"درساژ" در برلیناله، سرکشی در برابر جهان تزویر و دروغ
۱۳۹۶ اسفند ۳, پنجشنبه"درساژ" نخستین فیلم بلند پویا بادکوبه است. فیلمنامه توسط حامد رجبی نگاشته شده و روحالله و سمیرا برادری تهیهکنندگان آن هستند.
عنوان فیلم برگرفته از لفظ دِرِساژ (dressage) است؛ رشتهای در ورزش سوارکاری که در آن سوارکار اسب خود را به اجرای مجموعه حرکات دقیق و هماهنگ با ترتیب و زمانبندی مشخصی وامیدارد تا میزان هماهنگی خود با اسب و آزمودگی حیوان را نشان دهد.
این فیلم برای نخستین بار در خانه فرهنگهای جهان در بخش نوجوانان برلیناله (بالای ۱۴ سال) با حضور عوامل فیلم اکران شد. خانم ماریانه ردپات، رئیس بخش "نسل" برلیناله نیز از جمله حاضران در سالن سینما بود.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
سالانه حدود ۶۵ هزار نفر از فیلمهای بخش کودکان و نوجوانان برلیناله دیدن میکنند. جوایز خرسهای بلورین برای فیلمهای بلند و کوتاه از سوی "هیئت داوران جوان" (معمولاً هفت نفره) اهدا میشود، اما اهدای جایزه اصلی ۵۰ هزار یورویی بر عهده هیئت داوران بینالمللی (هیئت سه نفره) است. جوایز نقدی دیگری نیز در این بخش برای فیلمهای برتر در نظر گرفته شده است.
بادکوبه برای این فیلم از بازیگران شناختهشدهای همچون علی مصفا (در نقش پدر گلسا) و شبنم مقدمی (در نقش مادر گلسا) و بازیگران جوانی همچون نگار مقدم (در نقش گلسا) و یسنا میرطهماسب (در نقش امیر) بهره برده است.
انتخاب نگار مقدم که نقش اصلی را در این فیلم بر عهده دارد از طریق بررسی صدها ویدئوی ارسالی از سوی نوجوانان توسط مسئولان فیلم صورت گرفته است.
فیلمبرداری را اشکان اشکانی و تدوین فیلم را سپیده عبدالوهاب بر عهده داشتهاند.
حرکت دوربین در اغلب موارد با سرعت گلسا تنظیم شده است. آنجایی که گلسا سر اسب محبوبش را نوازش میکند، تصویری آرام و شاعرانه نقش میبندد و زمانی که گلسا در حال دویدن است، سرعت دوربین پابه پای او افزایش مییابد. جلوههای تصویری و نوری محدودی نیز در فیلم بهکار گرفته شدهاند.
موسیقی رپ فارسی با حال و هوای گروه نوجوانان در فیلم نیز همخوانی دارد.
داستان فیلم
فیلم درباره دختری ۱۶ ساله به نام گلسا است که به همراه ۴ دوستش در اقدامی ناشیانه و مجرمانه دست به دزدی از یک سوپرمارکت میزنند و کارگری را به شدت زخمی میکنند.
دوستان نوجوان پس از سرقت متوجه میشوند که ویدئوی سوپرمارکت را که همه مراحل سرقت را ضبط کرده برنداشتهاند و خطری بزرگ آنها را تهدید میکند.
پس از جر و بحث شدید میان آنها سرانجام با فشار و رایگیری، قرعه به نام گلسا رقم میخورد و او مجبور میشود که دوباره به سوپرمارکت برگردد و ویدئو را بر دارد.
شخصیت گلسا دوگانه است؛ آرامشی بیرونی که در چهره، صدا و رفتارش مشهود است و آتشفشانی درونی که کسی از آن خبر ندارد.
عشق گلسا به اسبی به نام الوند که اسب درساژ است، یکی از لنگرهای عاطفی و قابل اتکا برای این دختر نوجوان است. پرسش اینست که الوند ناخواسته بدل به اسب درساژ شده، اما چه توجیه و توضیحی برای انسانهای ظاهراُ آزاد وجود دارد که بدل به موجوداتی "دستآموز" شدهاند؟
گلسا در درون از عملی که انجام داده پیشمان است و در مراحل مختلف در صدد جبران خطای خود است. اما شرایط بیرونی نامساعد است و افراد دوروبرش هم در پی یافتن راههای عملی و البته غیراخلاقیاند. البته گلسا در این راه تنها نیست، "عمو" مربی باشگاه سوارکاری و میلادظ کارگر باشگاه نیز گلسا را میفهمند.
گلسا نوجوانی است که در آغاز شکلگیری شخصیتاش حاضر نیست به هنجارهای رایج و بعضاً اشتباه اجتماعی تن بدهد؛ هنجارهایی که تنها مدافع منافع شخصی و آنی هستند. نصیحتها، توصیهها و حتی تهدیدهای همه افراد فقط به درد لاپوشانی خطاها میخورند. در جهان کوچک گلسا کسی حاضر به قبول مسئولیت نیست.
صفحه ویژه دویچه وله به مناسبت برلیناله ۲۰۱۸
گلسا از دورن بیقرار است. ذهنش ارزشهای اشتباه و از پیش تعیینشده را برنمیتابد. در دیالوگی کوتاه وقتی میفهمد که اسب محبوبش "الوند"، اسب درساژ است و تنها اجازه دارد در مانج (پیست مخصوص برای حرکات نمایشی اسبها) تمرین کند، آن را غیرطبیعی و نادرست میخواند.
گلسا نمیخواهد همچون اسب درساژ، دستآموز و تابع شرایط و افراد باشد، آزادی همراه با قبول مسئولیت راهی است که در هرگام، گلسا را به جلو میراند.
از چشمهای درشت گلسا حتی زمانی که سیلی میخورد، اشکی جاری نمیشود، این چشمها یادآور سکوت مبهم نسلی است که بتدریج در برابر دروغ و تزویر میایستد و آماده است که مسئولیت اعمالش را بر عهده گیرد.