خانه پدری جلال آل احمد در تهران؛''ویرانهای آکنده از زباله''
۱۴۰۱ فروردین ۱۷, چهارشنبه
یکی از بازماندگان خانواده جلال آل احمد میگوید خانه پدری این نویسنده در تهران، ''به ویرانهای از زباله، ننگ و نکبت'' تبدیل شده و سازمان میراث فرهنگی از ۱۲ سال پیش تاکنون هیچ کاری برای حفظ این بنا انجام نداده است.
تبلیغات
محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال و شمس آل احمد که در تعطیلات نوروز از خانه پدری این دو نویسنده بازدید کرده، درباره وضعیت کنونی این بنا میگوید: «آنچه دزدیدنی است، دزدیده شده، آنچه سوزاندنی است، سوزانیده شده و آنچه هم که قابل تبدیل به احسن نبوده، دودستی به طبیعت تقدیم شده است تا مادر طبیعت خدمتش برسد».
به گزارش روز چهارشنبه ۱۷ فروردین (۶ آوریل) خبرگزاری ایسنا، دانایی میگوید این بنا در محله "پاچنار" تهران، در سال ۱۳۸۳ توسط مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی کشور در فهرست آثار ملی به ثبت رسید و سپس، مقامهای این سازمان با استفاده از ''شیوههای سلبی و ایجابی'' به مالکان این بنا مراجعه کردند تا سرانجام در سال ۱۳۸۹ مالکیت آن به سازمان میراث فرهنگی رسید.
به گفته این عضو خانواده آل احمد، از آن زمان تاکنون، سازمان میراث فرهنگی جز ''چند کار جزیی و سطحی در حد رنگآمیزی در و دیوار و نصب یک تابلو نامربوط و برگزاری یک مراسم تبلیغاتی متظاهرانه با حضور مقامات و سخنرانی و بریدن نوار''، هیچ کاری برای نگهداری از این بنای تاریخی انجام نداده است.
او آنچه در این ۱۲ سال بر سر خانه پدری جلال و شمس آل احمد آمده را ''مصداق بارز فاجعه یا تراژدی'' توصیف میکند و میافزاید این بنا ''اکنون بدل شده است به یک آینه دق، یک ویرانه، ویرانهای آکنده از زباله و نخاله و ننگ و نکبت''.
دانایی، وضعیت کنونی این بنا را ''سند متقنی از وجود یک جریان قوی برای حذف میراث فرهنگی با عنوان فریبنده حفظ میراث فرهنگی'' دانست.
بر پایه این گزارش، خانه پدری جلال و شمس آل احمد در سال ۱۳۹۱ به عنوان ''خانه باستانشناسان کشور'' معرفی شد اما ''به جای باستانشناسان، پاتوق معتادان شد''.
جلال آل احمد، در آذرماه ۱۳۰۲ در تهران به دنیا آمد و شهریورماه سال ۱۳۴۸ در شهر اسالم استان گیلان درگذشت. از این نویسنده آثار متعددی همچون ''نون والقلم''، ''مدیر مدرسه''، ''از رنجی که میبریم'' و ''سنگی بر گوری'' به جا مانده است. ''غربزدگی'' مشهورترین اثر او است.
شمس آل احمد، نویسنده و محقق، هم سال ۱۳۸۹ در ۸۱ سالگی درگذشت. از جمله آثار او میتوان به ''گاهواره''، ''مجموعه قصه قدمایی'' و ''از چشم برادر'' اشاره کرد.
سابقه تخریب برخی از دیگر بناهای تاریخی در تهران
در سالهای گذشته گزارشهای متعددی درباره تخریب بناهای تاریخی ایران، منتشر شده است.
از جمله، وبسایت هوشمندنیوز روز ۲۹ آذرماه سال ۱۴۰۰ در گزارشی نوشت که بسیاری از خانههای تاریخی ایران، با رای دیوان عدالت اداری از فهرست بناهای تاریخی خارج شدند و در معرض نابودی قرار گرفتند، شماری از آنها نیز به کلی ویران شدند.
این گزارش از جمله مینویسد خانه''زند نوابی'' در ضلع شمال شرقی میدان فلسطین تهران، سال ۱۳۸۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید اما این بنای تقریبا ۷۶ ساله، با رای دیوان عدالت اداری در سال ۱۳۸۸ از فهرست آثار ملی خارج و حتی مجوز تخریب آن صادر شد.
به نوشته هوشمندنیوز، در حال حاضر ''چیز زیادی از عمارت زند نوابی نمانده است''.
''سرای دلگشا'' هم مجموعهای تاریخی مربوط به دوره قاجار در خیابان ۱۵ خرداد تهران بود که سال ۱۳۸۸ با تصمیم دیوان عدالت اداری از فهرست بناهای تاریخی خارج و حدودا یک سال بعد به طور کامل، ویران شد.
''خانه صداقت'' یکی از معدود خانهباغهای تهران در محدوده منیریه تهران بود که با همین سرنوشت مواجه شد.
