دادگاه محاكمه متهمان به شكنجه زندانيان عراقى
۱۳۸۳ آبان ۱, جمعهز اين دو افسر ارتش امريكا كه به عنوان شاهد احضار شده بودند، تهمتهايى سنگين به سازمان امنيت امريكا و رهبرى ارتش اين كشور زدند. يكى از اين شاهدان گفت كه سازمان اطلاعات امريكا سيا تا حدى بر بدرفتارى با زندانيان نظارت داشته است.
در اين باره يورگ كامينسكى مفسر راديوى غرب آلمان چنين مىنويسد:
حكمى كه صادر شد نمىتواند آسيبى را كه امريكاييها و ارتش امريكا به خود وارد آوردهاند، جبران كند. شايد تا امروز كسانى كه در جهان غرب زندگى مىكنند، حوادث وحشتناك در زندان بدنام عراق را از خاطر خود زدوده باشند. اما همه كسانى كه در جهان عرب مىزيند، ميان غرب و ابوغريب پيوند برقرار مىكنند. همه از خود مىپرسند: كدام بدتر بود: شكنجههايى كه صدام حسين در اين زندان مىداد يا شكنجهها و بدرفتاريهاى امريكاييها؟ اگر بخت با امريكا يار باشد، پاسخ اين خواهد بود كه تقاوتى ميان صدام و بوش وجود ندارد.
اعتبار و آبروى تنها ابرقدرت جهان در كشورهاى عربى به اين صورت درآمده است. و در اين ميان شكنجههايى كه در ابوغريب داده شدهاند بسيار موثر بودهاند. در محاكمه ايوان فردريك جزييات شوكهكننده ديگرى آشكار شدند. براى نمونه اينكه چگونه مردهاى عريان را همچون زباله روى هم مىريختند. و اينكه چگونه سربازان با خنده به آنها لگد مىزدند. پس از آن شكنجهشدگان را به چادرهايشان مىبردند، جايى كه آنها نمىتوانستند بخوابند، چون ساديستها سطح زمين را با آب پوشانده بودند.
در صورتجلسه دادگاه مىتوان جزييات ديگرى را نيز خواند كه خواندن آن البته باعث به هم خوردن حال هر انسان معمولى مىشود. و آيا كسى در اروپا يا امريكا مىتواند تصور كند كه در جامعههاى سنتى عربى ديدن عكسهايى كه امركاييها را در حال مسخره كردن عراقيانى نشان مىدهند كه به لحاظ جنسى تحقير شدهاند، چه احساسى را برمىانگيزد؟ يكى از قربانيان شكنجه ديروز پنجشنبه حين شهادت خود در دادگاه از شرم در هم شكست. وى گفت ترجيح مىداده خود را بكشد تا اين همه را تحمل كند.
انگار كه همه چيز به قدر كافى شوم نبود كه كميسيون تحقيقاتىاى امريكايى هم نشان داد كه شكنجهها و آنچه پيش آمده است تنها نتيجه كار چند نفر ديوانه نبوده، بلكه سيستماتيك و سازمان داده شده بوده و آن هم به دستور سازمان اطلاعات امريكا. بدين ترتيب تمامى ساختار فرماندگى ارتش امريكا با وزير دفاع رامسفلد در راس آن مجرم است. اما رامسفلد توانست بدون جوابگويى از مهلكه جان سالم به در برد. و اگر به آنچه شاهدان عيني و سازملنهاى مدافع بشر مىگويند باور داشته باشيم، بايد بگوييم كه امريكاييها همچون گذشته به كارهاى خود در عراق ادامه مىدهند: تجسسهاى ضربتى شبانه به مراكز اقامت شورشيان عراقى همچنان وجود دارد و به شهرها و روستاهايى كه گفته مىشود در آنها تروريستها سنگر گرفتهاند، حمله هوايى مىشود.
در عراق آنچه نافهميدنى است تبديل به امرى طبيعى شده است. شكنجه امريكاييها، حملههاى هوايى، سوقصد با بمب، آدمرباييها، گردن زدنها، و بزهكاريهايى كه روز به روز بر تعداد آن افزوده مىشود: گويى همه دست به دست هم دادهاند تا در عراق ناآرامى ادامه يابد. پرسشى كه مطرح مىشود اين است كه جامعهاى كه در چنين جو هرپج و مرج و ناسالمى بايد به سر مىبرد، چگونه مىتواند روزى دوباره متمدن گردد؟
به هر حال كسانى كه به عنوان آزاديبخش و نويدآور دموكراسى به عراق آمدند، يعنى امريكاييها، نمىتوانند چنين راهى را هموار سازند، از جمله به خاطر آنچه در زندان ابوغريب رخ داده است.