«خامنهای با اسرائیل صلح خواهد کرد، با موسوی و کروبی نه»
۱۳۹۱ آبان ۳۰, سهشنبه دویچهوله: آقای واحدی، بیش از ۶۰۰ روز از حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی و خانم زهرا رهنورد میگذرد. دیروز هم گزارش رسید که برای ساعاتی مجبور شدند آقایان کروبی و موسوی را به بیمارستان منتقل کنند. با توجه به این که اکثر گروههای سیاسی رفع حصر این دو تن را پیششرط برگزاری انتخابات اعلام کردهاند، ادامهاین وضعیت به نظر شما چه تأثیری بر میزان مشارکت سیاسی مردم در انتخابات پیش رو میتواند بگذارد؟
مجتبی واحدی: قبل از این که پاسخ پرسش شما را بدهم، باید بگویم که به نظر من، و معتقدم به نظر بسیاری از مردم، اصولاً انتخابات به آن معنای استاندارد آن، در جمهوری اسلامی دیگر مفهوم ندارد و نتیجه انتخابات هم مفهوم ندارد. یعنی آقای خامنهای قرائت جدیدی از اختیارات ریاست جمهوری و اختیارات مجلس دارد و به نظر من تا زمانی که این نوع برداشت از ریاست جمهوری و مجلس بهعنوان "گماشتگان رهبر" وجود دارد، حتی فکر کردن به انتخابات هم کار بیهودهایاست.
بشنوید: گفت و گو با مجتبی واحدی
اما حالا به فرض آنکه بخشی از اصلاحطلبان که هم نگاهی به اپوزیسیون دارند و هم طمعی به قدرت، بخواهند در انتخابات شرکت کنند. ادامهی حصر آقایان موسوی و کروبی معنایش این است که حاکمیت قبل از اینکه ابهامات مربوط به انتخابات قبلی را برطرف کند، میخواهد انتخابات جدید برگزار کند. دو نفری که ادعاهایی در مورد انتخابات داشتند، حکومت هنوز مدارکی برای محاکمهشان ندارد و به همین جهت آنها را بدون محاکمه در حبس نگه داشته است. در این شرایط شرکت در انتخابات مفهومش این است که ما قبول کردهایم که کارهایی که حکومت انجام داده کار درستی بوده؛ که من فکر نمیکنم کسی این را قبول داشته باشد. به همین جهت ادامهی حصر یا عبارت دقیقترش حبس این دو معنایش این است که حاکمیت نمیخواهد ابهامات را برطرف کند و خیلی هم علاقه ندارد مردم نسبت به انتخابات تصور دقیق و درستی داشته باشند و اعتماد کرده و در انتخابات شرکت کنند.
در مورد بردن آقایان موسوی و کروبی به بیمارستان، متأسفانه وضع جمهوری اسلامی طوری شده که باید بگوییم خوشحالیم که دو زندانی مریض را به بیمارستان بردهاند. بدتر از اینها اتفاقاتی بوده که این روزها افتاده، جوانی در رباط کریم تهران و جوان دیگری در اهواز فقط به این دلیل که از حکومت سئوال کردند، زیر شکنجه در زندان کشته شدند. تا زمانی که این مسائل حل نشود، به نظر من فکر کردن به انتخابات تا حدودی کمک کردن به حکومت است، برای اینکه جنایتها و بیکفایتیهایش تحتالشعاع قرار گیرد.
ولی آقای واحدی علیرغم صحبتهایی که شما کردید، گروهی هم در جامعه ایران هستند که معتقدند شاید با شرکت در انتخابات و با برگزیده شدن یک کاندیدای تا اندازهای معتدلتر فضا قدری تلطیف پیدا کند و در نهایت بتواند به رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد کمک کند. پاسخ شما به این گروه چیست؟
اولاً من معتقدم اگر کسانی دچار چنین توهمی هستند، ما و شما موظفیم حداقل ادعاهایمان را با آنها مطرح کنیم، شاید آنها در تصمیمشان تجدیدنظر کنند یا روشهای دیگری را برگزینند. ثانیاً بایستی بررسی کرد که اگر کس دیگری رئیس جمهور شود، چقدر قدرت خواهد داشت. امروز که آقای احمدینژاد به دلایلی سعی میکند حساب خودش را از حکومت جدا کند، آیا قدرتی برای رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی دارد و یا بعد از این قدرتی خواهد داشت؟ امروز اختیارات رئيس جمهور کشور در حدی است که حتی حق و اجازه بازدید از یک زندان را ندارد. شما میگویید یک رئیس جمهور معتدلتر. معتدلتر یعنی این که فاصلهاش با آقای خامنهای باید بیشتر از احمدینژاد باشد. احمدینژاد را که رادیکال میدانستیم و نزدیک به خامنهای، امروز اجازه بازدید از زندان را ندارد. ما چه جوری توقع داریم که یک رئیس جمهور معتدل اگر سر کار آمد، قوه قضاییه و آقای خامنهای با او همکاری کنند تا از زندانها بازدید کند، در مورد زندانیان نظر دهد و یا حتی اعمال نفوذ کند.
ضمنا بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی رئیس جمهور اجازه ندارد در کار قوه قضاییه دخالت کند. اما فرض کنیم که راهی وجود میداشت؛ ولی امروز ثابت شده که رئیس جمهوری که نزدیکترین رئیس جمهور به رهبر تلقی میشد، حق بازدید از زندان را ندارد. من نمیدانم با این تجربهای که وجود دارد، چه جوریست که بعضیها توهم میکنند، نمیگویم تصور، بلکه توهم میکنند که رئیس جمهور بعدی میتواند در مورد وضعیت زندانیان سیاسی تسهیلاتی قائل شود.
