1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«جمهوری اسلامی در بن‌بست؛ و اسیر تبلیغات خود»

۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

حمله به سفارت بریتانیا در تهران خشم جهانیان را برانگیخته است. علی صدرزاده، تحلیل‌گر سیاسی در تفسیر خود می‌پرسد، مگر ممکن است چنین حرکتی، با این پیامدهای سنگین، بدون اطلاع رهبر جمهوری اسلامی صورت گرفته باشد؟

عکس: FARS

حمله به سفارت بریتانیا در تهران خشم جهانیان را برانگیخته است. دیوید کامرون، نخست‌وزیر بریتانیا، این برخورد جمهوری اسلامی را «ننگ» و «خطایی غیرقابل پذیرش» خواند و تهدید کرد که ایران باید در انتظار پیامدهای جدی آن باشد. کامرون هم‌چنین گفت، آن‌چه در تهران رخ داده، «بخشودنی» نیست و اعلام کرد که در روزهای آتی اقدامات لازم علیه ایران اتخاذ خواهد شد.

واکنش‌های مقامات ایرانی در این راستا، ولی، متفاوت است: در حالی که سخنگوی پلیس از دستگیری شماری از حمله‌کنندگان خبر می‌دهد، رییس مجلس ایران، علی لاریجانی به دولت بریتانیا هشدار ‌داد که «تظاهرات به‌حق دانشجویان ایرانی نباید مورد سوءاستفاده قرار گیرد». دلایل این واکنش‌های متفاوت چیست؟ تشدید وخامت روابط میان ایران و غرب به سود کیست‌؟ چرا در شرایط کنونی، سفارت بریتانیا مورد حمله قرار می‌گیرد.

دروغ‌گفتن را باید آموخت

هنگامی که سخنگوی وزارت امور خارجه‌ی ایران، رامین مهمان‌پرست، از "واکنش شدید دانشجویان" و "حادثه‌ا‌ی تأسف‌بار" در رابطه با حمله‌ به سفارت بریتانیا حرف‌ می‌زد، لبخندش، پرمعناتر از گفته‌هایش می‌نمود. ظاهراً مهمان‌پرست به زحمت می‌تواند مخاطبان را به درستی حرف‌های خود متقاعد سازد. او می‌داند که این بار بسیار دشوار، یا حتی ناممکن است که افسانه‌ی "دانشجویان و احساسات آنان" را به دیگران بقبولاند .

مهمان‌پرست می‌داند که خبرگزاری فارس، خبرگزاری نزدیک به پلیس امنیتی ایران، از چند روز پیش زمینه‌ی برپایی این تظاهرات را با تبلیغات گسترده چیده بود. او می‌داند که در بین "دانشجویان"، چند تن از نمایندگان مجلس نیز حضور داشتند؛ از جمله نماینده‌ی روحانی مجلس، حمید رسایی، که در بحبوحه‌ی تظاهرات دائم با خبرگزاری‌ها مصاحبه می‌کرد.

گالری عکس: واکنش‌ها در برابر حمله به سفارت بریتانیا در تهران

در این‌که حمله به سفارت بریتانیا از چند روز پیش اعلام شده بود و این برنامه از سوی شبه‌نظامیان سازماندهی شده بود، دیگر کسی، نه در خارج و نه در داخل، تردید جدی ندارد. ولی رامین مهمان‌پرست، مأموری وظیفه‌شناس است و به روخواندن توضیحات وزارت امور خارجه ادامه می‌دهد، هرچند که این توضیحات رسمی زیان‌های بیشتری به‌بار آورد.

"روباه پیر، دشمن جدید"

هنگامی‌که دولت بریتانیا هفته‌ی پیش خبر داد، روابط تجاری خود را با ایران متوقف خواهد ساخت و تحریم‌های بیشتری علیه بانک مرکزی این کشور اعمال خواهد کرد، روشن بود که اوضاع وخیم خواهد شد، زیرا بلافاصله پس از اعلام تصمیمات مقامات بریتانیایی، کارزار تبلیغاتی ایران علیه بریتانیا آغاز شد: همه‌ی سایت‌های خبری دولتی و نیمه‌دولتی، تفسیرهای روزنامه‌ها، خبرگزاری‌ها و سخنرانی‌های سیاسی، حملات خود را به "روباه پیر استعمار" (آن‌گونه که بریتانیا در ادبیات سیاسی ایران خوانده می‌شود) آغاز کردند. اوج این تبلیغات، تصمیم مجلس ایران در یکشنبه‌ی گذشته بود که به کاهش روابط بین تهران و لندن رای داد.

