شورای سیاست گذاری جایزه مصطفی، هفته اول آذرماه امسال گفته بود که این جایزه "ارتباط سیاسی" با کشورها برقرار نمیکند و از حضور یک داور از عربستان سعودی در میان هیات داوران سخن گفته بود.
منابع مالی جایزه از کجا تامین میشود؟
در سایت مربوط به این جایزه نوشته شده که تامین مالی جمعی با تکیه بر جامعه خادم المصطفی است و این جامعه "شامل اشخاصی است كه با نيت خيرخواهانه" و "با ارائه خدماتی متقابل به جامعه در راستای تحقق اهداف بنياد مشاركت دارند."
علی عمرانی میگوید: «جایزه مصطفی از ابتدا هم از طریق منابع واقفین، خیرین و به صورت مردمی تامین شد و شرکتهای دانشبنیان، دانشمندان، افراد خیر، نهادهای مالی و اقتصادی خصوصی تامین مالی این فعالیت را به تناسب توامندیشان بر عهده گرفتند. منابع دور اول به همین شکل تامین شد، دور دوم هم همچنین. غیر از ایران افراد و شخصیتهای حقیقی و حقوقی هم داریم که ازکشورهای دیگر در تامین مالی مشارکت کردند».
در فهرست "واقفین و خیرین صندوق سرمایهگذاری و موقوفات جایزه مصطفی" در ایران، که از آنها به عنوان "نهادهای مردمی" و "شرکتهای دانشبنیان" یاد شده، عمدتا نام مقامها و شرکتها و نهادهای حکومتی دیده میشود.
وضع بد آموزش در ایران و "برنامهریزی برای تمام جهان اسلام"
«دغدغه ما کشورهای اسلامی هستند و ایران یکی از این کشورهاست. برنامهریزی ما برای تمام جهان اسلام هست.» این را رئیس کارگروه اجرایی به دویچهوله میگوید.
در عرض دو سال گذشته مبلغ دو میلیون دلار به ۴ تن از "دانشمندان جهان اسلام" تحت عنوان کمک به "توسعه علمی" و "رفاه بشریت" داده شده است. آن هم در کشوری که در تأمین بودجه کافی برای آموزش و پرورش ناتوان است، معاش معلمان و وضعیت بسیاری مدارس آن به گفته رسانههای رسمی ایران در وضع نابسامانی به سر میبرند. سطح آموزش عالی نیز به ویژه در دو دهه گذشته به شکل قابلتوجهی پایین آمده است. به این واقعیتها خود مسئولان نیز اذعان دارند.
علی عمرانی در مورد کمک این بنیاد به بهبود وضع آموزش در ایران به برنامههای جانبی از جمله "مسابقه دانشآموزی نور" و یا تلاشهایی که در سطح آموزش عالی و «در رقابت علمی "کنز"، در حوزههای سلامت، انرژی، محیط زیست، ICT و اقتصاد» اشاره میکند و میگوید: «برنامه بعدی این بنیاد ایجاد فرصتهای مطالعاتی در کشورهای مختلف برای دانشجویان است که بتوانند از این فرصتها بهره ببرند.»
سعید پیوندی اما معتقد است که اولین شرط توسعه علمی باز بودن نگاه به جهان و پویایی برآمده از این نگاه است:
«به وجود آوردن این جوایز دو بعد دارد، یکی نمادین است که نگاهها در دنیای علمی معطوف شود به مرکزی در دنیا و این خود یک تاثیر نمادین دارد. همزمان میتوان گفت که جایزه میتواند یک پویایی را در داخل آن موسسهای که آن را به وجود آورده به وجود بیاورد. منتهی مرکزی که الان این جایزه را در ایران میدهد، و همین طور عدم ارتباط دانشگاهها با مراکز تحقیقی ایران باعث میشود که این جایزه در عمل حتی آن تاثیر حداقلی که باید برای ایران داشته باشد را هم متاسفانه نداشته باشد.»
پیوندی از دانشگاههای مالزی مثال میآورد: «سه چهار تا از دانشگاههای مالزی در ده سال اخیر کرسیهای متعددی برای به عنوان مثال مسائل کشورهای اسلامی و اسلامشناسی به وجود آوردهاند. کرسیهایی که در آنها بحث بسیار بازی وجود دارد و به خاطر همین کرسیها در این دانشگاهها نوعی پویایی واقعی به وجود آمده است.
ایران با وجود این که مدعی چنین نگاهیست، ولی به خاطر محدودیتهای ایدئولوژیک و نوع نگاهی که به دنیای حتی اسلامی دارد، در عمل نمیتواند تبدیل به چنین مرکزی شود. ایران تنها زمانی میتواند به چنین مرکزی تبدیل شود که نگاه بازتری به علم وکشورهای اسلامی داشته باشد.»
آقای پیوندی معتقد است که این یک خیال باطل که ایران بتواند چنین نقشی را ایفا کند چون مشکلات و سدهای سیاسی و ایدئولوژیک زیادی بین ایران و کشورهای دیگر و حتی در میان خود مسئولان در ایران وجود دارد. سدهایی که به گفته سعید پیوندی در عمل امکان تبدیل شدن ایران «به یک مرکز علمی که حول آن بشود در کشورهای اسلامی یک پویایی به وجود آورد را نمیدهد.»