1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

درس‌های بحران قفقاز

۱۳۸۷ شهریور ۶, چهارشنبه

رئیس جمهور روسیه دیروز در یک سخنرانی تلویزیونی حمایت رسمی کشورش از استقلال آبخاز و اوستیای جنوبی را اعلام کرد. این اقدام با واکنش شدید بین‌المللی مواجه شد. رسانه‌های اروپا در تفسیرهای خود از این موضوع غافل نمانده‌اند.

عکس: AP Graphics

حق تعیین سرنوشت یا آواره‌سازی خلق‌ها؟

برلینر تسایتونگ در شماره امروز خود با پرداختن به موضوع قبول استقلال آبخازستان و اوستیای جنوبی از سوی روسیه، چنین می نویسد: رهبران دولت روسیه موضوع «حق تعیین سرنوشت خلق ها» را از کلاه شعبده بازی بیرون کشیدند. باید به آنها یادآوری کرد که در آخرین سرشماری که در سال ۱۹۸۹ در آبخازستان برگزار شد، ۴۸ درصد جمعیت این منطقه را گرجی‌ها، تنها ۱۷ درصد آنان را آبخازی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و بقیه را ارمنی‌ها و روس‌ها تشکیل می‌دادند. اما در سال ۲۰۰۵ این رقم به ۴۵ درصد آبخازی و تنها ۶ و نیم درصد گرجی رسید. دلیل این تغییر، فرار ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار گرجی از این منطقه طی درگیری های دهه ۹۰ بوده است. با حمله روس‌ها، بقیه گرجی ها نیز گریخته اند. اگر حالا به بهانه حق تعیین سرنوشت خلق ها، استقلال آبخازستان و اوستیای جنوبی از سوی روسیه به رسمیت شناخته می شود، این اقدام برابر است با راندن اقوام از محل سکونت آنان، که با حقوق‌ملل در ضدیت است.

درسی که از قفقاز باید آموخت

وست دویچه تسایتونگ هم امروز با پرداختن به موضوع برسمیت شناختن استقلال دو ایالت گرجستان از سوی روسیه، چنین می نویسد: پس از حمله گرجستان به اوستیای جنوبی، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه به میانجی‌گران اتحادیه اروپا گفت: «تمامیت ارضی گرجستان را فراموش کنید». با ویران کردن چینوالی، ساکاشویلی هرگونه ادعا در مورد این مناطق را از دست داد و همه در واشنگتن، بروکسل و برلین به این موضوع اشراف داشتند. به رسمیت شناختن دو ایالت از سوی روسیه، جای تعجب ندارد، اما شتاب مسکو در این زمینه نیز، تنها برای قراردادن آمریکا در مقابل کار انجام شده است. جنگ، مخصوصا جنگی که با شکست همراه باشد، امر ساده ای نیست که عواقبی همراه نداشته باشد. حال شاید همه در واشنگتن، مسکو و تفلیس از قفقاز درسی آموخته باشند.

بهانه مسکو

روزنامه اسپانیائی ال موندو از اتحادیه اروپا می خواهد که در قبال روسیه تنها به حرف بسنده نکند و چنین می نویسد:« اگر کسی در مقابل دلائل حمله روسیه به گرجستان با شک و تردید روبرو بود، حال دیگر جای شک نیست. مسکو تصمیم خود را گرفته بود. اعزام تانکها برای حفاظت از مردم اوستیا در مقابل قتل عام، بهانه ای بیش نبود. روسیه، با استفاده از قهر نظامی، تعریف نوینی از مرزهای قفقاز ارائه می دهد و جامعه غرب نیز به تماشای این بازی استراتژیک شرم آور نشسته است. اروپا و متحدانش موظف به حمایت از حق تمامیت ارضی گرجستان هستند. اتحادیه اروپا باید جامه‌عمل به حرف‌هایش بپوشاند و تمهیدات سخت‌تری در مقابل مسکو اتخاذ کند».

پیوندهای مافیائی

روزنامه فرانسوی لیبراسیون که از دیدگاه چپ های لیبرال می نویسد، با پرداختن به موضوع به‌رسمیت شناختن دو ایالت گرجستان از سوی روسیه، در شماره امروز خود چنین می نویسد:« در قرارداد صلحی که از سوی نیکلا سارکوزی در مسکو تدوین شد، تمامیت ارضی گرجستان فراموش شد. دو دولت اوستیای جنوبی و آبخاز، به پاس روبل های نفتی و ارتش روسیه تاسیس شده اند. در اوستیای جنوبی و آبخاز، هزاران گرجی از سرزمین‌شان رانده شده اند. دولت‌های این مناطق وابستگی‌های مافیائی با سازمان امنیت روسیه دارند و دولت اوستیای جنوبی از ژنرال های بازنشسته ارتش روسیه تشیکل شده است. در مقابل این عمل انجام شده، چه باید کرد؟ طبیعی است که باید مسکو را محکوم کرد. اما باید بحثی نیز در زمنیه رابطه غرب با روسیه داشت. آیا هنوز هم پس از حمله به گرجستان، این کشور جائی در میان گروه ۸ و یا شورای اروپا دارد؟

پرش از قسمت گزارش روز

گزارش روز

پرش از قسمت تازه‌ترین گزارش‌های دویچه وله