اقدامات لندن، از دیدگاه قدرت‌مندان ایران، هم از نظر زمانی و هم از نظر شدت و حدت، دردآور و نابخشودنی بود. یک هفته پیش از نشست تعیین‌کننده‌ی وزرای امور خارجه‌ی کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا، که قرار بود در آن درباره‌ی تحریم‌های جدید علیه ایران تصمیم گرفته ‌شود، لندن به اروپایی‌ها نشان داد که سمت و سوی این تحریم‌ها در کدام جهت باید عمل کند. نه تنها روابط بازرگانی (و از جمله خرید نفت از ایران) باید متوقف می‌شد، بلکه تحریم‌ها باید بانک مرکزی ایران را هم دربرمی‌گرفت. وقتی اروپا، رویکرد بریتانیا را دنبال کند، چرخه‌ی تبادل ارز با ایران دچار وقفه می‌شود، در نتیجه بازار خرید و فروش ایران در اروپا به حال تعطیل در می‌آید و معاملات این کشور با اروپایی‌ها غیرقانونی محسوب می‌شود.

منجمان مستأصل

چرا تهران خواهان وخامت اوضاع است و در این کار چه هدفی را دنبال می‌کند؟ کسی نمی‌تواند پاسخ قابل فهمی در این رابطه ارائه کند، مگر این‌که بگوید جمهوری اسلامی آگاهانه به سوی مقابله با غرب گام برمی‌دارد. ولی چه کسی این جمهوری را نمایندگی می‌کند؟ حتی منجمان دستگاه قدرت ایران هم در این باره که چه گروهی و چه جناحی از رژیم می‌تواند در پس این اقدامات جنجال‌برانگیز پنهان شده باشد، گمانه‌زنی می‌کنند.

به‌هر حال قابل توجه این بود که "دانشجویان" در ساعات نخست اشغال سفارت اعلام کردند که آنان پس از فرمان رهبر انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای، به حرکت خود پایان خواهند داد. آیا این نشانه‌ی آنست که قدرتمندترین مرد این کشور، دست‌کم با حمله به سفارت موافق بوده یا حتی خود مبتکر آن بوده؟ به‌نظر می‌رسد که یک موضوع مسجل باشد: چنین واکنشی با تمام پیامدهای سنگین آن نمی‌تواند بدون اطلاع یا بدون موافقت او صورت گرفته باشد.

سخنگویان "دانشجویان" در ابتدای حمله، هدف خود را که "اشغال سفارت بریتانیا" اعلام کردند، آیا این امر نشان می‌دهد که آن‌ها موافقت مقامات بالا را جلب کرده بودند؟ واژه‌ی "اشغال سفارت"، در تصور همگانی ایرانی‌ها به معنای "اعلام جنگ" است. زیرا این کشور، بیش از ۳۰ سال است که درگیر پیامدهای اشغال سفارت آمریکاست و این درگیری، بتدریج پیچیده‌تر می‌شود. آیا این دومین اشغال سفارت از سوی "دانشجویان" با پیامدهای مشابه آن، بدون موافقت رهبر انقلاب صورت گرفته است؟ این امر قابل درک نیست. مگر این‌که آیت‌الله خامنه‌ای، مرد شماره‌ی یک ایران، خود تحت فشار باشد.

در کشمکش کنونی بین گروه‌های مختلف در ایران، یک قاعده‌ی کلی وجود دارد: وقتی این افراد برای توجیه رفتار و برخوردهای خود به رهبر انقلاب به عنوان آخرین مرجع متوسل شوند، نشانه‌ی آنست که رییس جمهور، محمود احمدی‌نژاد، دیگر نمی‌تواند حرفی بزند. دلیل این تعبیر آنست که بنیادگرایان از احمدی‌نژاد انتقاد می‌کنند که در صدد برقراری روابط نزدیک با آمریکاست و چند مورد تک‌روی‌های او را مثال می‌زنند.

به هرحال، هر که حمله به سفارت بریتانیا را برنامه‌ریزی و پیاده‌کرده، پیامدهای سخت آن در راه است: انزوای بیشتر و تحریم‌های شدیدتر. همه‌ی این‌ها مثل نفت، آتش دستگاه تبلیغاتی بنیادگرایان در تهران را بیش از پیش شعله‌ور خواهد کرد.

نویسنده: علی صدرزاده
برگردان: بهجت امید
DK

پرش از قسمت در همین زمینه