جنجالیترین حاشیههای ورزش ایران در سال ۱۳۸۹
۱۳۸۹ اسفند ۲۷, جمعهدر ایران هر بار که داور مسابقه در رشتههای تیمی یا انفرادی در سوت خود میدمد، هر تصمیمی که یک مربی اتخاذ میکند، هر عزل و نصبی در امور مدیریتی و هر یادداشتی که در رسانه ها منتشر میشود، بالقوه میتواند جنجال آفرین باشد.
این قبیل حاشیهها پیامدی نخواهد داشت مگر ایجاد ترافیک سنگین در اتاقهای کمیته انضباطی و بروز کدورت بین اعضای جامعه ورزش و متقابلاً بدبین کردن افکار عمومی نسبت به فضای ورزش.بر همین منوال، سال ۱۳۸۹ هم مملو از وقایع جنجالی و حاشیههای کوچک و بزرگی برای ورزش ایران بود که در این گزارش، به چند نمونه از آن ها اشاره شده است.
روزه خواری
یک روز پس از انتقاد سایت فارس نیوز از آب خوردن علی کریمی در تمرینات تیم فوتبال استیل آذین، این باشگاه با صدور بیانیه ای اعلام کرد: «استيل آذين وظيفه خود میداند در مقابل عدم تمکين در اجرای مقررات و حرمتشکنی و تظاهر به روزهخواری علی کريمی و عدم رعايت شئونات ماه مبارک رمضان در جريان تمرين، به وظيفه دينی و قانونی خود عمل نموده و اخراج اين بازيکن را اعلام نمايد.»
اما این وظیفه دینی، چند روز بیشتر دوام نیاورد و در پی حمایت گسترده مردم و چهرههای مطرح فوتبال ایران از علی کریمی، او به باشگاه بازگشت و این سردار آجورلو بود که ناگزیر شد پست مدیریت باشگاه را ترک کند.
جالبترین اظهارنظر هم متعلق به مهرزاد معدنچی از بازیکنان همین تیم بود که در حمایت از کریمی گفت، باشگاه قبل از هر مسابقه، به اعضای تیم ناهار می دهد و اخراج کریمی به بهانه آب خوردن، به هیچ وجه قابل قبول نیست.
کلاه و مقنعه بر سر دختران
فروردین ۱۳۸۹، فیفا اعلام کرد که تیم فوتبال دختران ایران در رقابتهای رسمی حق استفاده از مقنعه را ندارد.
مدتی بعد، کلاههای طراحی شده از ایران، مورد تایید فیفا قرار گرفت. اما در آستانه اعزام دختران ایرانی به المپیک نوجوانان در سنگاپور، در حین بازدید "مرضیه تکه اکبرآبادی" معاون ورزش بانوان سازمان تربیت بدنی از اردوی دختران و در پی نارضایتی شدید او از کلاهها، مجدداً قضیه به روال سابق بازگشت.
در جریان المپیک سنگاپور، کار تا حد اخراج تیم ایران از رقابتها پیش رفت. فريده شجاعی نايبرئيس فدراسيون فوتبال ايران در امور بانوان به همراه نماينده فيفا از صبح روز مسابقه در بازارهای سنگاپور به دنبال پوشش يا کلاه مناسبی برای سر بازيکنان بودند!
این در حالی بود که همزمان صداوسیما رسانه های دولتی، دائماً گزارش میدادند که حفظ حجاب اسلامی از سوی تیم دختران ایران، با تحسین دختران سایر تیمهای شرکت کننده مواجه شده است!
ناکامی سعیدلو در انتخابات کنفدراسیون آسیا
انتخابات کنفدراسیون فوتبال آسیا در دوحه قطر برگزار شد و طی آن ایران نتوانست به هیچ سمتی دست یابد.
علی سعیدلو، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی ایران خود را نامزد نایب رئیسی منطقه غرب آسیا کرده بود که سمتی تشریفاتی بود. اما در عین حال، از دستیابی به آن بازماند و عرصه را به رقیب نپالیاش واگذار کرد.
یگانه کرسی مهم ایران در فوتبال آسیا، در اختیار محسن صفایی فراهانی بود که پس از انتخابات خرداد ۸۸، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت و زندانی شد و مدتی بعد نیز ناگزیر شد از سمت خود کنارهگیری کند.
جلال یحیی زاده رئیس کمیته تربیت بدنی و جوانان مجلس درباره ناکامی سعیدلو گفت: «این یکی از ناکامیهای بزرگ فدراسیون فوتبال در چند سال گذشته بود. این شکست برای ورزش ، فوتبال و مدیریت کشور تحقیرآمیز و ناپسند است وبه عدم محاسبه دقیق، اتخاذ تصمیمات نادرست و مدیریت ضعیف مربوط می شود.»
