دلایل افزایش جرایم خشن در ایران
۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۲, جمعهبه گزارش منابع خبری ایران قاضی فخرالدین جعفرزاده، سرپرست دادسرای جنایی تهران ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ از افزایش قتل بهوسیله سلاح سرد و افزایش خرید و فروش آزاد این سلاحها بهخصوص در تهران خبر داده است.
به گفته سرپرست دادسرای جنایی تهران، عواملی همچون "افزایش جمعیت و مشکلات اقتصادی و اجتماعی" در افزایش قتل با سلاح سرد موثر است.
در روزهای اخیر اسماعیل احمدیمقدم فرمانده نیروی انتظامی نیز نسبت به بالا رفتن نرخ قتل در ایران هشدار داد و "تورم، شرایط جوی و خشکسالی و مشکلات فرهنگی" را باعث کاهش آستانه تحمل مردم و وقوع جرایم خشن عنوان کرده بود.
فرمانده نیروی انتظامی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی خواسته بود تا با نمایش "فیلمها و برنامههای شاد" گامی موثر در جهت بالا بردن آستانه تحمل مردم بردارد.
بر اساس آمار ۱۱ ماهه سازمان پزشکی قانونی تا پایان بهمن ماه سال ۱۳۹۰، ۵۶۷ هزار و ۳۱۵ پرونده نزاع به پزشکی قانونی ارجاع شده است.
عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی، در گفتوگو با دویچه وله از دلایل افزایش جرایم خشن در ایران سخن گفته است.
بشنوید: گفتوگو با عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی
دویچه وله: سال گذشته پرونده حدود ۶۰۰ هزار نزاع به پزشکی قانونی ایران ارسال شده است. آمارهایی از این دست هرچند مدت یکبار منتشر میشود و حاکی از افزایش وقوع نزاع در جامعه است. آن طور که مقامات انتظامی اذعان کردهاند، افزایش جرایم خشن به رشد جمعیت و دلیل اقتصادی ربط دارد یا دلایل دیگری هم وجود دارد؟
عباس عبدی: در این مورد تا به حال چند یادداشت در روزنامهها نوشتهام و میتوانم بگویم رشد جمعیت میتواند یکی از دلایل باشد ولی دلیل خیلی مهم و قانعکنندهای نیست.
مشکلی که در ایران داریم در درجه اول این است که در موضوعات اجتماعی اساسا تحقیق صورت نمیگیرد. باید محققهای بیطرف و معتبر در این مورد تحقیق کنند و نتایج را ارائه دهند. نیروی انتظامی باید به دستاوردهای آن محققها استناد کند، نه اینکه نیروی انتظامی راسا عهده دار بیان دلایل شود.
اگر رشد جمعیت دلیل افزایش جرایم خشن باشد، چینیها یا هندیها به دلیل تعداد زیاد جمعیتشان باید هر روز همدیگر را بکشند. در حالی که رشد جمعیت دلیل افزایش جرایم خشن نیست، اگرچه میتواند عامل تشدید آن باشد.
درگیری و خشونت محصول دو مساله است. یک اینکه تنش بین افراد زیاد میشود و دیگر اینکه راه حل قانونی و مسالمتآمیز برای حل آن تنش وجود ندارد. این دو عامل وقتی اتفاق میافتد، آدمها با همدیگر درگیر میشوند. بنابراین از یکطرف باید ببینیم چرا مدام بین آدمها مشکل پیش میآید و دیگر این که چرا به راههای شخصی حل اختلاف متوسل میشوند؟
مثلا از یکطرف مدام ماشین در حال زیاد شدن است و از یکطرف جای پارک کم میشود. در بعضی از مناطق جنوب شهر تهران که قدیم کسی بهندرت در آن محلات ماشین داشت و کوچهها تنگ و بدون پارکینگ است، الان آنقدر ماشین وجود دارد که شهرسازی در آنجا متناسب با این قضیه نیست. بنابراین بین آدمها سر پارکینگ دعوا میشود و تنش بهوجود میآید.
چون راهحل مسالمتآمیز و قانونی هم در دست ندارند، به راهحلهای فردی مراجعه میکنند. راهحلهای فردی هم درگیری و خشونت است.
ترکیب این دو عامل دلیل افزایش جرایم خشن است، البته عوامل مهم دیگری هم وجود دارد. یکی از عواملی که باید روی آن خیلی کار شود، آلودگی هوای تهران است. آلودگی هوا وضع عصبی آدمها را درب و داغان میکند و به لحاظ روحی ـ روانی آنها را عصبانی میکند. به این ترتیب آدمها مستعد میشوند که با دیگران خیلی سریع وارد چالش شوند. این موارد فیالبداهه به ذهنم رسید ولی در نهایت باید روی این قضیه تحقیق شود.
از صحبتهای شما میتوان این طور نتیجه گرفت که برخورد قوه قضاییه بازدارنده نبوده است؟ با توجه به اینکه در این سالهای اخیر همیشه طرح برخورد با «اراذل و اوباش» در ایران اجرا شده است.
