1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

خاتمی از انتخابات آینده کناره‌گیری کرد • تفسیر

پتر فیلیپ۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین و نامزد انتخابات آینده‌ی ریاست جمهوری، روز دوشنبه (۲۶ اسفند ماه) در نامه‌ای از نامزدی خود انصراف داد. اگر مخالفان احمدی نژاد از میرحسین موسوی حمایت کنند، نتیجه‌ی انتخابات شگفت‌انگیز خواهد شد.

محمد خاتمی پس از درخواست‌های بسیار و تردید نسبی تصمیم گرفت نامزدی خود را برای رقابت با محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور کنونی، در انتخابات ریاست جمهوری ماه ژوئن (خرداد ۸۸) اعلام کند. برخلاف این روند، خاتمی به‌آسانی از صحنه‌ی انتخابات کناره گرفت. او به‌نفع میر حسین موسوی از نامزدی خود صرف نظر کرد. میرحسین موسوی، نخست وزیر دوران جنگ اول خلیج فارس بوده و در محافل بسیاری از احترام برخوردار است. به‌گفته‌ی خاتمی‌، موسوی برای ایجاد تغییر در شرایط کنونی شایستگی لازم را دارد و می‌توان انتظار داشت که وضعیت حقوقی ایرانیان و همچنین وجهه‌ی بین‌المللی ایران را بهبود بخشد.

ایرانیان زمانی که در سال ۱۹۹۷ با اکثریت قاطع خاتمی را به‌ریاست جمهوری برگزیدند و چهار سال بعد دوباره به او رأی دادند، دقیقاَ همین انتظارها را داشتند. اما نتیجه‌ی عملکرد هشت ساله‌ی دولت خاتمی چندان رضایت‌بخش نبود. اکثریت مردم هیچ نفعی از اقدامات او نبردند، اصلاحات لازم و مورد انتظار تا حد زیادی به‌تحقق نپیوست و کادر رهبری محافظه‌کار ایران مانع از تحقق این اصلاحات شد. خاتمی نیز شهامت کافی برای درافتادن با رهبر ایران را نداشت: بعضی از همکاران نزدیک او، از جمله‌ وزرای وی، وادار به کناره‌گیری شدند، روزنامه‌های منتقد بسته شدند و قانون آزادی مطبوعات حتا در صحن علنی مجلس نیز موضوع بحث قرار نگرفت.

پتر فیلیپ

طرفداران اصلاحات سرانجام سرخورده صحنه را ترک کردند و حتا نمی‌خواستند در انتخابات شرکت کنند. حزب مشارکت نیز که برادر رئیس جمهور پیشین، رضا خاتمی، آن را اداره می‌کرد، به‌تدریج وجهه و اهمیت خود را از دست داد. در انتخابات سال ۲۰۰۵ جنبش اصلاحات ایران نامزد برجسته‌ی دیگری برای انتخابات نداشت و در نتیجه محمود احمدی نژاد برنده‌ی انتخابات شد.

در دوران احمدی نژاد وجهه‌ی بین‌المللی ایران به شدت آسیب دید: مشکل پرونده‌ی هسته‌ای ایران و کشمکش‌های لفظی علیه اسرائیل رفته‌رفته ایران را منزوی کردند. البته برنامه‌ی اتمی ایران در زمان خاتمی و سیاست اتمی تهران پیش از دوران او آغاز شده بود. اما او به هیچ وجه در این باره فکر نمی‌کرد که بخواهد تغییری در موضع انکار اسرائیل از سوی ایران بدهد. خاتمی دریافته بود که باید همیشه برخلاف احمدی‌نژاد در سیاست به‌عنوان فردی میانه‌رو ظاهر شود.

در حال حاضر در ایران چنین نامزدی مطلوب نیست. اصولاَ تنها فردی در برابر احمدی‌نژاد شانس پیروزی خواهد داشت که در عین واقع‌بینی و درستکاری، باشتاب در پی تغییر وضع موجود باشد.

از این جهت به‌نظر می‌رسد موسوی، گزینه‌ای مناسب‌تر از خاتمی باشد. اما در خارج از ایران نیز ناظران نباید گرفتار توهم شوند: نه مسئله‌ی اتمی ایران و نه رابطه با اسرائیل، مسائل راهبردی ایران نیستند. مردم ایران در گام نخست در انتظار بهبود وضعیت اقتصادی و مالی کشورشان هستند: از جمله ایرادها به احمدی‌نژاد هزینه‌کردن درآمدهای حاصل از فروش نفت در دوران اوجگیری قیمت‌ها در سال گذشته‌ی میلادی در طرح‌های بیشماری است که در ظاهر باید به مردم سود می‌‌رساند، اما نفع آن بیشتر برای خود رئیس جمهور بود.

با این تفسیر، تصمیم خاتمی منطقی است. ممکن است در نگاه نخست کناره‌گیری او از نامزدی انتخابات آینده‌ی ریاست جمهوری به نفع احمدی‌نژاد تفسیر شود؛ اما اگر مخالفان وی بر انتخاب موسوی توافق کنند، انتخابات ژوئن سال جاری (خرداد ۸۸) مایه‌ی شگفتی خواهد شد.