شیث و دایی
شیث رضایی در سال ۱۳۸۹بارها از سوی علی دایی سرمربی تیم پرسپولیس تهران اخراج شد و مدتی بعد نیز در پی بخشش دایی، به تمرینات بازگشت.
در آخرین اخراج، پس از بازگشت پرسپولیس از اردوی دوبی، شیث رضایی به دادسرای عمومی شکایت کرد. به اعتقاد دایی، شیث در دوبی به خاطر توهین به تماشاگران پرسپولیس در بازی مقابل باشگاه زیلینا اخراج شده بود. شیث رضایی هم مبنای شکایت خود را نشر اکاذیب، توهین و افترا و ترور شخصیت توسط علی دایی عنوان کرد.
علی دایی در برنامه تلویزیونی ۹۰ گفته بود که حرفهای شیث رضایی به خانواده های ایرانی در ورزشگاه، به اندازهای توهینآمیز بود که او نمیتواند آن ها را در برنامه تلویزیونی بیان کند!
علی دایی در سال ۸۹ دو ماجرای جنجالی دیگر را هم سپری کرد که حاشیههای آن، کمتر از قضیه شیث رضایی نبود. یکی ماجرای شکایتش از فدراسیون فوتبال و پیگیری آن چه او مطالبات به حقش میدانست. دیگری هم درگیری فیزیکی با یکی از بوقچیهای پرسپولیس که در ساختمان باشگاه رخ داد و تصویر صورت ورم کرده دایی، تا چند روز در نشریات مختلف منتشر میشد.
بازوبند پهلوانی دور بازوی محمود احمدینژاد
در همايشی که در مجموعه ورزشی آزادی تهران با حضور محمود احمدینژاد، ریيس جمهور ايران برگزار شد، باستانیکارها بر روی تاتامی که مربوط به ورزشهای رزمی و آسيای شرقی است، اقدام به اجرای حرکات اين رشته ورزشی کردند.
در حاشيه اين مراسم، علی سعيدلو معاون ریيس جمهور و ریيس سازمان تربيت بدنی، بازوبند پهلوانی را دور بازوی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران بست.
این اتفاق بازتاب گسترده ای در رسانه های خبری داخل و خارج از کشور و همچنین سایت های اجتماعی داشت. زیرا با استناد به تاريخچه ورزش باستانی ايران، آقای احمدی نژاد اولين مقام حکومتی ايران در تاريخ قبل و بعد از اسلام بود که حاضر شد بازوبند پهلوانی را دور بازويش ببندند.
علی سعيدلو در توضيح اين اقدام در برنامه تلويزيونی ورزش و مردم گفت: «آقای احمدینژاد به راستی يک پهلوان هستند و در مجامع بينالمللی پهلوانانه از حقوق ملت ايران دفاع میکند.» سعيدلو سپس در گفتوگو با خبرگزاری ايلنا نيز سئوال درباره اين ماجرا را با طرح اين سئوال، پاسخ داده بود که مگر پهلوانتر از احمدینژاد هم وجود دارد؟
محرومیت مادام العمر سعیدعلی حسینی
فدراسیون جهانی وزنهبرداری پس از چند ماه تاخیر و تعلل، سعیدعلی حسینی وزنهبردار دسته فوق سنگین ایران را مادام العمر از حضور در رقابت های ورزشی محروم کرد.
او و پدرش، حسین رضازاده را مسبب این محرومیت دانسته و دلیل خود را نیز هراس رضازاده از فروریختن رکوردهایش توسط او عنوان کردند. رضازاده اما تاکید کرد که برای احقاق حق سعید علی حسینی هر کاری از دستش بربیاید انجام خواهد داد.
به رغم اين اظهارات، در عمل هيچ اتفاقی نيفتاد. پرونده سعيدعلی حسينی با تمام ابهاماتش از نحوه محروميت گرفته تا مدت زمان رسيدگی به آن، به طور کلی از نگاه سازمان تربيت بدنی، کميته ملی المپيک و فدراسيون وزنه برداری جمهوری اسلامی ايران بسته شد.
خانواده علی حسینی ناگزیر به دادگاه عالی ورزش شکایت کردند. عليرضا دبير قهرمان المپيک سيدنی در يادداشتی درباره احتمال رفع محروميت علی حسينی نوشت: «خيلی به اين اتفاق اميدی نيست. چون مديريتی ورزش را اداره می کند که اصلاَ ورزش را نمیشناسد. ورزش جولانگاه کسانی شده که به عشق رسيدن به شهرت میآيند اما نمیدانند اينجا شمشيریست دو لبه. اگر قاعده بازیاش را ندانی جز بدنامی، هيچ ندارد.»
