آوریل امسال "حزب زنان پیشرو" توسط چند زن ایرانی-آلمانی در هامبورگ به ثبت رسید. حال این حزب با برگزاری یک نشست مطبوعاتی رسما اعلام موجودیت کرده. با هوروش پورکیان، رهبر این حزب درباره اهداف و برنامههای آن گفتوگو کردیم.
حزب زنان پیشرو در آلمان رسما اعلام موجودیت کردعکس: FIF
تبلیغات
با دیدن دعوتنامه نشست مطبوعاتی "حزب زنان پیشرو" اولین پرسشی که به ذهنم رسید این بود که "حزب زنان" چه کارکرد و اهدافی میتواند داشته باشد؟ آیا در کشورهای دموکراتیک و مبتنی بر برابری حقوقی حزب زنان وجود دارد؟ این حزب برای ایران چه مفهومی دارد؟
درباره حزب زنان در دیگر کشورها این نتایج را به دست آوردم:
قدیمیترین حزب زنان با نام "حزب ملی زنان" National Woman's Party در سال ۱۹۱۶ در آمریکا و در جریان مبارزات حق رأی زنان تشکیل شد. این حزب در سال ۲۰۲۱ منحل شد.
در هند نیز در سال ۱۹۸۳ "کنگره ماهیلا" که از سال ۱۹۵۲ به عنوان شاخه زنان احزاب فعالیت میکرد به طور مستقل شکل گرفت.
در ایسلند در سال ۱۹۸۳ حزب زنان تاسیس شد اما در سال ۱۹۹۹ در حزب سبز ادغام شد و در نروژ نیز در سال ۱۹۹۹ حزب زنان تاسیس شد که عملا غیر فعال است.
در سوئد حزب Feministiskt initiativ (FI) در سال ۲۰۰۵ تاسیس شد اما تنها در پارلمان اروپا و در انتخابات محلی فعال است.
وضعیت در آلمان هم کمابیش مانند سایر کشورهای اروپایی است. در این کشور در سال ۱۹۷۹ یک حزب کوچک به نام حزب زنان تاسیس شد اما خیلی زود به دلیل اختلافات داخلی از جمله بر سر اینکه آیا مردان میتوانند در این حزب عضو شوند یا نه عملا از بین رفت.
در حال حاضر حزب فمینیستی زنان که در سال ۱۹۹۵ در آلمان تاسیس شد همچنان فعال است و خود را بازوی سیاسی جنبش زنان میداند. این حزب تا کنون در هیچ انتخاباتی موفقیتی به دست نیاورده است.
تبلیغات
"حزب زنان پیشرو"
در جستوجوهای اولیهام درباره "حزب زنان پیشرو" به اطلاعاتی از این دست رسیدم:
"حزب زنان پیشرو" در ماه آوریل سال ۲۰۲۵ به ثبت رسید. این حزب در سایتش خود را "زنان پیشتاز تغییر" نامیده است. رهبر و موسس این حزب هوروش پورکیان، کارآفرین و اقتصاددان مقیم هامبورگ است. دیگر اعضای هیأت مدیره و اجرایی این حزب پانتهآ مدیری، ساناز صفایی و مولود حاجیزاده هستند.
در میان اعضای موسس، عکس چندین مرد نیز به چشم میخورد.
در سایت این حزب رئوس کلی اساسنامه آن از جمله اعتقاد به حقوق بشر، حقوق زنان، آزادی انتخاب جنسیت، مخالفت با هرگونه افراطگرایی مذهبی و نژادی و حفاظت از طبیعت و محیط زیست برشمرده شدهاند.
اینها اما برای پاسخ به پرسشهای من کافی نبودند. برای گرفتن پاسخ سوالاتی که در ذهن داشتم با هوروش پورکیان که در سایت حزب با عنوان "رهبر حزب در سطح فدرال آلمان" معرفی شده تماس گرفتم.
در گفتوگو با خانم پورکیان متوجه شدم که این حزب دو بخش ایران و آلمان دارد و در بخش آلمانی آن اعضای غیرایرانی نیز حضور دارند. در بخش مربوط به آلمان مانند هر حزب سیاسی دیگر یک برنامه سهساله تعیین شده که قدم اول آن شرکت در انتخابات محلی و بعد پارلمانی در آلمان است و قدم بعدی شرکت در انتخابات پارلمان اروپاست.
خانم پورکیان میگوید، در جریان فعالیتهای سیاسی و مدنیاش به ضرورت تشکیل حزبی با محوریت زنان پی برده و از جمله به این موضوع اشاره میکند که در مذاکرات مربوط به صلح بین اوکراین و روسیه هیچ زنی تا کنون حضور نداشته است.
یا اینکه در جریان فعالیتهایش برای پناهجویان مشاهده کرده که بسیاری از زنان پناهجو بهخصوص از کشورهای عراق و افغانستان در خانه میمانند و یادگیری زبان آلمانی، جستوجوی کار، شرکت در دورههای آموزشی و خلاصه هرآنچه که به ادغام شدن در جامعه میزبان کمک میکند از آن مردان پناهجوست.
خانم پورکیان همچنین به موضوع برابر نبودن دستمزد زنان و مردان اشاره میکند و معتقد است که "اقتصاد پایه همه چیز است" و بدون استقلال و ثبات اقتصادی اهداف دیگر نیز برای زنان محقق نخواهند شد.
"عبور از جمهوری اسلامی"
"حزب زنان پیشرو" اما تنها در عرصه سیاست آلمان فعالیت نمیکند. این حزب بخشی مجزا برای ایران نیز دارد که اولین هدف تعریفشده آن "عبور از جمهوری اسلامی" است.
جرقه تشکیل این حزب ایرانی در جریان جنبش "زن، زندگی، آزادی" زده شد تا اینکه امسال رسما به ثبت رسید.
در پاسخ به این پرسش که برنامه مشخص این حزب برای عبور از جمهوری اسلامی چیست، خانم پورکیان میگوید: «اولین قدم ما فرهنگسازی و روشنگری راجع به دموکراسی و حقوق برابر است. مسئله عبور از جمهوری اسلامی یک روند است و موسسین این حزب هر کدام به نوبه خود سالهاست در این مسیر فعالند، مثلا در شرکت و برگزاری تظاهرات علیه قانون اعدام، فعالیت در راستای بسته شدن مسجد آبی هامبورگ و..»
هوروش پورکیان: اولین قدم ما فرهنگسازی و روشنگری راجع به دموکراسی و حقوق برابر استعکس: Hourvash Pourkian
در جریان این گفتوگو برای من مشخص نشد که این فرهنگسازی بهخصوص در میان مردم داخل ایران چگونه قرار است انجام شود و آیا اصولا زنان داخل ایران مشمول این فرهنگسازی میشوند یا نه.
در عین حال خانم پورکیان تصریح میکند که خود او شخصا و دیگر اعضای حزب معتقدند که بهترین شخص برای رهبری این گذار شاهزاده رضا پهلوی است.
او میگوید: «ما ایشان [رضا پهلوی] را به عنوان محور اتحاد میبینیم. من شخصا آقای رضا پهلوی را یک شخص واقعا دموکرات میبینم و فکر میکنم همه اعضای حزب ما موافق هستند که ایشان میتوانند در دوران گذار از جمهوری اسلامی نقش محوری داشته باشند ولی بعد از آن نوع حکومت از سوی مردم تعیین میشود. من شخصا و اکثریت اعضای حزب ما از رضا پهلوی حمایت میکنیم.»
این که حمایت از رهبری رضا پهلوی برای دوران گذار میتواند منجر به بیشتر شدن طرفداران و اعضای این حزب شود یا آنکه برعکس موجب ریزش هوادران آن شود، موضوعی است که زمان به آن پاسخ خواهد داد.
درباره نوع حکومت آینده ایران، رهبر این حزب تاکید میکند که رأی مردم ایران تعیینکننده نوع حکومت خواهد بود. او همچنین میگوید که از عضویت همه طیفها از جمهوریخواه تا سلطنتطلب در این حزب استقبال میکند.
او در عین حال بر اصولی که در اساسنامه این حزب قید شده تاکید میکند، از جمله جدایی دین از سیاست، التزام به اعلامیه جهانی حقوق بشر و التزام به کنوانسیون استانبول برای زنان.
آموزش زنان
یکی دیگر از برنامههای این حزب تشکیل دورههای آموزشی و کارگاه و ورکشاپ برای زنان در زمینه آموزش علوم سیاسی است. خانم پورکیان میگوید، با تشکیل دورههای آموزشی حضوری و آنلاین "قصد داریم چگونگی حضور در عرصه سیاست را به زنان یاد دهیم".
