1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

درگیری‌های اخیر در کردستان و نقش گروه سلفی در آن

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه

روز پنج‌شنبه درگیری مسلحانه شدیدی ‌میان نیروی انتظامی و افراد مسلح در نزدیکی سنندج رخ داد. گفته می‌شود افراطیون سلفی در این‌گونه عملیات ترور دست دارند. گفت‌وگو با سامان رسول‌پور درباره ماهیت سلفی‌های کردستان ایران.

عکس: AP Graphics

درگیری مسلحانه در روستای حسن‌آباد، در پنج کیلومتری سنندج، مرکز استان کردستان، از ساعت ۴ عصر روز پنج‌شنبه (۲۱ آوریل / اول اردیبهشت) آغاز شد و تا ساعت یازده شب ادامه یافت. به گزارش خبرگزاری‌ها، افرادی مسلح پنج عضو یک خانواده را به گروگان گرفته بودند و نیروی انتظامی برای آزاد کردن آنان وارد عمل شد و کار به درگیری مسلحانه کشید.

رسانه‌های ایران از «گروه ضدانقلاب» به عنوان مسئول گروگان‌گیری و درگیری نام برده‌اند. کردستان در هفته‌های اخیر چندین بار شاهد درگیری‌های مسلحانه و بمب‌گذاری بوده است. از عاملان این حوادث اطلاعی در دست نیست.

سامان رسول‌پور، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر کرد، بر این نظر است که با توجه به شواهد و شیوه‌های بکار گرفته شده، مسئول این گونه وقایع گروه "سلفی" است. برخی از نهادهای امنیتی کردستان هم گاه این عملیات مسلحانه و بمب‌گذاری‌های اخیر را به "سلفی‌ها" نسبت داده‌اند.

سامان رسول‌پورعکس: Saman Rasoulpour

دویچه‏وله: آقای رسول‏پور، گویا از عصر دیروز شنبه، درگیری‏های مسلحانه‏ای در نزدیکی سنندج، میان نیروی انتظامی و افراد مسلحی که خبرگزاری‏های ایران از آنها به عنوان گروه‏های ضدانقلاب اسم برده‏اند، روی داده است. شما چه اطلاعی در باره‏ی این درگیری‏ها دارید؟


سامان رسول‏پور: این درگیری‏ها هم‏زمان بوده با سفر هیأت دولت به استان کردستان و در پنج‏ کیلومتری سنندج، در نزدیکی روستای حسن‏آباد روی داده‌اند. رسانه‏های دولتی اعلام کرده‏اند که گروهی چند نفر را گروگان گرفته‏اند و نیروهای نظامی و امنیتی رفته‏اند که آن‏ها را نجات بدهند، اما در مورد هویت این گروه هیچ توضیحی نداده‏اند.


آن‏طور که مشخص است طی هفته‏های گذشته، موج جدیدی از رفتارهای خشونت‏آمیز که به شکل بمب‏گذاری یا اقدامات دیگر بوده در کردستان اتفاق افتاده است. انگشت اتهامات در این اقدامات بیشتر به سوی گروه‏های سلفی نشانه رفته است. به‏نظر می‏رسد که گروه‏های سلفی که یک گروه سنی تندرو و بنیادگرا هستند و طی سال‏های گذشته در مناطق کردنشین به شکل آزادانه فعالیت تبلیغاتی می‏کردند، اخیراً اقدامات نظامی و خشونت‏آمیزی را شروع کرده‏اند که بیشتر به شکل بمب‏گذاری است.


شواهد نشان می‏دهد که در عملیات دیروز و اتفاقی که افتاده، نیروهای سلفی نقش داشته‏اند. آنها که پیش‏تر هم این سابقه را داشتند که شخصیت‏های مختلف را تهدید می‏کردند و لیست‏هایی را از افرادی منتشر می‏کردند که به قول خودشان کافر هستند و باید مجازات شوند، احتمالاً این‏بار هم قصد‏شان همین بوده و بر همین اساس تصمیم گرفته‏اند که اقدام به گروگان‏گیری کنند.

آیا شیوه‏ی گروگان‏گیری، شیوه‏ای بوده که از طرف این گروه سابقه داشته است؟ یا بر چه اساسی شما این نظر را می‌دهید؟

در حال حاضر در کردستان، در میان احزاب اپوزیسیون حزب پژاک گاهاً فعالیت‏های مسلحانه‏ای داشته است. اما استراتژی و یا تاکتیک نظامی پژاک این‏طور نبوده که دست به گروگان‏گیری و یا حتی بمب‏گذاری بزند. مثلاً در طول سالیان گذشته، پژاک هیچ‏گاه مسئولیت هیچ بمب‏گذاری‏ای را تقبل نکرده و گفته که به این روش معتقد نیست. اما در مورد سلفی‏ها این‏طور نیست. یعنی گروهی هستند که به‏خصوص در استان کردستان، در شهرهای سنندج، بانه و دیگر شهرها، فعالیت‏های مختلفی از ترور گرفته تا تهدید و ارعاب و…داشته‏اند.