برخورد آنان چندان ربطی به این موضوع ندارد. دستگاه قضایی در سال هشت میلیون پرونده دارد که امسال گفتهاند به یازده میلیون پرونده رسیده است. دستگاه قضایی چهطور میتواند به این پروندهها رسیدگی کند و منصفانه حکم دهد؟! غیرممکن است. مسئله اساسی این است که قوانین و مقررات و شرایط، آنطور نیست که شهروندان آن را قبول داشته باشند و خودشان را با آن انطباق دهند و رفتارشان را متناسب با آن انجام دهند. هر روز که نگاه میکنید در خیابانهای تهران میبینید برسر راننگی و ماشین دعواست. پشت چراغ قرمز میایستند، میآیند پایین و با همدیگر دعوا میکنند. حالا آنها را به کلانتری، دادگاه هم ببرند، چه فایدهای دارد؟! مگر دادگاه میتواند مشکل را حل کند؟
مسئلهاساسی انطباق یافتن مجموعه ساختارهای جامعه با هم است. توسعه ما نامووزن است هم به لحاظ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، و هم عدم تطابق حقوق و قوانین با این وضعیت است. این مجموعه مسائل موجب میشود که مردم به راهحلهای شخصی روی آورند. حتی در مسائل خانواده ناهماهنگی بین حقوق خانواده و آنچه خواست عمومی است، موجب میشود تنشهای خانوادگی زیاد شود. یک عدهشان به دستگاه قضایی مراجعه میکنند و هزار بدبختی تحمل میکنند تا با هزینه زیاد، تنشهای میان خود را حل کنند. تعدادی هم حوصله این کار را ندارند و درجا خودشان شروع میکنند برای حل مسئله و میزنند همدیگر را میکشند و حساب همدیگر را میرسند.
آمارها فقط حاکی از بالا رفتن نرخ جرایم خشن است. فکر میکنید در چه عرصههایی نزاع و جرایم خشن در ایران بیشتر شده است؟
البته آمارها کلیست، ولی خانواده جایی است که بیشتر از بقیه عرصهها تنش به آن اضافه شده است. قتلهای خانوادگی در مطالعهای که انجام شد و گزارش آن هم به انجمن جامعه شناسی ایران ارائه شد، نشان داد که آمار قتلهای خانوادگی در دورههای اخیر خیلی بالا رفت.
این وضعیت از حیث این که تحولات اجتماعی شدید شده، نگرشها تغییر کرده، زنان و مردان و همه نگرششان تغییر کرده، انتظاراتشان نسبت به یکدیگر تغییر کرده نگرانکننده است و در عین حال، مقررات و قوانین سنتی مشابه گذشته است.
حقوقی که برای مرد یا زن در نظر گرفته شده همچون گذشته است. این تحولات فکری با آن پایه حقوقی ناسازگار است و حتی مراجعه به دستگاه قضایی هم نمیتواند این مشکلات را حل کند. نه تنها حل نمیکند، بلکه از نظر آنها این حل کردن عادلانه نیست. بنابراین میبینیم تنشها در درون خانواده زیاد شده است.
دلایل دیگر این است که نهادهایی که در جامعه هستند، کارآمد نیستند و فشار زیادی روی نهاد خانواده وارد میشود، در حالی که نهاد خانواده قادر به تحمل این فشار نیست.
اخیرا سرپرست دادسرای جنایی تهران به نبود قانونی برای حمل و نگهداری سلاح سرد اشاره کرده است. در ماههای اخیر بحث پیرامون نبود قانونی برای حمل سلاح سرد فراوان بوده است. فکر میکنید در صورت وجود چنین قانونی تغییری در نرخ نزاع و قتل با سلاح سرد به وجود خواهد آمد؟
شاید وجود چنین قانونی که هرکسی نتواند با خود چاقو حمل کند بد نباشد اما تا وقتی که کسی را نکشته باشند که نمیتوان فهمید فرد چاقو داشته است. الان حمل و نگهداری سلاح گرم غیرقانونیست اما این همه سلاح گرم با قیمتهای بسیار پایین در جامعه وجود دارد و هر کسی که بخواهد کسی را بکشد، میرود یک سلاح گرم هم تهیه میکند و میزند کسی را میکشد.
چهطور میتوان سلاح سرد مثل چاقوی میوهخوری و چاقوی آشپزخانه را از مردم گرفت تا در اختیار نداشته باشند؟ گرچه این قانون بد نیست ولی در جامعه ما مسائل بسیار بسیار مقدمتری برای کاهش نزاع و درگیری و خشونت وجود دارد.
سال گذشته این بحث در انگلستان هم مطرح شد که حمل و نقل سلاح سرد را ممنوع کنند. شاید این قانون آنجا جواب دهد ولی در جامعه ما این قضیه به این سهولت جواب نمیدهد. هر کسی در ماشین خود یک چاقو دارد و نمیتوان به او گفت که چرا چاقو داری؟ بخشی از درگیری و قتلها در خانه اتفاق میافتد یا چاقو را از خانهشان میآورند. بنابراین مشکلات دیگری که در ابتدای صحبت به آن پرداختم وجود دارد که باید به آنها پرداخت.