منابع مالی برای تامین مخارج این فعالیتها به گفته خانم پورکیان، حق عضویت اعضا و کمکهای مالی است که افراد خیر و علاقهمند به حزب اهدا میکنند. به گفته او، نهاد فرهنگی متعلق به خانم پورکیان نیز از نظر تامین تجهیزات و سختافزار کمک بزرگی به حزب زنان است.
نسبت حزب با جنبش زنان ایران
یکی از پرسشهای اساسی من پس از دیدن خبر تاسیس حزب زنان این بود که نسبت یک حزب سیاسی که قاعدتا هدفش باید رسیدن به قدرت باشد با جنبش زنان و فعالیتهای برابریخواهانه زنان در ایران چیست و این حزب جایگاهش را با جنبش زنان ایران چگونه تعریف میکند.
هوروش پورکیان در پاسخ به این پرسش میگوید: «اگر منظور شما جنبش آزادیخواهی زنان در ایران است که رو به گسترش است، باید بگویم که ما با این جنبش همراه هستیم و هدف ما این است که بتوانیم مطالبات زنان برای آزادیخواهی و برابری را قانونمند کنیم.»
موفقیت یا عدم موفقیت حزب "زنان پیشرو"، رابطه این حزب با مردم داخل ایران، جایگاه آن در جنبش زنان ایران و نکاتی از این دست را شاید هیچ مصاحبه و تحقیقی نتواند روشن سازد مگر گذشت زمان و با "محک تجربه".
راه طولانی مبارزات زنان آلمان در راه کسب آزادی و برابری حقوق
جنبش زنان آلمان تاريخ پرفراز و نشيبى را پشت سر گذاشته است. مبارزه مشترک براى رسیدن به حقوق انسانی زنان، تلاش برای رفع تبعيضهای جنسیتى و مقابله با خشونت عليه زنان از جمله موضوعات عمده اين جنبش بوده است.
اولین گامها در جنبش زنان آلمان به منظور احقاق حقوق خود در خانواده و جامعه از دهه ۱۸۴۰ میلادی برداشته شد. مبارزات اجتماعی و تلاطمهای شدید سیاسی آلمان در این سالها اثر خود را بر جنبش زنان نیز گذاشت. شعارهای آزادی، برابری و استقلال به شعار زنان نیز تبدیل شد. زنان مبارز دست به سازماندهی فعالیت خود زدند. اولین سازمان زنان آلمان در ۱۸۶۵ تشکیل شد.
عکس: picture-alliance/dpa/P. Förster
تعیین روزی به نام "روز جهانی زن"
كلارا زتكين (۱۸۵۷-۱۹۳۳) از مهمترین مبارزان حقوق زنان آلمان بود. او خواست ۸ ساعت كار در روز، حق داشتن تعطيلات و مرخصى زايمان و برابرى حقوق در مقابل قانون را مطرح كرد. در ۲۷ اوت ۱۹۱۰ در جریان دومين كنفرانس سوسياليستى بينالمللى زنان در کپنهاک كه در آن صد نماینده از ۱۷ كشور جهان شركت داشتند، به پيشنهاد زتکین ۸ مارس به عنوان روز جهانی زن و براى دفاع از حقوق زنان در مقابل تبعيضات گوناگون برگزيده شد.
عکس: picture-alliance/dpa
حق رای زنان
فرسودگی آلمان در جنگ اول جهانی و حوادث انقلابی سال ۱۹۱۸ سرنگونی رایش اول و قیصر آلمان را در پی داشت. نیروهای سوسیال دموکرات و چپ دولت جدید را تشکیل دادند. برای نخستین بار در۳۰ نوامبر ۱۹۱۸ زنان آلمان حق شرکت در انتخابات را یافتند. پس از پایان درگیریهای داخلی در نهایت جمهوری وایمار در ژانویه ۱۹۱۹ بنیان گذاشته شد. دولت طبق قانون موظف به حمایت از مادران و به رسمیت شناختن مرخصی ویژه بعد از زایمان شد.
