جنبش سبز پردامنه، بیسازمان؟ • مصاحبه
۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبهگفتگویی در این باره با بیژن حکمت تحلیلگر سیاسی در پاریس
دویچه وله: ارزیابیها از آنچه در ۲۲ بهمن امسال اتفاق افتاد، بسیار با همدیگر متفاوت است. به نظر شما، این روز یک نقطهعطف مثبت بود یا منفی؟
بیژن حکمت:
جنبش سبز اولین بار به صورت حرکت خیابانی بروز کرده و فکر میکنم تداوم این جنبش به صورت حرکتهای خیابانی بوده که توانسته این جنبش را زنده نگاه دارد.حال آیا ما باید تنها در شکل تظاهرات و حرکت خیابانی باقی بمانیم یا حرکت خیابانی باید مکمل و بخشی از یک جنبش گستردهتری باشد، سؤالی است که طبیعتا امروز بعد از هشت ماه مطرح میشود. امروز همه فکر میکنند، این جنبش باید هماهنگی و سازماندهی بیشتری داشته باشد و به اقشار وسیعتری در جامعه گسترش پیدا کند.
تحلیل برخی از ناظران این است که نقطه قوت جنبش سبز این است که قشر متوسط شهری با روشها و وسایل ارتباطی مدرن در رهبری آن قرار دارد و برخی دیگر معتقدند نه؛ اتفاقا این نقطهی ضعف جنبش سبز است که اقشار تهیدست و طبقهی کارگر را نتوانسته به خود ملحق کند و شعارهای اقتصادی را هم نتوانسته در برنامهی خود بگنجاند. نظر شما چیست؟
این نوع تقسیمبندی طبقاتی، به نظر من، کمی زودرس است. ما هنوز بررسیهای میدانی کافی برای این که بتوانیم هویت شرکت کنندگان در تظاهرات را به این دقت تعیین کنیم، نداریم. در این که اقشار تحصیلکرده، جوان و نسبتاً مرفه شهری در این مبارزات شرکت دارند تردیدی نیست، ولی این که رهبری این جریان هم متعلق به چنین قشری است و خواستههای آنان را منعکس میکند، باز جای بررسی دارد.به نظر من، نباید در قالبهای قدیمی افتاد که حتما بخواهیم ماهیت طبقاتی به رهبری این جنبش بدهیم و بعد بخواهیم به فکر تغییر آن یا آوردن رهبری رادیکالتری باشیم.
یکی از نقاط ضعف این جنبش که آقای میرحسین موسوی هم به آن اشاره کردند، محدود ماندنش به شعارهای آزادیخواهانه و دمکراسیخواهانه است و این که در نهایت نتوانسته به اندازهی کافی در میان مزدبگیران جامعه، در میان اقشار فرودست جامعه که خواستهای عدالتطلبانه دارند، نفوذ کند.
اما اگر این جنبش بخواهد پیروز شود، پیروزیاش فقط و فقط از طریق گسترش آن و دربرگرفتن خواستههای لایههای دیگر جامعه امکانپذیر است. باید در این جهت کوشید؛ ولی مهمترین مساله در وهلهی کنونی به وجود آوردن سازمانیابی و هماهنگی بیشتر از طریق رهبری در تظاهرات و در کل جنبش است.
به مسالهی رهبری و سازماندهی اشاره کردید؛ انتقاد خیلیها به جنبش سبز این است که سازماندهی و رهبری لازم را ندارد. ارزیابی شما چیست؟
به نظر من این رهبری وجود دارد؛ رهبری جنبش با آقای میرحسین موسوی است که در رابطه با آقای کروبی و آقای خاتمی، هم رهبری نمادین جنبش را دارند و هم استراتژی و خواستهای را پیش گذاشتهاند که استراتژی اساسی این جنبش را تشکیل میدهد.بیانیهی هفدهم آقای موسوی انتخابات آزاد، انتخاباتی که تمام ملت بتوانند فارغ از تفاوت اندیشه و آرا در آن شرکت کنند را به عنوان اهداف جنبش پیش گذاشته و میگوید اول باید پیششرطهای آن یعنی آزادی مطبوعات، آزادی احزاب و آزادی زندانیان سیاسی فراهم شوند.
اینها مطالبات راهبردی هستند و با خواستهی این یا آن قشر و خواستههای افزونتر یا کمتر تفاوت دارد. مطالباتی هستند که در پیوند با یکدیگر میتوانند جنبش را به سمت پیروزی ببرند. در انتخابات آزاد هم هرکسی میتواند بیاید حرف خود را بزند؛ هم آنهایی که خواهان تغییر رژیم و هم آنهایی که خواستار اصلاح رژیم هستند.
بنابراین بر این زمینه میتواند وحدت گستردهای بین گرایشهای رادیکال و گرایشهای اصلاحطلب در جامعه بهوجود بیاید. منتها آیا چنین درایتی وجود خواهد داشت؟ یا نه قابل پرسش است.
مصاحبه گر: نیلوفر خسروی
تحریریه: مصطفی ملکان