بنابراین آن‏چه روی آن، نسبتاً قاطعانه می‏شود صحبت کرد، این است که احزاب اپوزیسیون کرد، به هیچ‏عنوان از این روش‏ها استفاده نمی‏کنند و موافق چنین روش‏هایی نیستند. تنها گروهی که به‏خصوص در هفته‏های گذشته، جمهوری اسلامی وارد فاز جدیدی از برخورد با آنها شده، گروه سلفی‏ها هستند که در این منطقه خیلی هم فعال‏اند. به این ترتیب، هرچند که جزییات هنوز مشخص نیست، اما این احتمال وجود دارد که این گروگان‏گیری از سوی آنها صورت گرفته باشد.

در مورد گروه سلفی، برای ما توضیحی بدهید.

سلفی‏ها گروهی هستند که خود را مسلمان می‏دانند، سنی‏مذهب هستند و فکر می‏کنند از راه جهاد می‏شود به خدا رسید و با کفر مبارزه کرد. بخشی از آنها معتقدند که از دو راه می‏شود به خدا رسید؛ به قول خودشان که گاهاً در کارهای تبلیغاتی‏شان منتشر می‏کنند، یکی از این راه‏ها پلکان است و راه دیگر آسانسور؛ و آسانسور همان عملیات انتحاری است که آنها به آن معتقدند.


در واقع، این‏ها یکی از شاخه‏های القاعده هستند که در کشورهای مختلف برای القاعده عضو‏گیری می‏کنند و کارهای تبلیغاتی انجام می‏دهند. به‏خصوص در سال‏های گذشته در ایران و در کردستان ایران، کارشان این بوده که مردم را با القاعده آشنا کنند.


اما آغاز تحرکات خیلی جدی این گروه، بعد از حمله‏ی شوروی به افغانستان بود و مشخصاً در مورد کردستان هم می‏توانم این را بگویم که بعد از حمله‏ی شوروی به افغانستان، تعدادی از کردهای عراقی به بن‏لادن پیوستند و علیه حکومت شوروی جنگیدند. رهبریت این گروه از کردهای سلفی را شخصی به اسم "ملا کرکار" بر عهده داشت.


بعداً که جنگ تمام شد، اعضای کرد القاعده به کردستان عراق بازگشتند و این هم‏زمان بود با تأسیس حکومت کردستان عراق. همان‏ موقع این افراد به خاطر هم‏مرز بودن کردستان ایران و عراق و تبادل فکر بین فعالان فقهی در کردستان ایران و عراق، تردد داشتند و می‏شود گفت که نسل اول سلفی‏های کرد، به مرور در همان زمان به‏وجود آمدند.


در مجموع، همان‏طور که اشاره کردم، سلفی‏ها مشخصاً یک گروه ایدئولوژیک به‏شدت تندرو هستند که فکر می‏کنند باید با کفر جنگید و راه جنگیدن هم اقدامات خشونت‏آمیز، تهدید و استفاده از راهکارهایی مانند عملیات انتحاری است.

این گروه تا چه حد بین مردم در کردستان نفوذ دارند؟

مردم کردستان به هیچ عنوان این گروه را قبول ندارند. هرچند شاید افراد محدودی باشند که این گروه و افکار و عقاید و روش این گروه برای‏شان جذابیت داشته باشد، اما طی سال‏های گذشته، به‏رغم این‏که فضا برای‏شان فراهم بوده و در بیشتر مناطق کردنشین آزادانه فعالیت داشتند، جلسه برگزار می‏کردند و حتی در مساجد رفت و آمد داشتند، نتوانستند حمایت مردم کردستان یا حتی بخش کمی از مردم کردستان را جلب کنند. خیلی محدود بودند و همواره مردم کردستان نگران بودند و از حضور آنها ترس داشتند.


فعالان مدنی و حقوق بشری کرد این ترس و نگرانی از حضور سلفی‏ها را همواره اعلام کرده‏اند. بنابراین می‏توانم بگویم که سلفی‏ها در کردستان ایران هیچ پایگاهی ندارند و مردم کردستان از حضور آنها در مناطق کردنشین ناراضی هستند.

آیا این گروه نمایندگان مشخص و شناخته‏ شده‏ای دارند؟ و وقتی عملیاتی انجام داده‏اند، مسئولیت آن را بر عهده گرفته‏اند؟

معمولاً گروه سلفی‏ها به شکل شبکه‏ای فعالیت می‏کنند. هرچند لیدرهای مشخصی در کردستان دارند که برای مردم منطقه شناخته شده هستند، اما به شکل رسانه‏ای فعال نیستند و مسئولیت کارهایی را که انجام می‏دهند، معمولاً نمی‏پذیرند. نباید انتظار داشته‏ باشیم که سلفی‏ها بگویند این گروگان‏گیری از طرف آنها بوده و انگیزه‏ی مشخصی داشته‏اند. قبلاً هم همین‏طور بوده. یعنی در جریان ترور چند شخصیت مذهبی که در کردستان اتفاق افتاد یا در بمب‏گذاری‏هایی که در استان‏های کردنشین شد، هیچ‏گاه سلفی‏ها در مورد آن‏ها صحبت نکردند. چون اساساً روش آنها این‏طور نیست که حضور رسانه‏ای داشته باشند و یا بیانیه صادر کنند.