عکس: Ullstein Bild/Haeckel
مشارکت فعال زنان در سیاست
برای اولین بار در ژانویه ۱۹۱۹ از زنان آلمان نیز برای شرکت در انتخابات سراسری دعوت به عمل آمد. حدود ۹۰ درصد زنان واجد شرایط آرای خود را به صندوقهای رای ریختند. در جلسه مجمع عمومی وایمار در فوریه ۱۹۱۹ ده درصد نمایندگان را زنان تشکیل میدادند. در ماده ۱۰۹ قانون جدید زنان و مردان در تمام وظایف و حقوق شهروندی برابر شناخته شدند. ۱۱۱ زن از ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۲ به عنوان نماینده به مجلس آلمان راه یافتند.
عکس: picture-alliance/akg-images/K.-M. Stadler
طرح حق سقط جنین
به دليل بحران عمومى اقتصادى جهان در دهه ۱۹۳۰ و خطر گسترش فعالیت گروههای فاشیستی در آلمان مسائل مبارزاتى زنان در حاشيه قرار گرفت. فقر ناشی از شرایط وخیم اقتصادی هزاران زن را مجبور به سقط جنین میکرد. در پی آثار منفى سقط جنينهاى غيرقانونى در این سالها هزاران زن جان خود را از دست دادند. در فاصله دو جنگ جهانى حق قانونى سقط جنين و حمايت از مادران نيز به عنوان یکی از خواستهای اساسی زنان مطرح شد.
عکس: ullstein bild
ممنوعیت فعالیت سازمانهای مستقل زنان
با روى كار آمدن ديكتاتورى نازیها در آلمان و ممنوع شدن هر گونه تشكل مخالف حکومت، به فعالیت سازمانهای زنان نیز خاتمه داده شد. نازیها کوشیدند با تشکیل اتحادیه زنان ویژه خود، تصویر جدیدی از "زن و مادر ایدهال آلمانی" ارائه دهند. سازمانها و گروههای کمونیست زنان از هم پاشیدند. زنان با روی کار آمدن ناسیونال سوسیالیستها بسیاری از امتیازاتی را که در زمینه شغلی به دست آورده بودند از دست دادند.
عکس: picture-alliance/akg-images
آلمان پس از جنگ
زنان در بازسازی ویرانههای پس از جنگ در آلمان نقش فعالی ایفا کردند. در این دوران سازمانهای زنان بار دیگر رفته رفته تاسیس شدند و سنت مبارزه آزادیخواهانه و برابریخواهانه خود را از سر گرفتند. زنان مبارز برای ادامه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود با افکار محافظهکارانه و سنتی اتحادیههای مردان و نیز زنان درگیر بودند که با شکستن قالبهای سخت خانواده و نقش سنتی زن در آن به شدت مخالفت میکردند.
عکس: picture-alliance/dpa
جدایی دو آلمان و روز زن
پس از پایان جنگ جهانى دوم و تقسیمبندی سیاسی جدید اروپا روند فعالیت سازمانهای زنان نیز در مسیرهای مختلفی رشد کرد. در آلمان شرقی روز زن تعطیل بود و جشن گرفته میشد. دولت هم برای نشان دادن تمايلش به بهبود وضع زنان آن را رسما گرامى میداشت. در آلمان غربى در ابتدا برنامهویژهای در ارتباط با روز زن برگزار نمىشد. بعدها اين روز به عنوان جشن عمومى زنان و روز خانواده به رسمیت شناخته شد.
عکس: picture-alliance/dpa
زنان در جمهوری فدرال آلمان
از سالهاى دهه ۱۹۸۰ در آلمان فدرال ۸ مارس بیش از پیش اهمیت یافت. در تظاهرات اعتراضی موضوعاتى مانند خواست برابرى حقوق زنان در تمام عرصههاى زندگى اجتماعی، حق سقط جنين، رفع تبعيض در زندگى خانوادگى و حمايت از مادران در دوران بارداری و بعد از زايمان مطرح میشدند. يكى از نقاط اوج اين اعتراضات در سال ۱۹۹۴ اعتصاب سراسری زنان بود كه در آن بيش از يك ميليون زن عليه تبعيض و نابرابرى شركت كردند.
