«جنبش بیسر، جنبشی خونین خواهد بود»
۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبهسایتهای نزدیک به سران جنبش سبز، به نقل از نزدیکان میرحسین موسوی، از امکان انتقال او به مکانی نامعلوم خبر میدهند و اینکه فرزندان و محافظان او بعد از ۲۵ بهمن از او خبری ندارند. خانه مهدی کروبی نیز از روزهای پیش از ۲۵ بهمن در محاصره نیروهای امنیتی است مهدی مهدوی آزاد، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با دویچه وله از اتفاقات بعد از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در ایران میگوید.
آقای مهدوی آزاد شما خبر جدیدی از وضعیت آقایان موسوی و کروبی دارید؟
اخباری که از وضعیت سران جنبش سبز منتشر میشود، متناقض است. اما آخرین اخبار حاکی از حصر خانگی و انزوای کامل خبری آقایان موسوی و کروبی است. البته بیانیههایی که آقایان کروبی و موسوی پس از وقایع ۲۵ خرداد منتشر کردند نشان میدهد که سران جنبش سبز، کانالهایی برای روز مبادا پیشبینی کردهاند و همچنان میتوانند ارتباطات خودشان را با جامعه حفظ کنند. باید منتظر ماند و دید حاکمیت در نهایت چه تصمیمی در قبال این دو رهبر جنبش سبز خواهد گرفت.
با توجه به صحبتهای دوگانهی مسئولان حکومتی ایران بعد از تظاهرات ۲۵ بهمن و این که برخی خواستار بازداشت، محاکمه و اعدام سران جنبش سبز هستند و برخی دیگر مانند رئیس قوه قضاییه این کار را باعث قهرمانسازی دانستهاند، فکر میکنید در نهایت کدام عقیده به اصطلاح بر دیگری خواهد چربید؟
بعد از وقایع انتخابات سال ۱۳۸۸، همواره دو تئوری بین اقتدارگرایان، یا بهتر است بگویم بین نظامیان حاکم بر ایران، وجود داشته است. بخشی معتقد بودند، جنبش سبز مرده است و حتی اگر نمرده باشد، برخورد با سران جنبش سبز باعث انفعال بیشتر این جنبش میشود و بهقول جامعهشناسها، این جنبش اجتماعی را بدون سر خواهد کرد.
طیف دیگر آنها که بیشتر از عقلای طیف راست هستند کسانی مانند آقای لاریجانی رئیس قوه قضاییه، معتقدند، بازداشت آقایان موسوی و کروبی باعث خواهد شد موج جدیدی از اعتراضات اجتماعی ایجاد شود و قهرمانسازی شود. مانند آنچه در مورد خانم "اُنگ سان سو چی" دیدیم یا در مورد کسان دیگری که در حکومتهای دیکتاتوری زندگی میکنند و مبارزان راه آزادی هستند.
تصور میکنم نهایتاً با توجه به اینکه تا بهحال برخوردی جدی با این دو نفر صورت نگرفته است، آقای خامنهای تحت تأثیر ایدهی دوم است. یعنی معتقد است، بازداشت سران جنبش سبز در این مقطع، علاوه براین که میتواند جنبش را رادیکالیزهتر کند و وضعیت حکومت را وخیمتر کند، باعث قهرمانسازی خواهد شد و باعث بهوجود آمدن یک آلترناتیو جدی در داخل حاکمیت پس از ۳۰ خواهد شد.
تصور میکنم فشارهای این دو جناح و این دو طیف همچنان ادامه خواهد داشت. اما در نهایت آقای خامنهای در برابر یک دو راهی قرار خواهد گرفت که آیا اجازه دهد، این دو رهبر جنبش سبز همچنان به انتشار فراخوانها و فعالیتهای خودشان ادامه دهند، یا این که یکبار به قول خودش "دندان فتنه را از بیخ بکند". آقای خامنهای نهایتاً مجبور خواهد شد ظرف چند ماه آینده برخوردهای جدیتری را با رهبران جنبش صورت دهد، از آن دست برخوردهایی که با آقای منتظری شاهدش بودیم.