طلای فوق سنگین وزنه برداری جهان نصیب احمدی نژاد شد
در ورزشگاه ۱۲هزار نفری آزادی تهران و در مراسمی با عنوان "نمايش توانمندیهای سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ايران"، بهداد سليمی قهرمان فوق سنگين وزنهبرداری جهان، مدال طلای خود را به محمود احمدینژاد اهدا کرد.
به اين ترتيب محموداحمدینژاددر مدتی کمتر از دو هفته، پس از دريافت بازوبند پهلوانی و گلزنی در مقابل ستارههای فوتبال ايران (همراه با مورالس رئیس جمهور بولیوی)، مدال طلای دسته فوق سنگين وزنه برداری جهان را نيز نصيب خود کرد.
حاشیه های این ماجرا اما دامنه دار بود. زیرا چند ساعت قبل از برگزاری اين مراسم، اين وزنهبردار جوان به خبرگزاری ايسنا گفته بود از اين که بايد مدالش را به رئيس جمهور ايران اهدا کند، بیاطلاع است و «فقط به من گفتهاند قرار است رئيس جمهور به صورت نمادين، مدال را بار ديگر به گردن من بياويزد.»
اما قبل از آن حسین رضازاده که در نمايشگاه مطبوعات و خبرگزاریهای ايران حضور پيدا کرده بود، گفت: «با توجه به اين که دکتر احمدینژاد از ديدگاه ما يک قهرمان بزرگ است، برنامهای داريم که مدال طلای سليمی را به او اهدا کنيم.»
پناهندگی ورزشکاران
بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، تقريباً در تمام سفرهای ورزشی به اروپا، مسافرتی نبوده است که در آن، يک ورزشکار يا همراه، از مجموعه تيم جدا نشود و دیگر به ایران باز نگردد. در سال ۱۳۸۹، وحيد سرلک نفر پنجم جودوی جهان، از آلمان درخواستتت پناهندگی کرد. به گفته او، احسان رجبی نيز به آمريکا رفته است.
محمدحسين ابراهيمی از رشته شمشيربازی در مسابقات جهانی فرانسه از هتل تيم گريخت و ديگر بازنگشت. او حتی قید پاداش ۱۰ میلییون تومانی و حضور در بازیهای آسیایی گوانجو را هم زد.
پيام مرادی عضو تيم کاراته صدرای مازندران، در جريان مسابقات بين اللملی پاريس، از اردوی تيم جدا شده و در اروپا ماندگار شد. بازنگشتن يک عضو تيم سنگنوردی نيز آخرين نمونه از فرار عضله هاست که در جشنواره سنگنوردی فرانسه اتفاق افتاد.
از ورزشکاران غير مطرح نيز شمار زيادی از کشتیگيران، پرورش اندامکارها، رزمیکارها و ورزشکاران ساير رشته های ورزشی در کمپهای پناهندگان در کشورهای مختلف اروپايی به سر می برند.
به اين آمار، بايد ورزشکارانی که با روشهای قانونی و اخد اقامت اروپا و آمريکا از ايران خارج می شوند را نيز اضافه کرد.
بسياری از ورزشکاران مطرح ايران، گرين کارت آمريکا را گرفته و برای جلوگيری از ابطال آن، هر شش ماه يک بار، ناگزير به سفر آمريکا هستند. خروج ورزشکاران از ايران در مقطع کنونی، اعم از مهاجرت قانونی يا پناهندگی، فقط با دوران جنگ هشت ساله ايران و عراق قابل قياس است.
هر بار که یکی از ورزشکاران یا همراهان به ایران بر نمی گردد، مسئولین فدراسیون ها خبر از بازگشت او در روزهای آینده میدهند. اما در دو سال گذشته، هیچ گریختنی نبوده که بازگشتی در پی داشته باشد.
سامان طهماسبی در تیم ملی آذربایجان
غیر از ماجراهای جنجالی پناهندگی، ورزش ایران در سال ۱۳۸۹ با پدیدهای جدیدی به نام "تغییر تابعیت" موجه شد. سامان طهماسبی، قهرمان آسیا و دارنده دو مدال برنز قهرمانی جهان، در مسابقات جهانی ۲۰۱۰ مسکو نیز روی تشک رفت، اما با دوبنده تيم ملی کشتی فرنگی جمهوری آذربايجان.
او اولين نفری بود که در وزن ۸۴ کيلوگرم موفق به کسب مدال جهانی برای کشتی فرنگی ايران شد. طهماسبی در تمام اين سال ها هر بار از مسابقات مختلف برمیگشت، مثل ساير مدال آوران در برنامههای تلويزيونی صداوسيما حاضر میشد و هر بار فقط يک درخواست داشت: «من بيکارم، به عنوان يک قهرمان ملی از رئيسجمهور و مسئولين میخواهم يک شغلی برايم فراهم کنند و مشکل مسکنم را حل کنند.»
