دادگاه نورنبرگ؛ نمادی از گسترش عدل در جهان
۱۳۹۴ آبان ۲۸, پنجشنبهشهر نورنبرگ در آلمان، برای تاریخ این کشور در زمان سیادت ناسیونالسوسیالیستها جایگاه ویژهای دارد: این دومین شهر ایالت بایرن در دورهی رایش سوم هر سال میزبان همایشهای این حزب هیتلری بود و به آن افتخار هم میشد. در این نشستها خط مشیها و سیاستهای ضد انسانی نازیها برنامهریزی میشد.
افزون بر این، زمینهی حقوقی حرکتهای یهودیستیزانه در آلمان نیز که در چارچوب "قوانین نورنبرگ" در نشست عمومی سال ۱۹۳۵ این حزب به تصویب رسید، از همین شهر آغاز شد. موافق این مصوبه که قانون "حفاظت از نژاد و افتخار آلمانی" نام داشت، ازدواج میان آلمانیها و یهودیان و افرادی که شهروند آلمان نبودند، ممنوع اعلام شد.
بیشتر بخوانید: شصتمين سالگرد محاكمه جنايتكاران نازى
با توجه به این پیشینهی تاریک، برپایی دادگاه محاکمهی ۲۴ تن از رهبران آلمان نازی در ۲۰ نوامبر ۱۹۴۵ پس از پایان جنگ جهانی دوم در این شهر تصادفی نبود: نیروهای متفقین میخواستند با برگزاری این دادگاه در "مهد گسترش ناسیونالسوسیالیسم" و "مرکز همایش حزب رایش" بر دورهی اقتدار بلامنازع سران آن نقطهی پایان بگذارند و آنان را نه به عنوان زمامداران حکومتی، بلکه به نام جنایتکاران جنگی با اتهامات سنگینی مانند جنایت علیه بشریت و صلح به پای میز محاکمه بکشند.
توافقنامهی راهگشا
نیروهای متفقین، تشکیل دادگاه نورنبرگ را ۲ سال پیش از برگزاری آن تدارک دیده بودند: در سال ۱۹۴۳، ۴ کشوراتحاد جماهیر شوروی سابق، ایالات متحدهی آمریکا، بریتانیای کبیر و فرانسه طی بیانیهای دربارهی جنایات آلمان هیتلری در اروپای اشغالی، اعلام کردند که پس از شکست نازیها در جنگ "آنان را برای برقراری عدالت در سراسر جهان تحت تعقیب قرار خواهند داد."
پس از جنگ هشت قاضی روسی، آمریکایی، بریتانیایی و فرانسوی مامور اجرای این موافقتنامه شدند. قرار شد که چگونگی برقراری عدالت یادشده در بیانیه، در سالن شمارهی ۶۰۰ دادگاه نورنبرگ بر اساس دادخواست اصلی رابرت اچ. جکسون که ریاست دادستانها را به عهده داشت، تعیین شود. این دادخواست با استناد به نزدیک به ۵ میلیون مدرک از جمله هزاران حلقه فیلم از هولوکاست تنظیم شد بود.
در جریان دادگاه، بیش از ۲۸۰ شاهد از ملیتهای گوناگون در بارهی رویدادهای تاریخی آن دوره شهادت دادند و بیش از ۳۵۰ مترجم، گفتههای آنان را برای قاضیان، هیئت منصفه، متهمان و شرکتکنندگان در دادگاه ترجمه کردند.
محاکمات اصلی
در دور نخست محاکمات اصلی، نه تنها سران سیاسی و حزبی نازیها، بلکه پزشکانی که در خدمت جهانبینی نژادپرستانهی ناسیونالسوسیالیسم فعالیت داشتند، قاضیان دادگاههای هیتلری، معماران و دیگر جنایتکارانی که نقشهای کلیدی در ابقای این دولت به عهده گرفته بودند، نیز محاکمه شدند.
بیشتر بخوانید: دادگاه نورنبرگ؛ موزهی اسناد جنایات هیتلری
از جمله افسران ارشدی که در سالن ۶۰۰ این دادگاه محاکمه شدند، هرمان گورینگ، رییس نیروی هوایی آلمان نازی و رودلف هِس، معاون و منشی هیتلر بود. گورینگ در ۳۰ سپتامبر ۱۹۴۶ به اعدام با طناب دار محکوم شد، ولی پیش از اجرای حکم با قرص سیانور به زندگی خود پایان داد.
آلبرت اشپر، معمار هنرمند و بهنام هیتلر نیز به اتهام "بیگاری کشیدن از کارگران و زندانیان اردوگاههای کار اجباری" به ۲۰ سال زندان محکوم شد. او طرحهای بدیعی برای بنای "کاخ صدارت عظمای رایش" و استادیومی در نورنبرگ که قرار بود رژههای حزبی در آن برگزار شود تنظیم کرد، ولی موفق به اجرای آنها نشد.
اشپر پس از آزادی از زندان به نوشتن خاطراتش پرداخت و سه کتاب افشاگرانه از زندگی خود در دستگاه نازیها و روابط و مناسبات حاکم بر حزب ناسیولسوسیالیسم آلمان نوشت.
مارتین بورمان، منشی مخصوص هیتلر بعد از هِس، تنها نازیای بود که دادگاه او را به مرگ محکوم کرد، ولی هیچگاه دستگیر نشد. گفته میشود که متفقین یکی از اجسادی که در پناهگاه هیتلر در برلین یافت شد را، به اشتباه به عنوان جسد بورمان نشانهگذاری کرده بودند.
استراتژی وکلای مدافع جنایتکاران
متن دفاعیههای وکلای مدافع سران نازی در این دادگاه بر دو پایه استوار شده بود: ابتلا به فراموشی و مامور و معذور بودن. رودلف هس، یکی از کسانی بود که در جریان بازجوییها ادعا میکرد به "فراموشی کامل" دچار شده است.
در یکی از صورت جلسههای مربوط به جریان رسیدگی به پروندهی او آمده است که گورینگ از او میپرسد: "به خاطر داری پیشوا در رایشتاگ گفت که اگر اتفاقی برای او افتاد، من جانشیناش خواهم بود و اگر اتفاقی برای من افتاد، تو باید جانشین من باشی؟" هس سر تکان میدهد و میگوید: "نه ذهنم تاریکه، همهش به کلی تاریکه".
او به حبس ابد محکوم شد و در سال ۱۹۸۷ پس از نزدیک به ۴۰ سال حبس با استفاده از سیم برق، خودرا در زندان اشپانداو در برلین حلقآویز کرد.
بیشتر بخوانید: نگاهی به ۱۰ سال عملکرد دیوان بینالمللی لاهه
محاکمات نورنبرگ از آنجا که به دلیل دفاع مبتنی بر "مامور و معذور بودن" مورد انتقاد شدید کارشناسان سیاسی و حقوقی قرار گرفته، با اینحال از آنجا که به تنظیم و تصویب یک رشته پیمانهای بینالمللی دربارهی قوانین جنگی، نسلکشی و رعایت حقوق بشر انجامید، از اهمیت ویژهای برخوردار است. معماران حقوقدان این دادگاه، از پیشکسوتان ایجاد دادگاه بینالمللی و دائمی رسیدگی به جنایات جنگی در لاهه هستند.