بر اساس این گزارش هم اکنون بسیاری از دیگر بناهای تاریخی نیز در آستانه ویرانی قرار دارند.
بیتوجهی به بناهای تاریخی در ایران تنها محدود به تهران نیست.
از جمله در فرودین ماه سال ۱۴۰۰، خبرگزاریها در ایران نوشتند که بخشی از خانه تاریخی نادری، در خیابان قیام در شهرستان ساوه، ''بر اثر بارش باران بهاری، فرو ریخت''. این خانه تاریخی، مربوط به دوره قاجار بود.
در خرداد ماه سال ۱۳۹۹ نیز خانه پدر سنتور ایران، پرویز مشکاتیان، در نیشابور به طور کامل ویران شد.
به تازگی، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در دولت ابراهیم رئیسی گفته که ''با احتساب ۳۵ هزار بنای تاریخی ثبت شده در کشور، میانگین سهم روزانه هر بنا کمتر از ۳۰ هزار تومان است''.
عزتالله ضرغامی در ادامه افزود: «این رقم تقریبا شوخی است».
مشاهیر خانهخراب و غفلت دستگاههای فرهنگی
تنها خانه نیما نیست که در گذر زمان و بیاعتنایی متولیان فرهنگی میپوسد. خانههای بسیاری از مفاخر هنری و ادبی به تاراج فراموشی رفته و یا زمین نوآباد بساز بفروشها شدهاند. خانههایی که عاقبت بخیر و موزه شدهاند اندکند.
عکس: FARS
خانه نیما یوشیج در کوچه رهبری در محله دزاشیب در مجاورت خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد ساخته شده است.
خانه در سال ۱۳۸۰ مصادف با سالمرگِ شاعر در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد. وقتی در پاییز ۹۶ آن را از فهرست مربوطه خارج کردند، از خانه چیزی نمانده بود جز مخروبهای متروک با حیاطی پر از کیسه پلاستیک.
عکس: FARS
خانه نیما در سال ۱۳۴۵ فروخته شده است. شراگیم، تنها فرزند خانواده که در آمریکا زندگی میکند در باره علت فروش گفته که پس از فوت پدر و مادرش، خانه در گرو بانک بوده و او برای پرداخت بدهی بانک، آن را به یک سرهنگ بازنشسته میفروشد. رسانهها پیشتر نوشتهاند که مالک فعلی قصد دارد آن را به سفرهخانه تبدیل کند و قیمت خانه را هشت میلیارد تومان گذاشته است.
عکس: FARS
نیما و همسرش عالیه جهانگیر این خانه را در سال ۱۳۲۸ و زمانی ساختند که دزاشیب بیابان بود. خانه از نظر معماری ویژگی خاصی ندارد اما بخشی از میراث فرهنگی ایران معاصر خوانده میشود. آیدین آغداشلو٬ علی صالحی٬ جواد مجابی٬ محمود دولتآبادی٬ رخشان بنیاعتماد٬ لیلی گلستان و کیومرث پوراحمد در نامهای به شهردار تهران خواستار خرید خانه و ساماندهی آن به عنوان خانه - موزه شدهاند. شهرداری اما از بیپولی مینالد.
عکس: MIZAN
دیوارهای خانه صادق هدایت رنگ و لعابی سبک و خام دارند. این رنگهای پاستل از دورانی به جا مانده که خانه اعیانی و قدیمی را مهد کودک کرده بودند. خانه به سبک معماری اشرافی قاجاری ساخته شده و در خیابان سعدی، ضلع جنوب غربی بیمارستان امیر اعلم واقع شده است.
عکس: ISNA
پیش از انقلاب اسلامی، به دستور فرح پهلوی قرار بود خانه هدایت به موزه مبدل شود اما با روی کار آمدن رژیم تازه، این خانه مصادره و به دانشگاه علوم پزشکی واگذار شد. در سال ۱۳۸۱، با اعتراض برادرزاده هدایت و جمعی دیگر به نوع استفاده این خانه، کاربری خانه از مهدکودک به کتابخانه تغییر پیدا کرد.
عکس: ISNA
در سال ۱۳۹۲ حیاط و محوطه خانه صادق هدایت تبدیل به انبار ضایعات بیمارستان شد. اعتراضها برای تغییر نهایی خانه به موزه ادامه دارند.
عکس: ISNA
فروغ فرخزاد در محله امیریه تهران، کوی خادم آزاد به دنیا آمد. تنها چیزی که طی دههها عوض نشده، نام کوچه است. خانه چند مرتبه دست به دست شده و اکنون در تملک خانوادهای است که اتاق فروغ الزمان را آشپزخانه کردهاند. ایسنا از قول بانوی صاحبخانه مینویسد: «همسایهها میگویند چرا خیلیها میآیند و سراغ خانه شما را میگیرند؟ خانه شما چیست؟ میگویم به قرآن هیچی. اصلا برای من ارزش ندارد.»