اما بیشتر از روی تهدیدها و روشی که برای‏اش تبلیغ می‏کنند، می‏شود حدس زد و به این نتیجه رسید که کار آنها بوده است. مثلاً هرازچندگاهی لیست‏هایی منتشر می‏کنند و افرادی را تهدید می‏کنند. یا مثلاً اتفاق افتاده که جوانان سنندج را که نوع پوش‏شان از دید آنها اسلامی نیست، تهدید کرده‏اند که در روز روشن در مناطق پررفت و آمد اقدام به بمب‏گذاری خواهند کرد.


در مجموع سلفی‏ها یک تهدید جدی هستند؛ هم برای امنیت مردم کردستان و هم برای امنیت جمهوری اسلامی. اما آن‏چه به نظر من خیلی مهم است، این است که در طی سال‏های گذشته، بارها فعالان مدنی و حقوق بشری کرد نسبت به حضور سلفی‏ها در کردستان هشدار داده‏ بودند و همواره این پرسش را مطرح کرده بودند که چرا مقامات جمهوری اسلامی خیلی با نرمش و تعامل با آنها رفتار می‏کنند و هیچ برخوردی اساساً با این گروه صورت نمی‏گیرد. مثلاً آنها به شکل آزادنه جلساتی برگزار می‏کردند، در مراسم نماز جمعه حضور داشتند، بیانیه و یا سی‏دی‏هایی منتشر می‏کردند و همواره در سنندج به شکل دسته‏جمعی حرکت می‏کردند و در خیابان‏ها ظاهر می‏شدند. نوع پوشش آنها کاملاً مشخص بود، آنان را از سایر مردم جدا می‏کرد و روشن بود که سلفی هستند.


این پرسش هم‏چنان به قوت خود باقی است که جمهوری اسلامی چرا اخیراً به این نتیجه رسیده است که سلفی‏ها یک خطر هستند و باید با آنها برخورد کنند و شاهد آن بوده‏ایم که طی هفته‏ها و ماه‏های گذشته گفته‏اند که خانه‏های تیمی آن‏ها را کشف کرده‏اند، تعدادی را بازداشت کرده‏اند و درگیری‏های پراکنده‏ای با آنها داشته‏اند.

پاسخی برای این پرسش دارید؟

به باور من، جمهوری اسلامی سعی می‏کرد از نیروهای سلفی استفاده‏ی ابزاری بکند. به این ترتیب که سلفی‏ها، به نوعی برای القاعده عضوگیری می‏کردند و کار و وظیفه‏ی آنها آشنا کردن جوانان کرد با جهاد و زمینه‏سازی برای به عضویت درآوردن آنها به گروه القاعده بوده است.


بعد از حمله‏ی نظامی آمریکا به عراق و جنگی که اتفاق افتاد، القاعده حضور خیلی پررنگی در عراق داشت، دست به بمب‏گذاری می‏زد و قطعاً نیاز به عضوگیری داشتند. سلفی‏ها این کار را می‏کردند و چون جمهوری اسلامی همه‏ی شواهد نشان می‏دهد که قصد داشت در عراق ناامنی ایجاد کند و از گروه‏های مختلف شورشی حمایت می‏کرد، به همین دلیل هم با سلفی‏ها برخورد جدی‏ای صورت نگرفت.


چون به‏خصوص رشد قارچ‏گونه‏ی سلفی‏ها در کردستان ایران، بعد از حمله‏ی نظامی امریکا به عراق بود و من فکر می‏کنم، از این زاویه که سلفی‏ها سعی در ضربه زدن به منافع آمریکا در منطقه داشتند، جمهوری اسلامی سعی نکرد با آنها برخورد کند. اما اکنون که اوضاع در عراق تا حدودی آرام‏تر شده و میزان تأثیرگذاری و یا تحرکات القاعده کم‏تر شده، احتمالاً جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده که سلفی‏ها می‏توانند یک خطر باشند و هیچ منفعتی ندارد که آنها را تحمل کند.


موضوع دیگری که از سوی فعالان کرد مطرح می‏شد، این بود که جمهوری اسلامی تا حدودی میدان را برای سلفی‏ها باز می‏گذارد که دامنه‏ی نفوذ احزاب اپوزیسیون کرد را محدودتر کند. چون به‏هرحال سلفی‏ها خیلی تندرو هستند و کار تبلیغاتی می‏کنند و شاید از این زاویه هم نرمشی که جمهوری اسلامی با سلفی‏ها در طی سال‏های گذشته داشته، حائز اهمیت است.


مصاحبه‌گر: کیواندخت قهاری
تحریریه: داود خدابخش

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه