دانش آموزان و تابستان گرم و طولانى
۱۳۸۵ تیر ۳, شنبهسالهاست در عرصه آموزش و پرورش، از يكسو بحث سرشكن كردن تعطيلات سالانه در مقاطع فصلى، يا با توجه به نيازهاى منطقهاى جريان دارد و از سويى ديگر بر لزوم ارائه برنامههاى فرهنگى، ورزشى، تفريحى، يا مهارت سازى دانش آموزان تاكيد میشود. اما هنوز سيستم منسجم و فراگيرى كه ظرفيتها يا توانمندىهاى محصلان را در سه ماه تابستان بارورتر سازد يا نيازهايشان را براى بازسازى ذهنى و جسمى خود برآورده كند، وجود ندارد. بيشتر آموزگاران و دانش آموزان در اين دوران به روزمرهگى مى افتند و فشار زيادى نيز بر دوش خانوادهها گذاشته میشود تا خود را آماده همسويى با دوران طولانى تعطيلات بچهها سازند.
پرسش اصلى اين است كه آيا روزمره گىهاى اين سه ماه موجب راحتطلبى، تنبلى و دورافتادن بچهها از فراگيرى نمیشود؟ اين در حالى است كه مدارس غالبا واحدهاى تابستانى مثل آموزش كامپيوتر دارند كه رضايت والدين يا بچهها را در پى ندارد. نظر عمومى اين است كه اين واحدهاى تابستانى نوعى اتلاف وقت كسلكنندهاست. فريده ناصرى، آموزگار مدارس شيراز میگويد:
”در تابستان آموزش و پرورش كلاسهاى متنوعى دارد، اما چون نيروى كارآمد و متخصصندارد و هر كس دنبال كار میرود در اين كلاسهاى تابستانى ثبت نام میكند و به بچهها درس میدهد. همين درصد كارآيى اين سه ماه را پايين میاورد. به نظر من شايد هفتاد درصد بچهها و اولياء از اين موضوع ناراحت اند و سى چهل درصد بقيه هم به خاطر ” كاچى بهتر ازهيچى“ و بخاطر اينكه هزينه ثبت نام بچهها در اين واحدها به صرفه است، بچهها را میفرستند اما بازدهى خيلي كم است.“
در سياستگزارىهاى روى كاغذ میگويند بچهها بايد در اين سه ماه درگير فعاليتهاى ورزشي شوند، كار فرهنگى كنند، مطالعه يا كسب مهارت كنند، مسافرت بروند يا حتى مشاركتهاى اجتماعى و عمرانى داشته باشند. اما آيا در عمل اينگونه است؟ پاسخ خانم ناصرى منفى و همراه با چند پيشنهاد و يادآورى است:
”برگزارى اردو و سفرهاي تحقيقى خيلى خوب است اما متاسفانه در مدارس ابتدايى وراهنمايى نيست. من نديدم آموزش و پرورش كلاسهاى كتابخوانى، داستانخوانى يااردوهاى مناسب يا تور بگذارد. مثلا تور پروانهگيرى، تور گلاب گيری درشيراز كه ما هستيم، يا تور قاليبافى يا دامدارى بگذارد و بچهها را ميان عشاير ببرد. اينها میتواند بنيه درسى بچهها را تقويت كند كه كتاب اجتماعى يا علوم بخوانند و اطلاعات علمى شان بالا برود. اصولا بچهها با هرچيز بطور عملى برخورد كنند، آن موضوع هيچوقت از ذهن شان خارج نمىشود. كلاسهای تابستانى فرماليته است تا بچهها وقت شان بارىبه هر جهت پر شود. كلاسهاى داستان نويسى، كتابخوانى، آشنايى با محيط زيست، كارهاى گروهى، دادن پروژه به بچهها اينها همه میتوانند مفيد باشند. ولى به جاى اين میگويند بچهها بنشينيد زبان را از اينجا تا اينجا درس مىدهيم بعد كتابها بسته، برويد خانه! فردا اين تكاليف راانجام دهيد و برگرديد“.
ناهيد اسودى، مادر دو دانش آموز كه خود دبير رياضى است، در مورد بىبرنامگى و استفاده غيرمفيد بچهها از اين دوران طولانى میگويد:
”بچهها روزهاى تابستان تاساعت ده يازده میخوابند و بعد بيدار میشوند فيلمى چيزى میبينند. آنها هم كه خيلى فعال هستند كلاس زبان يا تقويتى يا شنا و ورزش میروند وگرنه بقيه اوقاتشان به تماشاى تلويزيون و يللى تللى میگذرد، در حاليكه سيستم بايد براى بازسازى بچهها از نظر روحى و جسمى باشد تا خود را براى اول مهر آماده كنند.“
خانم اسودى ادامه میدهد كه والدين بخصوص مادرها، با شروع تعطيلات تابستانى عملا عزا میگيرند. بايد برای بچهها برنامهريزى كرد. آن هم در جامعهاى كه هزار و يك خط قرمز و مرز ممنوعه و اما واگر وجود دارد.