آنطور که پیداست آقایان موسوی و کروبی در حصر کامل هستند و ارتباطشان با دنیای خارج کامل قطع است. آیا آقایان کروبی و موسوی بازهم خواهند توانست نقشآفرینی کنند؟
اولاً باید منتظر تحولات باشیم. نمیتوانیم بگوییم که آیا هفتهی آینده یا ۱۰ روز آینده هم همین وضعیت امروز وجود خواهد داشت یا نه. دوم اینکه به یاد داشته باشید، آنچه به نام جنبش سبز میشناسیم، یک جنبش صرفاً داخل حاکمیت و متشکل از معترضان داخل حکومتی نیست، یک جنبش کاملاً متکثر است از فعالان زنان، فعالان کارگری، فعالان دانشجویی، روزنامهنگاران، نخبگان و نهایتاً و مهمتر از همه طبقهی متوسط جامعه که اعتراضات جدی به وضعیت شکلی و ماهوی جمهوری اسلامی دارد.
تصور میکنم که هم آقای کروبی و هم آقای موسوی چه در زندان باشند و چه بیرون از زندان، میتوانند به نقش خودشان ادامه دهند. اما نبود آنها در مقطع حاضر هم نمیتواند خللی جدی در ماهیت جنبش سبز یا ماهیت جنبش اعتراضی بهوجود آورد. همان طور که ما در اتفاقات مصر دیدیم. جنبشی که آنجا اتفاق افتاد، رهبر واقعی نداشت. حتی کسانی مانند البرادعی یا اخوان المسلمین هم رهبریت قابل توجهی در جامعه نداشتند و طیف قابل توجهی را رهبری نمیکردند. بنابراین میتوانیم به آن سمت برویم که یک جنبش بیسر داشته باشیم. هرچند که من معتقدم با توجه به شرایط امروز ایران یک جنبش بیسر میتواند بسیار وخیم و بسیار خطرناک باشد و ماهیت جنبش آزادیخواهانه را به یک ماهیت خطرناک و خونین تبدیل کند. باید منتظر اتفاقات بعدی بمانیم.
اگر نقش آقایان موسوی و کروبی محدود شود، با توجه به مجموع شرایط، فکر میکنید آیا سبزها خواهند توانست جایگزینی پیدا کنند؟
حتماً خواهند توانست. باید امیدوار باشیم، تمامی کسانی که در این مدت، در این یکسال و نیم، هزینهها دادند و پای آرمانها و عهد خودشان ایستادند، ازجمله آقایان موسوی و کروبی بتوانند به نقش آفرینی خودشان ادامه دهند. اما اگر حتی اینها هم نتوانند به نقشآفرینی خودشان ادامه دهند، جنبش سبز بهواسطهی ماهیت متکثری که دارد، بهواسطهی رشد قابل توجه طبقهی متوسط مخصوصاً در شهرهای بزرگ و بهواسطهی جنبشهای قدرتمندی مانند جنبش دانشجویی و نخبگانی که داریم، میتواند آلترناتیوهایی را پیدا کند.
اما فراموش نکنیم، در صورتی که رهبری جنبش سبز از آقایانی مانند کروبی و میرحسین موسوی به آلترناتیوهای دیگری واگذار یا تبدیل شود، شعارهای جنبش سبز و مطالبات جنبش سبز به مراتب رادیکالتر خواهد شد. این نهتنها هیچ نفعی برای آقای خامنهای ندارد، که بیش از پیش مستقیماً جایگاه ایشان و جایگاه "ولایت فقیه" و کلیت نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی را هدف میگیرد. یکبار برای همیشه به مبارزه با اصل و اساس جمهوری اسلامی میپردازد.
یادتان باشد بعد از انتخابات مجلس ششم و اتفاقاتی که افتاد و شکست آقای خاتمی در برنامههایش، خیلیها معتقد بودند که اصلاحات در ایران دیگر جواب نخواهد داد. من فکر میکنم آنچه اکنون اتفاق میافتد، آخرین تلاشهاست در راستای این تئوری که میشود اصلاحاتی انجام داد؛ مثلا ولی فقیه جائر به قول آقای کدیور یا غیره را برکنار کرد و یک ولی فقیه منصف گذاشت یا مثلاً تغییراتی جزیی در قانون اساسی داد، اما ماهیت جمهوری اسلامی را حفظ کرد و با آن کنار آمد. اما در صورتی که این اتفاقات نیافتد، یکبار برای همیشه این تئوری به فراموشی سپرده خواهد شد و دیگر فکر نمیکنم کسی بتواند از تئوری اصلاحات یا همان چیزی که اصلاحطلبان به آن میگویند اصلاحات پارلمانی دفاع کند.
حسین کرمانی
تحریریه: مصطفی ملکان
* برای شنیدن فایل صوتی گفتوگو به لینک پائین صفحه مراجعه کنید