جرى لوئيس هشتاد ساله شد!
۱۳۸۴ اسفند ۲۵, پنجشنبهجرى لوييس را البته منتقدان چندان جدى نمیگيرند، اما محبوبيتاش ضامن فروش عالى و بىبروبرگرد هر فيلمى است كه بازى كرده است.
جرى لوييس در پنج سالگى با اسموكينگ روى صحنه ظاهر شد و آوازى خواند. در آخر موقع تعظيم در برابر تشويق حضار، سرش به يك نورافكن خورد. نورافكن افتاد و منفجر شد. جرى ترسيد و خواست فرار كند اما نمیدانست به كجا! مدتى دور خودش در صحنه مى دويد. مردم اما دلشان را از خنده گرفته بودند. او بعدها در يك مصاحبه گفت: از همان وقت فهميدم كه رمز موفقيت براى باقى عمرم اين است كه تا مىتوانم سكندرى و ليز بخورم، يا حالت يك دست و پا چلفتى را داشته باشم.
جرى لوييس از يك خانواده يهودى است. استعداد روى صحنه بودن را از پدر به ارث برده كه يك كمدين شهرستانى بود و با كار در هتلهاى مناطق توريستى، خرج خانوادهاش را درمیآورد. آغاز معروفيت جرى لوييس از اولين اجراى مشترك با دين مارتين در آتلانتيك سيتى بود كه او هم هنوز معروف نشده بود. دست اندركاران هاليوود اين دو را پسنديدند و پنجاه و هفت سال پيش اولين فيلم ايندو با نام” ايرما خوشگله“ ساخته شد كه فروش فوقالعادهاى كرد.
محبوبيت جرى لوييس در اين فيلم ناشى از حالت احمقانه و بىدست و پاى او در مقابل شخصيت پرنفوذ دين مارتين بود. از آن پس هر دو شانزده فيلم موفق با هم بازى كردند تا اينكه بعد از هفت سال، از هم جدا شدند. يكى از مشهور ترين فيلمهاى جرى لوييس، فيلم ”پرفسور ديوانه“ است كه او در آن نقش دو نفر را بازى میكند. اول نقش يك خنگ و دوم نقش يك ناجى زنان. او يكى از پولسازترين كمدينهاى آمريكايى شد.
جرى لوييس نمیخواست فقط پول پارو كند. شروع كرد به كارگردانى فيلمى از كتابى كه خودش نوشته بود پيرامون ماجراى زندگى يك دلقك در اردوگاه مرگ نازىها. اما زمانه براى انجام اين كار به اندازه كافى مناسبت نبود. فيلماش با شكست مواجه شد و او بشدت سرخورده شد. يك ناكامى بزرگ ديگر جرى لوييس از دست دادن نقش اول در فيلم "بعضىها داغش رو دوست دارند" اثر يلى وايلدر بود كه باعث شد جك لمون بخاطرش اسكار بگيرد.
لوييس بعد از اين ناكامى تنها در كلوپهاى شبانه و تلويزيون ، ظاهر ميشد. اين گذشت تا بيست و پنچ سال پيش كه در فيلم مارتين اسكورسيزى به نام ” سلطان كمدى“ ظاهر شد. درسال ۹۵، شش دهه حضور خود روى صحنه را با نمايش موزيكال ”خر لعنتى“ جشن گرفت.
جرى لوئيس گفته میخواهد يكصد و يك سال عمر كند. چون دخترخواندهاش عجالتا چهارده سال دارد و او میخواهد همراه اين دختر تا سن عقل باشد. جرى لوييس سال گذشته در برلين، جايزه جشنواره ”دوربين طلايى“ را از دست جرالدين چاپلين دختر كمدين بزرك آمريكا دريافت كرد.
لوئيس در يك روزنامه آلمانى به مناسبت سالروز تولدش نوشته، آيا دليلى بهتر از اين براى زندگى وجود دارد كه آدم بخواهد بزرگ شدن بچههايش را ببيند؟ ضمنا كسى كه ساعات مفرحى براى خيلىها فراهم كرده، حق اين را دارد كه كمى بيشتر براى خود فرصت در روى خاك، طلب كند!