عکس: Jörg Schmitt/dpa/picture-alliance
زنان در جمهوری دموکراتیک آلمان
در آلمان شرقی اتحادیههای زنان شکل گرفتند. در حالی که در آلمان غربی زنان برای یافتن محل نگهداری کودکان و مهد کودک و ادغام وظایف مادری و شغلی با مشکلات زیادی روبرو بودند، آلمان شرقی با اختصاص امکانات ویژه دولتی به مهد کودکها، امکان کار آزادانه زنان را فراهم کرده بود. زنان در سازمانهای کلیسایی گروههای غیر دولتی خود را تشکیل دادند که بعدها در جریان اتحاد دو آلمان نقش فعالی ایفا کردند.
تا سال ۱۹۵۸ در آلمان غربی وظیفه تصمیمگیری درباره سرنوشت خانواده بر عهده مرد بود. تعیین وظایف و مسئولیتها به طور رسمی بر مبنای تفکر سنتی و جنسیت تعریف میشد. با وجود این که قانون برابری حقوق زن و مرد را به رسمیت شناخته بود، تا سال ۱۹۷۷ طول کشید تا زنان به طور رسمی بتوانند بدون اجازه همسر حق کار داشته باشند. تا سال ۱۹۶۲ در آلمان فدرال زنان نمیتوانستند به طور مستقل برای خود حساب بانکی باز کنند.
عکس: picture-alliance/dpa/M. Rehm
حق مشروط سقط جنین
به دلیل ممنوعیت سقط جنین در آلمان غربی، حل مسئله بارداری ناخواسته با مشکلات زیادی توام بود. اولین بار در گزارشی در مجله اشترن به قلم آلیس شوارتسر، ژورنالیست و فعال نامی زنان ، ۳۷۴ زن معروف به طور علنی درباره تجربه سقط جنین غیرقانونی خود سخن گفتند. زنان در تظاهرات وسیع مخالفت خود را با ماده ۲۱۸ قانون ممنوعیت سقط جنین ابراز میکردند. در پی مبارزات زنان در سال ۱۹۷۶ سقط جنین در شرایط ویژه مجاز شد.
عکس: picture-alliance/dpa
جنبش ۶۸؛ سالهای پرتلاطم
موج جنبش بزرگ دانشجویی در دهه ۱۹۷۰ آلمان را هم فرا گرفت. قالبهای محافظهکارانه پیشین و نگرش سنتی به زن با زندگی نسل جدید جوانان ناهمخوان بود. در سازمانهای مستقل و دانشجویی حضور زنان چشمگیر بود. موج نوین جنبش زنان آلمان از این زمان آغاز شد. زنان نیز برای به وجود آوردن تغییرات بنیادین اجتماعی و تحمیلات فرهنگی به خیابانها آمدند. برای اولین بار موضوع آزادیهای جنسی به موضوع بحثهای علنی تبدیل شد.
عکس: picture alliance/dpa/K. Rose
موج نوین فمینیسم
در جلسه اتحادیه سوسیالیست دانشجویان آلمان در سپتامبر ۱۹۶۸ زنان نسبت به تبعیض در گروههای مستقل اعتراض کردند. زن دانشجویی به نام هالکه زاندر با پرتاب گوجه فرنگی به سوی هیئت مدیره در روی صحنه اعتراض خود را نسبت به عدم حضور فعال زنان در سازمانهای مستقل نشان داد. انتقاد از تبعیض در نهادهای آزادیخواه و دانشجویی شروع مبارزات جدید زنان آلمان بود که به نام جنبش نوین یا دور دوم جنبش فمینیسم شناخته میشود.
عکس: picture-alliance/dpa/Wieselhuber
نشریات مستقل
از اواسط دهه ۱۹۷۰ زنان رسانهها و نشریات مستقل خود را تاسیس کردند. مجلههایی چون "کوراژ" و "اما" تلاش میکردند افکار عمومی را نسبت به حقوق زنان آگاهتر کنند. زنان در مراکز گوناگون علمی، ورزشی، فرهنگی و هنری حضور وسیعتری یافتند. فیلمهای زنان ساخته شد. ۱۹۷۰ اتحادیه فوتبال آلمان تیم فوتبال زنان آلمان را به رسمیت شناخت. اولین گروههای مستقل زنان همجنسگرا شروع به فعالیت کردند.