البته مسئولیت حصر آقایان موسوی و کروبی را هیچ نهادی نپذیرفته، یعنی قوه قضاییه مسئولیتشان را نپذیرفته که تلاش برای آزادیشان دخالت در کار این قوه محسوب شود. در حقیقت رفع حصر از این سه نفر احتیاج به لابی کردن و احتیاج به مناسبات پشت پرده دارد. شاید این مناسبات پشت پرده با آمدن فرد معتدلتری بتواند راحتتر انجام شود.
موضوع آقایان کروبی و موسوی خودش به تنهایی برای شخص آقای خامنهای موضوعیت دارد. یعنی این طور نیست که مثلاً احمدینژاد رفته لابی کرده که اینها را حذف کند و بعدی برود لابی کند که آزادشان کنید. اینکه شما میگویید هیچ کس مسئولیتشان را نپذیرفته، دیگر واقعاً کمدی غمانگیزیست که ما بگوییم اینها زندانی نیستند. زندانی مگر شاخ و دُم دارد. تازه اینها از زندانی یک پله هم آنطرفترند. زندانی هفتهای یک بار حق ملاقات مسلم و مسجل بدون هیچ محدودیتی دارد. حق تلفن دارد، تا حدودی حق دسترسی به پزشک دارد، خانواده میتوانند با او ملاقات کنند، روزنامه و تلویزیون دارد. اینها حتی از روزنامه هم محرومند. اینها قطعاً زندانی هستند و لابی هم، شما اگر فرض کنید که اینها با لابی رئیس جمهور فعلی به زندان رفتند، با لابی رئیس جمهور بعدی هم میآیند بیرون. اما این طور نیست، اینها به نظر من در حوزه اختیارات شخص رهبر است.
اگر شما نشانههایی از تغییر در رهبر میبینید، میگوییم دارد تغییر میکند و بخشی از این تغییر در آزاد کردن نسبی انتخابات متجلی خواهد شد، بخشی از آن در رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی و بخشی هم در رابطه با رسیدگی به جنایاتهایی که اخیراً شده، کشتن ستار بهشتی و دیگران. به نظر من گفتمانی که الان بر حکومت حاکم است و گفتاری که از حاکمان منتشر میشود، هیچ نشانهای از تغییر ندارد و اگر تغییری باشد به طرف شدیدتر شدن اوضاع است. همین امروز آقای سلحشور گفته چهارتا کارگردان را اعدام کنید؛ چرا که مثلاً گفتمانهای انقلاب دارد زیر سئوال میرود. یعنی کار از بحث سیاسی گذشته و حتی کارگردانی که فیلم اجتماعی درست میکند، میگویند باید اعدام شود. آن وقت چه گونه تصور میکنند که ممکن است فضا بازتر شود!
آقای واحدی نزدیک به دو سال از حبس این سه تن میگذرد. نهادهای حقوق بشری، فعالان سیاسی و نهادهای سیاسی در خارج از کشور و در داخل ایران نهایت تلاششان را کردهاند که این حصر شکسته شود و این افراد آزاد شوند. الان با توجه به اخباری که هرازگاهی منتشر میشود، نگرانی جدی در مورد وضعیت سلامتیشان وجود دارد. عدهای هم که معتقدند که شاید در آستانهی انتخابات یا بعد از انتخابات فضا بازتر شود، شما مشخصاً گفتید موافقتی با این گروه ندارید. راهکار شما برای اینکه واقعاً بشود به این مسئله پایان داد و یا راهحلی برای حذف این حصر پیدا کرد چیست؟
من گمان میکنم رفع حصر آقایان موسوی و کروبی بخشی از حل مسائل جامعه است. یعنی اینکه در جامعه یک وبلاگنویس بتواند بگوید و بنویسد که دولت فاسد است. حرفهایی که امروز اصولگراها دارند میزنند، چهارسال پیش بهمن احمدی امویی در مقالات اقتصادیاش نوشته بود و الان در زندان است. بخشیاز آن را آقای محسن میردامادی گفت که در زندان است. آقای حشمتالله طبرزدی گفته و در زندان است.
به نظر من اینکه بگوییم آزادی آقایان موسوی و کروبی یک هدف است، این انحراف است. قطعاً خود آنها راضی نیستند به اینکه ما آزادی آنها را هدف تعیین کنیم. هدف این است که حقوق مردم رعایت شود و من در پیشانی آقای خامنهای چنین مهر رستگاری را نمیبینم که خداوند به ایشان توفیق داده باشد که در آخر عمر خوشنام از دنیا برود. من همان اوایل حصر آقایان کروبی و موسوی گفتم و امروز هم تکرار میکنم با شناختی که من از آقای خامنهای دارم، آقای خامنهای با اسرائیل صلح خواهد کرد، ولی با موسوی و کروبی صلح نخواهد کرد. این را شما داشته باشید، در تاریخ ثبت و ضبط خواهد شد.
کینه آقای خامنهای به آقایان موسوی و کروبی یک کینهی ۲۷ ساله است که از سال ۱۳۶۴ شروع شده است. الان فرصتی پیدا کرده که این کینه را جبران کند. اینها را من براساس تحلیل میگویم و براساس هیچ چیز دیگری نیست. ایشان مطمئناً با هر کسی که شما فکر کنید قهرش با او خیلی عمده است، آشتی خواهد کرد، صلح خواهد کرد، قرارداد خواهد بست، ولی آزادی آقایان موسوی و کروبی اگر به اختیار شخص خامنهای باشد، هیچ وقت اتفاق نخواهد افتاد. نه انتخابات بر آن اثر میگذارد و نه جنگ. حتی اگر جنگ شود، آقای خامنهای فشارش را بر موسوی و کروبی بیشتر خواهد کرد به جای اینکه کمتر کند.