در تاريخ کشتی ايران، بارها پيش آمده که ورزشکارانی از ايران با لباس ساير کشورها روی تشک بروند. حسن شاهسوند در استراليا، سعيد آذربايجانی در کانادا، فريبرز بصارتی در سوئد يا سيامک غفاری در آمريکا.»
اما سامان طهماسبی اولين نفری است که به عنوان يک قهرمان ملی و دارنده مدال جهانی، برای کشور ديگری مبارزه کرد. او همچنين اولين ايرانی است که سابقه حضور در مسابقات المپيک برای ايران را دارد اما ضمن تغيير تابعيت، عضو يک تيم ملی ديگر شد.
رقابت سعیدلو و علی آبادی
در بازی های آسیایی گوانجو، در کنار رقابتهای مختلف از رشتههای گوناگون ورزشی، رقابتی پایاپای و پرحاشیه نیز بین مدیران ورزش ایران در جریان بود. ماجرایی که حتی در رسانه های دولتی نیز انعکاس وسیعی پیدا کرد و منجر به واکنش مجلس شورای اسلامی و دخالت مقامات عالیرتبه نظام جمهوری اسلامی شد.
در جریان بازیها، پس از کسب هر مدال طلا، محمد علی آبادی و علی سعیدلو به تناوب در استودیوهای سیار سازمان صداوسیما حضور یافته و در مصاحبه زنده با شبکه سوم صدا وسیما، آن مدال طلا را مرهون تلاش خود می دانستند و سهمی برای طرف مقابل قائل نمی شدند.
در جریان اعطای مدال طلا به نصرآزادانی در تکواندو، قرار بود محمد علیآبادی و پولادگر در محل انجام مراسم حاضر شوند كه سعیدلو به سرعت خودش را از پكن رساند و بعد از رایزنی با مسوولان سالن، نام خودش را جایگزین پولادگر کرد.
همین اتفاق البته در ووشو هم رخ داد. سعیدلو سپس خودش را به سالن وزنه برداری رساند تا شخصاً طلای بهداد سلیمی را به گردن او بیاندازد. علی آبادی نیز بلافاصله به استادیوم فوتبال رفت و پس از پایان بازی ایران و عمان، به خبرنگاران پر تعداد ایرانی گفت كه همه این مدالها حاصل تلاشهای اوست.
این ماجرا تا روزهای پایانی رقابت ها ادامه داشت که ناگهان، هر دو طرف در کنار همدیگر نشستند. سایت خبرآنلاین در این باره نوشت: «علت این توافق موقت این بوده است که مقامات عالی ارشد در تهران، به شدت نسبت به مسائل مطرح شده ابراز نارضایتی کرده بودند.»
علی اکبریان، روماریوی ایران
این شعاری بود که هواداران استقلال در دهه ۷۰ هنگام تشویق علی اکبریان سر میدادند؛ مهاجمی که از استقلال به تیم ملی ایران هم رسید و بعداً به پرسپولیس پیوست.
با سرخپوشان تهران در قطر، به الوکره گل زد و پس از آن بازی بود که مصدوم شد و دیگر نتوانست به فوتبال ادامه بدهد. روماریوی ایران که در دوران فوتبال هم به مواد مخدر گرایش داشت، رفته رفته در دام ماده مخدر کراک گرفتار شد و اینک در زندان است.
بخشی از مطبوعات ورزشی، با آب و تاب از اعدام احتمالی نوشتند و مدتها با این سوژه، تیترهای خود را تامین کردند. اکبریان در گفتوگو با ویژه نامه نوروزی مجله تماشاگر، روزی را یادآوری کرده است که همراه با تیم ملی ایران به زندان دعوت شده بودند تا رقابتهای زندانیان را تماشا کنند. حالا اما خودش در زندان به فوتبال میپردازد و چشم انتظار ملیپوشان است تا به دیدارش بیایند.
علی اکبریان اما تنها معتاد فوتبالی در ایران نیست. سال ۸۹ از مجتبی محرمی نیز گزارش های متعددی در رسانه ها منتشر شد. همچنین برنامه تلویزیونی ۹۰ در گزارشی تکان دهنده، مصاحبههایی از ستارههای فراموشنشدنی فوتبال ایران پخش کرد که قبلاً در دام اعتیاد گرفتار شده بودند. مصاحبه هایی با کریم باوی، شاهین بیانی، مهدی فنونی زاده و ... که بی توجهی محض مسئولان ورزشی به آنها، دوران بازنشستگی تلخی را برایسان رقم زده بود.
مهدی رستم پور
تحریریه: شهرام احدی