دستگاه قضایی میگوید برای پیگیری قتل کودک دو ساله پرونده تشکیل شده است. گروهی از فعالان حقوق زنان داخل ایران در آستانه روز جهانی زن فراخوانی منتشر و از مردم برای حضور در خیابانها دعوت کردند.
تبلیغات
مراسم خاکسپاری کودک دو سالهای که جمعه ۱۲ اسفند در پی شلیک ماموران یگان ویژه جان باخته بود، در تهران برگزار شد. خودروی حامل این کودک و والدین او در مسیر نایین مورد تیراندازی پلیس قرار گرفت. نیروی انتظامی میگوید ماموران به خودرویی که پلاک غیربومی داشت مشکوک شدند و به دلیل بی توجهی راننده به فرمان ایست به آن شلیک کردند.
این خانواده از تهران برای سفر تفریحی به استان اصفهان رفته بود. پدر کودک در گزارشهای اولیه گفته که چون فکر کرده عواملی قصد خفتگیری دارند، به راه خود ادامه داده است.
نیروی انتظامی اصفهان پس از این ماجرا در اطلاعیهای اعلام کرد: «در این منطقه قبلا درگیری با قاچاقچیان بوده و ماموران در این مورد نیز پس از چندین بار اخطار و به دلیل عدم توجه به فرمان ایست اقدام به شلیک کردند.»
طبق این اطلاعیه، از خودروی این خانواده هیچ اقلام ممنوعهای کشف نشده است. در حال حاضر مقام قضایی، دستور تشکیل پرونده و پیگیری را داده است.
کشته شدن امیرعلی موسی کاظمی در آغوش پدرش، موجی از خشم و اعتراض به "کودک کشی جمهوری اسلامی" را در شبکههای اجتماعی به راه انداخته است.
گروسی و رئیسی دیدار کردند
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در تهران به سر میبرد با ابراهیم رئیسی دیدار کرد.
ابراهیم رئیسی در این دیدار بار دیگر درباره "لزوم عملکرد حرفهای، بیطرفانه و استقلال رای" آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفته است.
رئیس دولت سیزدهم در این دیدار مدعی شد، "ایران بر اساس حسن نیت بالاترین سطح همکاریها را با آژانس داشته و علاوه بر آمریکا، اروپاییها نیز به تعهدات خود در این توافق عمل نکردند.
رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران پیش از این گفته بود، برای تصمیم نهایی کشورش منتظر نتایج سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران میماند.
عضو کمیسیون آموزش: عوامل خارجی در مسمومیت دانشآموزان دختر نقش دارد
با ادامه حملات سمی در مدارس شهرهای مختلف ایران و بالاگرفتن اعتراضات، بسیاری از مقامات غربی نیز به این موضوع واکنش نشان داده و ابراز نگرانی کردهاند و در مقابل مسئولان جمهوری اسلامی پاسخی روشنی به نگرانیها نمیدهند.
در تازهترین واکنش به مسمومیت سریالی یکی از اعضای کمیسیون آموزش مجلس مدعی شده، "قطعا عوامل خارجی در مسمومیت دانشآموزان دختر نقش دارد."
مهدی اسماعیلی با بیان اینکه "باید حواسمان باشد دشمنان جو روانی ایجاد نکند" افزوده است: «ممکن است با تحریکات خارجی عوامل داخلی نیز با آنها همراهی کنند و دست به کارهایی بزنند که آب در آسیاب دشمن بریزند.»
کشف بیش از هشت میلیون لیتیوم درغرب ایران
یکی از مسئولان وزارت صنعت و معدن ایران از کشف ذخیره بزرگی از لیتیوم در استان همدان خبر داده است. لیتیوم ماده اصلی در تولید باتری خودروهای الکتریکی و دستگاههای الکترونیکی است.
بنا بر اعلام ابراهیمعلی مولابیگی میزان این ذخیره هشت میلیون و ۵۰۰ هزارتن کانسنگ لیتیوم است.
فراخوان حضور در خیابان به مناسبت روز جهانی زن
گروهی از فعالان حقوق زنان داخل ایران در آستانه روز جهانی زن فراخوانی منتشر کرده و با محکوم کردم حملات سمی به دختران دانشآموز از مردم برای حضور در خیابانها دعوت کردند.
در بخشی از این فراخوان آمده است: «نزدیک به شش ماه از خیزش سراسری در ایران با شعار محوری "زن، زندگی، آزادی" میگذرد؛ قیامی که پرچمداران آن بهویژه زنان جوان و دختران نوجوان، بالاخص در کردستان و بلوچستان، از خیابان گرفته تا مدارس و دانشگاهها بودند. حالا علاوه بر محرومیتهای بسیاری از دانشجویان و دانشآموزان از تحصیل، بازداشتهای وسیع و صدور احکام سنگین، شلیک به چشمها و نابیناسازی، تجاوز و آزار جنسی به بازداشتشدگان معترض، اعدام و به قتل رساندن بسیاری از معترضان از جمله بیش از ۷۰ کودک، حملات بیوتروریستی را علیه عمدتا دختران از دبستان تا دانشگاه آغاز کردهاند تا این گونه انتقام خود را از این قیام سراسری بگیرند و حضور ماموران امنیتی در مدارس را به بهانههای مختلف توجیه کنند.»
در متن فراخوان با اشاره به مبارزه زنان برای "حق آموزش" آمده است: «در ایران زنان سالهای بسیاری برای به دست آوردن حق آموز مبارزه کردند، سالها مدارس خانگی آنها سنگباران شد تا بالاخره توانستند به این حق طبیعی، بهواسطه ایجاد مدارس دولتی، تا حدودی دست یابند ... اما اکنون این حملات بیوتروریستی به مدارس دخترانه که نشان از ترس حاکمیت از ارتقای آگاهی دختران و زنان و تلاش آنها برای استقلال و بیان خواستههایشان دارد، علاوه بر همه محرومیتهای آموزشی دیگر، حاوی یک پیام روشن است: دختران را در خانه نگه دارید!»
ممانعت از برگزاری مراسم سالروز درگذشت سیمین دانشور
محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آلاحمد گفته است، به مراسم سالروز درگذشت سیمین دانشور به علت همزمانی با "اعیاد شعبانیه" اجازه برگزاری داده نشده است.
او به خبرگزاری ایسنا گفته است: «این درد را به کجا باید برد؟ به چه کسی باید گفت که برخی از مسئولان بدسلیقه، حتی صاحبخانه را هم به خانه خودش راه نمیدهند!»
دانایی افزوده که ممانعت از برگزاری این مراسم در حالی صورت گرفته که از همین خانه با انگیزههای مالی به عنوان لوکیشن برای برنامههای دیگر به صورت مرتب استفاده میشود.
خانه - موزه محل سکونت سیمین دانشور و همسرش، جلال آلاحمد در اختیار شهرداری تهران قرار دارد.
جمعی از اعضای خانواده و دوستداران این دو از مسئولان شرکت توسعه فضاهای فرهنگی وابسته به شهرداری تهران درخواست کرده بودند که با هزینه خودشان مراسمی را برای یادبود و بزرگداشت در همان منزل برگزار کنند که با ممانعت روبه رو شد.
مشاهیر خانهخراب و غفلت دستگاههای فرهنگی
تنها خانه نیما نیست که در گذر زمان و بیاعتنایی متولیان فرهنگی میپوسد. خانههای بسیاری از مفاخر هنری و ادبی به تاراج فراموشی رفته و یا زمین نوآباد بساز بفروشها شدهاند. خانههایی که عاقبت بخیر و موزه شدهاند اندکند.
عکس: FARS
خانه نیما یوشیج در کوچه رهبری در محله دزاشیب در مجاورت خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد ساخته شده است.
خانه در سال ۱۳۸۰ مصادف با سالمرگِ شاعر در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد. وقتی در پاییز ۹۶ آن را از فهرست مربوطه خارج کردند، از خانه چیزی نمانده بود جز مخروبهای متروک با حیاطی پر از کیسه پلاستیک.
