خشونت و ترور در کردستان
۱۳۸۷ مهر ۹, سهشنبهکاوه کرمانشاهی عضو هیات اجرایی سازمان حقوقبشر کردستان در گفتگو با دویچهوله از خبرهای مربوط به این خشونتها و نیز اعتصاب غذای زندانیان سیاسی کرد گفت.
دویچهوله: گفته میشود که روحانی اهل سنت و امام جماعت مسجدی در مهاباد روز یکشنبه به ضرب گلوله کشته شده است. این خبر صحت دارد؟ شما از چند و چون ماجرا اطلاع دارید؟
کاوه کرمانشاهی: ملاعبدالرحیم تینا، صبح روز یکشنبه پس از اقامهی نماز صبح، زمانی که قصد بازگشت به منزلش را داشته در میانهی راه مورد تیراندازی دو موتورسوار ناشناس قرار گرفته است. متاسفانه تاکنون نتوانستهاند این ضاربین را دستگیر کنند، اما چهارنفر که مظنون به مشارکت یا ارتکاب این قتل بودند، در مهاباد بازداشت شدهاند و تحقیقات از آنها ادامه دارد. آقای خضری دادستان مهاباد در گفتوگویی که روز گذشته با خبرگزاری ایسنا داشته، ضمن تایید خبر، گفته که تلاشها برای به نتیجهرسیدن این پرونده و مشخص شدن نوع قتل و عاملان قتل ادامه دارد. به گفته آقای خضری احتمال بسیار میرود که دلایل شخصی و اختلافات شخصی علت قتل باشد، اما مسایل سیاسی را هم از نظر دور نداشتند.
آیا اصولا چنین اتفاقاتی در سطح کردستان زیاد رخ میدهد که در ملاعام یا در روز روشن کسی را مورد هدف گلوله قرار دهند؟
در مورد تکرار این قضایا در مناطق کردنشین کردستان تجربههای مشابه وجود دارد. بهمن ماه سال گذشته، دستگیری آقای ایوب گنجی روحانی کرد در سنندج پیش آمد که بهرحال هنوزهم ادامه دارد. هرچند که ایشان بعد از مدتی که در بازداشت بودند آزاد شدند، ولی مجددا بازداشت شدند. اگر بخواهیم یک نگاه تقریبا دوردستتری داشته باشیم، میشود به قتل ماموستا محمد ربیعی امام جمعهی اهل سنت کرمانشاه در سال ۷۵ اشاره کرد که سروصدا و اعتراض بسیاری را هم در کرمانشاه از سوی جماعت اهل سنت ایجاد کرد. البته قتل ایشان به این صورت آشکار و علنی نبود. جسد ایشان در یکی از محلههای کرمانشاه پیدا شده بود. احتمال میرفت و هنوز هم این احتمال پابرجاست که ایشان در نتیجهی یک توطئه به قتل رسیده باشند. بعدها هم آقای باقی در کتاب خودشان "تراژدی دمکراسی در ایران" اشارهی مستقیمی به قتل ملا محمد ربیعی داشتند و گروه سعید اسلامی را مسئول قتل ایشان دانستند.
فکر میکنید زمینههای بروز چنین خشونتی چیست؟
اختلافات مذهبی موجود در مناطق سنینشین کردستان و یکسری تبلیغها از سوی گروههای تندرو از جمله دلایل این خشونتها هستند. مشخصا یکسری از گروههای اهل سنت، سلفیها، مسایلی را مطرح میکنند. از طرف دیگر گروههایی از شیعیان هستند که یکسری تبلیغات علیه سنیها را رواج میدهند. انگیزهی این قتلها میتواند مشکوک باشد. در مورد آقای تینا، من اصلا از سابقهی ایشان اطلاعی ندارم. آقای صمد خضری، دادستان مهاباد هم در مصاحبهشان اشاره کردهاند که احتمال این که یکسری مسایل گروهی وسیاسی پشت قضیهی این قتل باشد، دور نیست.