عکس: picture-alliance/dpa
خشونت خانگی
برای مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان در سال ۱۹۷۶ اولین خانههای امن زنان تاسیس شدند. همزمان حمایت قانونی از زنان افزایش یافت. بنا به قانونی که سالهای بعد به تصویب رسید قربانی خشونت خانگی میتواند در مکانی که به آن انس دارد بماند و پلیس میتواند ورود خشونتگر را به محل سکونت ممنوع کند و اجازه ندهد او از فاصله معینی به محل نزدیکشود. قانون در ۱۹۹۷ تجاوز در زندگی زناشویی را نیز جرم اعلام کرد.
عکس: picture-alliance/ dpa/dpaweb
اتحاد دو آلمان در ۱۹۸۹
سالها پس از اتحاد دو آلمان تفاوت در نوع تفکر و زندگی بسیاری از زنان محسوس است. در حالی که زنان فمینیست در آلمان شرقی سنت سوسیالیسم و سمبلهایی مانند رزا لوکزامبورگ و کلارا زتکین را دنبال میکردند، در غرب افکار سیمون دوبوار به عنوان نمونه تفکر مدرن زن در محافل فمینیستی موضوع بحث بود. زندگی روزمره زنان نیز همچنان تحت الشعاع برداشتهای متفاوتی است که از نقش متفاوت زنان در دو سوی ديوار حکایت میکند.
عکس: picture alliance/Arco Images GmbH
حقوق مساوی برای کار برابر
گزارش سال ۲۰۰۷ اتحادیه اروپا درباره وضعیت درآمد زنان در مقایسه با مردان در آلمان برای بسیاری از زنان آلمانی باورکردنی نبود. در حالی که درآمد زنان در سایر کشورهای اروپایی در مقابل کار برابر ۱۵ درصد کمتر از مردان بود، آمار برای زنان آلمانی ۲۰ درصد و به نقل از سندیکای "وردی" بیش از ۲۹ درصد را نشان میداد. مبارزه علیه نابرابری دستمزدها در محیطهای کار به موضوع اصلی سازمانهای فمینیست تبدیل شد.
عکس: picture-alliance/dpa
طرح سهمیهبندی
به منظور حضور بیشتر زنان در عرصه مدیریت نهادها و هیئت مدیره موسسات دولتی و خصوصی در آلمان خواست افزایش مشارکت زنان در مشاغل مدیریتی از سوی فعالان زن مطرح شد. با وجود مخالفتهای بسیار سرانجام گام تاریخی برداشته شد و در ۶ مارس سال ۲۰۱۵ طرح سهمیهبندی زنان به تصویب مجلس رسید. طبق این قانون پذیرفته شد که ۳۰ درصد شغلهای مدیریتی به زنان سپرده شود و در طی سه سال ۵۰ درصد افزایش یابد.
عکس: Reuters
زنان در سیاست
در سال ۲۰۰۵ آنگلا مرکل در انتخابات آلمان پیروز شد و به عنوان اولین صدراعظم زن در تاریخ این کشور کار خود را آغاز کرد. مرکل در چهار دوره تا سال ۲۰۲۱ به کار خود ادامه داد. با وجود تشکیل دولت جدید آلمان مرکل هنوز در میان مردم از محبوبیت برخوردار است و در عرصه جهانی شناخته شده است.
عکس: picture-alliance/dpa
نسل زنان جوان سیاستمدار
آنالنا بربوک، سیاستمدار جوان از حزب سبزها در دولت ائتلافی کنونی اولاف شولتس سمت وزیر امور خارجه آلمان را برعهده دارد. حضور زنان در عرصه سیاست در آلمان افزایش یافته است اما هنوز در پستهای سیاسی تعداد زنان به نسبت مردان پایینتر است. با وجود افزایش شمار اعضای زن در همه احزاب سیاسی هم اکنون ۳۴،۹ درصد نمایندگان مجلس آلمان را زنان تشکیل میدهند.
عکس: Omar Havana/AP Photo/picture alliance
راهی طولانی
جنبش زنان آلمان تاريخ طولانی و پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده است اما زنان هنوز هم برای رفع تبعیض در عرصههای مختلف مبارزه میکنند. اگر تا ۲۰ سال پیش تنها ۸ درصد هیئت علمی دانشگاهها را زنان تشکیل میدادند امروزه حدود ۲۲ درصد استادان دانشگاههای آلمان زن هستند. با وجود قوانینی که حقوق مساوی زنان و مردان را در جامعه تضمین کردهاند زنان در آلمان دستمزد مساوی با مردان دریافت نمیکنند.