عکس: FARS
خانه نیما در سال ۱۳۴۵ فروخته شده است. شراگیم، تنها فرزند خانواده که در آمریکا زندگی میکند در باره علت فروش گفته که پس از فوت پدر و مادرش، خانه در گرو بانک بوده و او برای پرداخت بدهی بانک، آن را به یک سرهنگ بازنشسته میفروشد. رسانهها پیشتر نوشتهاند که مالک فعلی قصد دارد آن را به سفرهخانه تبدیل کند و قیمت خانه را هشت میلیارد تومان گذاشته است.
عکس: FARS
نیما و همسرش عالیه جهانگیر این خانه را در سال ۱۳۲۸ و زمانی ساختند که دزاشیب بیابان بود. خانه از نظر معماری ویژگی خاصی ندارد اما بخشی از میراث فرهنگی ایران معاصر خوانده میشود. آیدین آغداشلو٬ علی صالحی٬ جواد مجابی٬ محمود دولتآبادی٬ رخشان بنیاعتماد٬ لیلی گلستان و کیومرث پوراحمد در نامهای به شهردار تهران خواستار خرید خانه و ساماندهی آن به عنوان خانه - موزه شدهاند. شهرداری اما از بیپولی مینالد.
عکس: MIZAN
دیوارهای خانه صادق هدایت رنگ و لعابی سبک و خام دارند. این رنگهای پاستل از دورانی به جا مانده که خانه اعیانی و قدیمی را مهد کودک کرده بودند. خانه به سبک معماری اشرافی قاجاری ساخته شده و در خیابان سعدی، ضلع جنوب غربی بیمارستان امیر اعلم واقع شده است.
عکس: ISNA
پیش از انقلاب اسلامی، به دستور فرح پهلوی قرار بود خانه هدایت به موزه مبدل شود اما با روی کار آمدن رژیم تازه، این خانه مصادره و به دانشگاه علوم پزشکی واگذار شد. در سال ۱۳۸۱، با اعتراض برادرزاده هدایت و جمعی دیگر به نوع استفاده این خانه، کاربری خانه از مهدکودک به کتابخانه تغییر پیدا کرد.
عکس: ISNA
در سال ۱۳۹۲ حیاط و محوطه خانه صادق هدایت تبدیل به انبار ضایعات بیمارستان شد. اعتراضها برای تغییر نهایی خانه به موزه ادامه دارند.
عکس: ISNA
فروغ فرخزاد در محله امیریه تهران، کوی خادم آزاد به دنیا آمد. تنها چیزی که طی دههها عوض نشده، نام کوچه است. خانه چند مرتبه دست به دست شده و اکنون در تملک خانوادهای است که اتاق فروغ الزمان را آشپزخانه کردهاند. ایسنا از قول بانوی صاحبخانه مینویسد: «همسایهها میگویند چرا خیلیها میآیند و سراغ خانه شما را میگیرند؟ خانه شما چیست؟ میگویم به قرآن هیچی. اصلا برای من ارزش ندارد.»
عکس: Mehr
پاییز ۹۵ خانه محله دزاشیب که فروغ فرخزاد سالهای پایانی عمرش را در آن به سر برد، تخریب شد تا ساختمان جدیدی از زمین آن سر برآورد. خبر این تخریب را هوشنگ گلمکانی، روزنامهنگار و منتقد سینمایی داد و نوشت: «پس از فروغ، کاوه گلستان در این خانه میزیست که پس از مرگ او و نیمه متروک ماندن خانه به دلیل سکونت خانوادهاش در خارج از کشور، دور از ذهن نبود که خانه تخریب شود.»
عکس: Mehr
خانه پروین اعتصامی در تبریز به موزه مبدل شده اما او در تهران نیز منزلی در محله عودلاجان داشت که در اصل مال پدرش بود. این خانه بزرگ پس از فروش آن از سوی برادر پروین، با دیوارکشی در حیاط، به سه عمارت جداگانه تقسیم شد. خانه اول را شهرداری خریده و مرمت کرده است. خانه دوم در اختیار دو خواهر است و خانه سوم که ساکنان آن یک مادر و پسر هستند به کارگاه مبلسازی تبدیل شده است.