در مورد دو قتل مشکوک دیگر در سنندج و سقز هم خبرهایی در شبکهی اینترنت هست. مثلا این که یک فعال سیاسی به نام دیاکو صالحی مورد حمله با چاقو قرار گرفته یا این که جسد آقای اشرف حسین پناهی، برادر یکی از پنج معلم کرد محکوم به اعدام، در جادهای توی روستا پیدا شده. شما در این مورد چیزی شنیدهاید؟
در مورد آقای دیاکو صالحی ما تلاش زیادی کردیم تا به منابع موثق درسقز دسترسی پیدا کنیم و موفق نشدیم. هنوز مشخص نشده که قتل چه زمانی و به چه شکلی صورت گرفته و انگیزه قتل آقای دیاکو صالحی چه بوده است. گفته میشود که ایشان از فعالان سیاسی بودهاند و چندین بار در گذشته به دلیل فعالیت و همکاری با احزاب کردی بازداشت شدهاند. آقای اشرف حسین پناهی برادر فعال سیاسی کرد، آقای انور حسین پناهی محکوم به اعدام هستند، که الان درزندان، در اعتصاب به سر میبرد. آقای اشرف حسین پناهی از نظر قضایی و حقوقی موضوع حکم اعدام برادرشان و پرونده ایشان را خیلی پیگیری و اطلاعرسانی میکرد. در این رابطه، چندینبار مورد تهدید نهادهای امنیتی هم قرار گرفته بود و از ایشان خواسته بودند که سکوت کند. ماجرا این است که یک ماشین ناشناس ایشان را زیر گرفته است. البته ایشان هنوز فوت نکردهاند و دچار مرگ مغزی شده و در کما به سر میبرند. هنوزهویت آن ماشین ضارب مشخص نیست. امیدواریم دستگاههای قضایی با امکاناتی که در اختیار دارند نسبت به روشنشدن این قضیه و معرفی قاتل یا علل و انگیزهی قتل کمک کنند و به افکار عمومی و مردم اطلاع بدهند.
شما در صحبتهایتان بحث اعتصاب غذای فعالان مدنی کرد را که در زندان هستند کردید. این اعتصاب الان به کجا انجامیده، واکنش مسئولان چگونه بوده؟
اعتصاب از چهارم شهریورماه شروع شده و امروز چهلوپنجمین روز خود را پشت سر گذاشته است. متاسفانه خبرهایی که از داخل زندان از طریق خانوادهها به گوش ما رسیده، خبرهای خوبی نیست. حال بسیاری از زندانیان، بخصوص آنها که در زندان ارومیه هستند، وخیم است. آقای هدایت غزالی دانشجوی زندانی در زندان اوین، روز شنبه دچار عوارض ناشی از اعتصاب و بی حسی بخشی از بدن شده که به بهداری اوین منتقل شده است. در زندان ارومیه هم ۹ نفر از زندانیان اعتصابی به سلول انفرادی برده شده بودند که دوباره به بند عمومی برگشتهاند، اما هنوز بر ادامه اعتصاب اصرار دارند. متاسفانه مسئولان هم هیچ توجهی به خواستهای این زندانیان نکردهاند و چیزی که ما را نگران میکند، همین به وخامت گرائیدن سلامتی و وضیعت جسمی این زندانیان است.
جریان یا نهادی نیست که از زندانیان بخواهد به اعتصاب پایان دهند؟
طی یکی دو روز گذشته طوماری تهیه و بیانیهای تدوین شده که قرار است به امضای فعالان سیاسیـ مدنی و حقوق بشری و زنان در ایران برسد. قصد ایناست که از اعتصاب کنندگان درخواست کنیم آن را پایان دهند. اعتصاب دارد به چهلمین روز خودش نزدیک میشود و هیچ دورنمای خوبی را ما در رابطه با وضعیت سلامتی این اعتصابکنندهها نمیبینیم. ما این را نیز تکرار میکنیم که مسئولان ذیصلاح در سازمان زندانها، در دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی، مطالبات برحق این زندانیان را مورد توجه قرار دهند. در اینجا میخواهم اشارهای هم به ممنوعالملاقات بودن آقای کبودوند داشته باشم. چون خانوادهی ایشان هم مراجعه کردهاند به زندان. قرار بوده طی این پانزده ماه بازداشت، برای بار دوم ایشان را ملاقات کنند. اما متاسفانه این اجازه را به آنها ندادهاند و حتا توهین و بیاحترامی نسبت به خانواده آقای کبودوند کردهاند.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح