در برزخ میان عشق فردی و گناه جمعی <br> نگاهی به فیلم "روایتگر"
۱۳۸۷ اسفند ۹, جمعه
افزون بر فیلم "عملیات والکوری"، در آلمان فیلمی نیز با هنرپیشگان بینالمللی ساخته شده به نام "روایتگر". "کیت وینسلت" ستارهی بریتانیایی، برای نقشآفرینی در این فیلم، به حق جایزهی اسکار بهترین هنرپیشهی زن امسال را ربود.
وی در این فیلم، در نقش "هانا" ظاهر میشود. زنی که جوان پانزده سالهای به نام "میشائیل" از یک خانوادهی خردهبورژوایی را شیفتهی خود میسازد و به رابطهای جنسی میکشاند. این زن، رازی وحشتناک را پنهان میکند. هر بار که جوان میخواهد با زن همبستر شود، باید برای او کتاب بخواند. به این ترتیب، "استفن دالدری" کارگردان فیلم موفق میشود، اروتیسم کتاب را در قالب تصاویر حسی سینمایی بریزد.
این فیلم برپایهی رمانی نوشتهی "برنارد اشلینک"، نویسندهی معاصر آلمانی، تهیه شده که جزو کتابهای پرفروش بوده است. فیلم توانسته جنبههایی از کتاب را به روشنی بازآفرینی کند. البته خود نویسندهی کتاب، در یک کنفرانس مطبوعاتی، در جریان جشنوارهی بینالمللی فیلم برلین (برلیناله)، اعتراف کرد که تصاویر دیگری در ذهن داشته است.
اشلینک گفت: «در واقع این فیلم چیز دیگری است. اینها تصاویر دیگری هستند، ولی تصاویر و صحنههایی هستند که برپایهی نوشتهی من ساخته شدهاند. وقتی یک کارگردان خوب، یک فیلمنامهنویس خوب و تیم بزرگی از بازیگران، این داستان را در قالب تازهای عرضه میکنند، به نظر من زیباست. چرا من نباید از آن استقبال کنم؟».
به ندرت رمانی که با داستان یک تابو آغاز میشود، توانسته خواننده را چنین گمراه کند. "روایتگر" در آغاز، یک داستان عشقی است. ولی چیزی که رمانتیک آغاز میشود، پایانی غافلگیرکننده دارد. روزی "هانا" ناگهان ناپدید میشود. "میشائیل" بعدها حتا وقتی به مردی بالغ تبدیل میشود، هرگز نمیتواند آسیب روحی ناشی از این جدایی را هضم کند. سالها بعد، برای او این ماجرا وقتی دراماتیکتر میشود که معشوقهی پیشین را دوباره میبیند، ولی این بار در جریان محاکمهی جنایتکاران جنگی."هانا" بر روی صندلی متهمان نشسته و صاحب دو رازی است که "میشائیل" از آنها آگاهی نداشته است.
فیلم برخلاف رمان که وقایع را به ترتیب زمانی روایت میکند، با صحنههای بازگشت به گذشته (فلشبک) کار میکند و به همين دلیل نمیتواند مانند کتاب کاملا غافلگیرکننده باشد. بزرگترین مشکل فیلم، ساختن آن به زبان انگلیسی است.
فیلمبرداری "روایتگر" در آلمان با هنرپیشگان بریتانیایی مانند "کیت وینسلت" و "رالف فینس" انجام گرفته است. "دیوید کروس" هنرپیشهی ۱۸ سالهی آلمانی، "برونو گانس" بازیگر نامدار سوییسی و "آلکساندرا ماریا لارا" دیگر هنرپیشگان آن هستند. ولی وقتی همهی آنان انگلیسی صحبت میکنند، این مساله با تاریخ آلمان بیگانه میشود.
برنارد اشلینک نویسندهی رمان، در جریان برلیناله از این موضوع شگفتزده نشده بود و اذعان کرد که همواره یک فیلم بینالمللی میخواسته است. وی گفت: «این مسئله مرا غافلگیر نکرد، چون آن را میدانستم. من همیشه دلم میخواست بر پایهی کتابام، یک فیلم بینالمللی ساخته شود. به هر حال انگلیسی زبان مسلط زمانهی ماست و بنابراین یک فیلم بینالمللی فیلمی است که در آن آلمانیها هم انگلیسی صحبت میکنند. این مسئله مرا ناراحت نکرد. من واقعا انتظار آن را داشتم و این امر موجهی است».
رمان اشلینک، در بخش دوم، هولوکاست (شوآ) را موضوعیت میبخشد. عاملان و قربانیان، در یک محاکمهی غوغابرانگیز جنایتکاران جنگی، رودرروی هم قرار میگیرند. خوانندهی کتاب تمایل دارد این بخش را نادیده بگیرد یا از حافظه طرد کند، زیرا نمیخواهد آن داستان عشقی زیبا و تراژیک اولیه را خراب کند. ولی فیلم، همین مسئله را با مهارت و دقت بیشتری از کتاب بازتاب داده و ناممکنی احساس آشتی با جنایتکاران را آشکار ساخته است.
"روایتگر" فیلمی دیدنی است. فیلمی است مستقل که نمیتوان آن را با کتابی که پایهی فیلم قرار گرفته مقایسه کرد. اشلینک توانسته خواننده را با این پرسش رودررو کند که عشق شخصی تا کجا میتواند گناه دستهجمعی را نسبی کند.
فضای فیلم سرد است و به بیننده احساس ناخوشایندی دست میدهد. بازی "کیت وینسلت" به این فضا دامن میزند. وی در نقش "هانا" آمیزهای متقاعدکننده از زنانگی و سختی، از لطافت و سنگدلی را نمایش میدهد. قدرت فیلم را در آنجا باید دید که بر بیننده تا مدتها پس از ترک سالن سینما تاثیر میگذارد. به این ترتیب، "استفن دالدری" کارگردان فیلم، تماشاگر را به حق در وضعیت تردید نسبت به قابل تلفیق بودن عشق و گناه و خاطرهگریزی و مکافات رها میکند.