عکس: Mehr
پاییز ۹۵ خانه محله دزاشیب که فروغ فرخزاد سالهای پایانی عمرش را در آن به سر برد، تخریب شد تا ساختمان جدیدی از زمین آن سر برآورد. خبر این تخریب را هوشنگ گلمکانی، روزنامهنگار و منتقد سینمایی داد و نوشت: «پس از فروغ، کاوه گلستان در این خانه میزیست که پس از مرگ او و نیمه متروک ماندن خانه به دلیل سکونت خانوادهاش در خارج از کشور، دور از ذهن نبود که خانه تخریب شود.»
عکس: Mehr
خانه پروین اعتصامی در تبریز به موزه مبدل شده اما او در تهران نیز منزلی در محله عودلاجان داشت که در اصل مال پدرش بود. این خانه بزرگ پس از فروش آن از سوی برادر پروین، با دیوارکشی در حیاط، به سه عمارت جداگانه تقسیم شد. خانه اول را شهرداری خریده و مرمت کرده است. خانه دوم در اختیار دو خواهر است و خانه سوم که ساکنان آن یک مادر و پسر هستند به کارگاه مبلسازی تبدیل شده است.
عکس: MEHR
در سال ۸۴ خانه پروین اعتصامی در فهرست آثار ملی سازمان میراث فرهنگی قرار گرفت اما اقدامی اساسی برای مرمت آن انجام نشد. مالک خصوصی ساختمان سمت چپ با اعلام شکایت به دیوان عدالت اداری، آن را از فهرست اثار ملی خارج کرد تا مجوز تخریب و ساخت و ساز از شهرداری بگیرد.
عکس: MEHR
از خانه ملک الشعرا بهار در بن بست گوهر در خیابان بهار تهران جز ویرانه چیزی باقی نیست. این خانه که در سال ۱۳۸۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، انبار لوازم اداری فرسوده شده است. خانه تنها یک سرایدار دارد که گاهی به آن سری میزند.
عکس: Honarnevis
خانه بهار که بیش از هفتاد سال قدمت دارد، اوایل انقلاب اسلامی مصادر شد. وبسایت معماری آرل مینویسد هیج اقدام مرمتی در دهه اخیر در خصوص خانه انجام نشده و تنها گام، ایجاد بخش سرایداری بوده که باعث آسیب به بنای اصلی شده است.
عکس: Honarnevis
خانه محمدتقی بهار مدتی در تملک کتابخانه ملی و مرکز اسناد ایران بود. گرچه خانه مخروبه و بیغوله شده اما مقبره او در گورستان ظهیرالدوله از معدود مزارهایی است که سنگ آن شکسته نشده و با حفاظی شیشهای محافظت میشود.
عکس: Honarnevis
خانهٔ ابوالحسن صبا، بنا بر وصیت خودش با کمک دانشکده هنرهای زیبا و دوستداران موسیقی در آبان ۱۳۵۳ به موزه مبدل شد. این موزه، آثار هنری خانم منتخب اسفندیاری، همسر صبا را نیز به نمایش میگذارد. منتخب خانم دخترعموی نیما یوشیج بود و در موزه صبا، ۹۲ عروسک با پوششهای سنتی اصیل ایرانی وجود دارند که ساخته او هستند. این عروسکها گلچینی از فرهنگ فولکلوریک ایرانی محسوب میشوند.
عکس: Privat
ابوالحسن صبا از برجستهترین چهرههای موسیقی ایران در هفتاد سال گذشته است. موزهای که به وضیت خود او و با پشتکار فرزندان و نوههایش شکل گرفته، جلوه آبرومندی دارد و فضای خانه به خوبی حفظ شده است.
عکس: Privat
خانه صبا محل آموزش شاگردان او نیز بود. حسین تهرانی، حسن کسایی، داریوش صفوت، فرامرز پایور، غلامحسین بنان، علی تجویدی، همایون خرم، اسدالله ملک، رحمتالله بدیعی، اسماعیل چشم آذر، مهدی خالدی، مهدی مفتاح، حبیبالله بدیعی، ایرج، پرویز یاحقی و فرهاد فخرالدینی از شاگردان صبا بودهاند.
عکس: Privat
خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد را نیز دارند موزه میکنند. آنها همسایه نیما یوشیج و عالیه خانم بودند. آل احمد در مقالهای نوشته است: «همان نزدیکیهای خانه آنها تکه زمینی وقفی از وزارت فرهنگ گرفته بودیم و خیال داشتیم لانهای بسازیم. راستش اگر او در آن همسایگی نبود، آن لانه ساخته نمیشد و ما خانه فعلی را نداشتیم.»
عکس: Tasnim
در این خانه در اردیبهشت ۱۳۴۷ اولین اساسنامه و مرامنامه کانون نویسندگان ایران نوشته شده است. خانه پس از مرگ سیمین دانشور دستخوش اختلافات خانوادگی شده و معلوم نیست متولی حفظ و مرمت آن و نگاهداری اسناد و مدارک، کتابها و تابلوهای موجود در آن کیست. گفتهاند که میخواهند آن را پاتوق فرهنگی و تبدیل به خانه ادبیات کنند.