”ما نمیدانيم اوقات بچهها را چگونه پر كنيم و عملا اوقات خود ما اولياء هم به هم میريزد. قبل از تابستان بچهها تا دو، دو و نيم سر كلاس هستند و بعد به خانه میآيند. اينطورى مادرها هم میدانند برنامههايشان چيست. اما در تابستان هم پدر و مادرها علاف میشوند و هم خود بچهها. اوقات به بطالت میگذرد. اگر اين دوران طولانى تقسيم میشد كه سه ماه درس بخوانند و ۱۵ روز تعطيل باشند، بهتر بود. اين خيلى به ضرر بچههاست كه چند ماه بى برنامه باشند. تازه اول مهر كه مدارس شروع مىشود، مدتى طول میكشد تا خود راتطبيق بدهند و عملا تعطيلات ما شايد پنج ماه است. چون پانزده روز هم تعطيلات نوروزى داريم كه بعد ازآن هم طول میكشد تا بچهها دوباره به خود بيايند“.
بايد در بررسى بىبرنامگى عمومى دانش آموزان، فشار مضاعف به دختران را از ياد نبرد. دستكم پسرها امكان بازى و تفريح و ورزش را چه در مجمتعهاى ساختمانى، چه در كوچه يا پارك بيشتر دارند. اما دخترها، اغلب در خانه میمانند. حداقل بخاطر اينكه در گرماى بالاى ۳۵ درجه مجبور نيستند براى بازى، با شلوار و روسرى و مانتو به حياط يا خيابان بروند.
ناهيد اسودى با تاكيد برهمين موضوع میگويد:
” واقعا مشكل دخترها بيشتر از پسرهاست چون دخترها از كارهايى كه پسرها مىتوانند بكنند، محرومند. مثلا دوچرخهسوارى را دخترهاى ما در كوچه يا حياط مجتمع نمىتوانند بكنند. بخاطر همين دخترهاى بيچاره ما بيشتر رو آوردهاند به درس خواندن و تابستان را هم به درس خواندن مىگذرانند. براى همين است كه الان ۶۸ درصد شركت كنندگان كنكور دخترها هستند و از ۶۵ درصد به بالا هم قبولىها از دخترهاست. اين شايد از يك نظر خوب باشد چون سطح آگاهى دخترها بالاتر مىرود اما از يك نظر جبرانناپذير است چون دخترهاى ما نه ورزش، نه تفريح و نه دلخوشى خاصى دارند“.
خانم فريده ناصرى آموزگار شيرازى، اين تعطيلى را براى خود معلمان هم طولانى و ناكارا میداند و میگويد:
”به نظر من سه ماه تعطيلى زياد است و تعطيلات بهتر است ميان ترمها باشد. حداقل در اين سه ماه از من معلم كه بيكار ماندهام به طور خلاق استفاده كنند. در اين مدت مرا فراموش مىكنند و يك زنگ هم نمىزنند. از تخصص و نيروى ما در اين مدت استفاده نمىشود. میتوان فرم داد و از معلمها پرسيد كجا مىتوانى مفيد واقع شودى. حتما هم آموزگاران استقبال مىكنند اما مسئولان اين كار را نمىكنند“.
ناهيد اسودى به برنامههاى ولو پراكندهاى كه پارهای مدارس غيرانتفاعى در تابستان براى دانش آموزان میگذارند اشاره میكند:
” يكسرى مدارس غيرانتفاعى تابستانها كلاسهاى آموزشى ويژه دارند كه چهار روز در هفته است. يك روز هم براى تفريح و گردش میگذارند. مثلا میبرند بازديد يكى از كاخ موزههاى تهران. صبخ میبرند عصر بر میگردانند. يا سينما میبرند. تازه آن هم بعضى مدرسههاى غيرانتفاعى خوب، نه همه! بعضى وقتها پارك هم میبرند“.
اين دو معلم با تاسف ازعدم استقبال مدارس و بچهها از مطالعه و كتابخوانى و نبود برنامهای براى فرهنگ كتابخوانى ياد میكردند. به عقيده آنها يكى ازدلايل عدم استقبال دانش آموزان در دوران تابستان ازمطالعه، اشباع شدن آنها از كتابهاى درسى سنگين يا غير مفيد بودن كتابهايى است كه به آنها پيشنهاد میشود.
مهيندخت مصباح