عکس: MEHR
در سال ۸۴ خانه پروین اعتصامی در فهرست آثار ملی سازمان میراث فرهنگی قرار گرفت اما اقدامی اساسی برای مرمت آن انجام نشد. مالک خصوصی ساختمان سمت چپ با اعلام شکایت به دیوان عدالت اداری، آن را از فهرست اثار ملی خارج کرد تا مجوز تخریب و ساخت و ساز از شهرداری بگیرد.
عکس: MEHR
از خانه ملک الشعرا بهار در بن بست گوهر در خیابان بهار تهران جز ویرانه چیزی باقی نیست. این خانه که در سال ۱۳۸۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، انبار لوازم اداری فرسوده شده است. خانه تنها یک سرایدار دارد که گاهی به آن سری میزند.
عکس: Honarnevis
خانه بهار که بیش از هفتاد سال قدمت دارد، اوایل انقلاب اسلامی مصادر شد. وبسایت معماری آرل مینویسد هیج اقدام مرمتی در دهه اخیر در خصوص خانه انجام نشده و تنها گام، ایجاد بخش سرایداری بوده که باعث آسیب به بنای اصلی شده است.
عکس: Honarnevis
خانه محمدتقی بهار مدتی در تملک کتابخانه ملی و مرکز اسناد ایران بود. گرچه خانه مخروبه و بیغوله شده اما مقبره او در گورستان ظهیرالدوله از معدود مزارهایی است که سنگ آن شکسته نشده و با حفاظی شیشهای محافظت میشود.
عکس: Honarnevis
خانهٔ ابوالحسن صبا، بنا بر وصیت خودش با کمک دانشکده هنرهای زیبا و دوستداران موسیقی در آبان ۱۳۵۳ به موزه مبدل شد. این موزه، آثار هنری خانم منتخب اسفندیاری، همسر صبا را نیز به نمایش میگذارد. منتخب خانم دخترعموی نیما یوشیج بود و در موزه صبا، ۹۲ عروسک با پوششهای سنتی اصیل ایرانی وجود دارند که ساخته او هستند. این عروسکها گلچینی از فرهنگ فولکلوریک ایرانی محسوب میشوند.
عکس: Privat
ابوالحسن صبا از برجستهترین چهرههای موسیقی ایران در هفتاد سال گذشته است. موزهای که به وضیت خود او و با پشتکار فرزندان و نوههایش شکل گرفته، جلوه آبرومندی دارد و فضای خانه به خوبی حفظ شده است.
عکس: Privat
خانه صبا محل آموزش شاگردان او نیز بود. حسین تهرانی، حسن کسایی، داریوش صفوت، فرامرز پایور، غلامحسین بنان، علی تجویدی، همایون خرم، اسدالله ملک، رحمتالله بدیعی، اسماعیل چشم آذر، مهدی خالدی، مهدی مفتاح، حبیبالله بدیعی، ایرج، پرویز یاحقی و فرهاد فخرالدینی از شاگردان صبا بودهاند.
عکس: Privat
خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد را نیز دارند موزه میکنند. آنها همسایه نیما یوشیج و عالیه خانم بودند. آل احمد در مقالهای نوشته است: «همان نزدیکیهای خانه آنها تکه زمینی وقفی از وزارت فرهنگ گرفته بودیم و خیال داشتیم لانهای بسازیم. راستش اگر او در آن همسایگی نبود، آن لانه ساخته نمیشد و ما خانه فعلی را نداشتیم.»
عکس: Tasnim
در این خانه در اردیبهشت ۱۳۴۷ اولین اساسنامه و مرامنامه کانون نویسندگان ایران نوشته شده است. خانه پس از مرگ سیمین دانشور دستخوش اختلافات خانوادگی شده و معلوم نیست متولی حفظ و مرمت آن و نگاهداری اسناد و مدارک، کتابها و تابلوهای موجود در آن کیست. گفتهاند که میخواهند آن را پاتوق فرهنگی و تبدیل به خانه ادبیات کنند.