ده روز گرم در چلهی زمستان
۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبهباز ماه فوریه شد و ما باید توی این سوز سرما روانه شیم طرف برلین.
برلیناله مهمترین رخداد زمستانهی عالم سینماست، در برابر جشنوارههای کن و ونیز که فستیوالهای تابستانه هستند. شاید پایهگذاران این فستیوال در سالهای بعد از جنگ، که در این مملکت کمبود سوخت و هیزم بیداد میکرد، فکر کرده بودند این شهر بزرگ را در چلهی زمستان فقط با یک مشت فیلم باحال میتوان گرم کرد و مردم را از سرما نجات داد.
من بیست سالی هست که پای ثابت این جشنواره هستم و همیشه اینجا آمدهام، البته غیر از آن چند سالی که آلمان نبودم. جشنواره در این سالها بزرگتر و مجهزتر شده. تا چند سال پیش جشنواره وسط برلین غربی بود. کنار ایستگاه راهآهن و باغ وحش و آن کلیسای مهیب "یادبود" با آن برج معروف بریده شده.
مرکز قبلی فستیوال با راهروهای دراز و سالنهای تودرتو، یک کمی به بازار مکاره شبیه بود. حالا هم قسمت "بازار فیلم" هنوز همانجاست. اما پایگاه فستیوال به بخش شرقی شهر منتقل شده با ساختمانهای مدرن و آبرومند در میدان پوتسدام. ستاد مرکزی جشنواره در طبقه اول "هتل هایات" است، روبروی "کاخ برلیناله".
در خیابانها و پاساژهای نوساز این دور و بر همه چیز دم دست آدم هست، از فروشگاههای جورواجور و تفریحات سالم و ناسالم، تا کافهها و دکههای اغذیه فروشی و غیره...
مزایای برلیناله
به نظر من برلیناله نسبت به برخی جشنوارهها مزایای غیرقابل انکاری دارد:
اول این که این جشنواره زیاد دنبال جنجال و زرق و برق نیست؛ برای کسانی که به عشق تماشای خرامیدن ستارهها روی فرش قرمز به فستیوالها میروند، برلین جای خیلی مناسبی نیست. اما به نظر من این خودش نکتهای مثبت است برای سینمادوستان، چون در خیلی از جشنوارهها بیشتر همین ادا و اصولها شده اصل قضیه و خود سینما رفته به حاشیه.
دیگر آن که نظم و ترتیب برلیناله حرف ندارد. در بعضی از این جشنوارههای شلوغ پلوغ سگ صاحبش را نمیشناسد؛ گاهی چند روز آدم وقتش تلف میشود تا از روال کار فستیوال سر در بیاورد و بفهمد چی به چیست و فلان فیلم را کجا نشان میدهند و بهمان سالن کجاست. اما اینجا در برلیناله فیلمها و سینماها و مراسم همه پیشاپیش توی برنامه ذکر شده و هر روز هم یک بولتن درست و حسابی، عین نان سنگک تازه در تمام سینماها روی پیشخوان است.
و اما مهمترین نکته این است که برلیناله پاتوغ یا محفل یک عده روشنفکر تافتهی جدابافته نیست، بلکه به تمام معنا یک جشنوارهی مردمی است. این فستیوال، برخلاف کن یا ونیز، فقط مال توریستها و خبرنگاران و به قول فرانسویها یک عده "دیوانهی فیلم" نیست، که از این سالن به آن سالن بدوند. جشنواره مال عموم مردم است.
جشنوارهای برای همگان
در طول جشنواره هر شهروند برلینی به نوعی با جشنواره درگیر میشود. تمام شهر از شوق سینما گرما میگیرد. و این از روز اول هدف هر جشنوارهای بوده: رواج فرهنگ سینما در میان مردم. حضور مردم عادی در جشنواره واقعا چشمگیر است. صفهای بلیط شلوغ است. سالنهای سینما در ساعات بامدادی هم پر است، و حتی فیلمهای مستند و تجربی پر از تماشاگر میشوند.
شاید این هم از برکت زمستان باشد! اگر برلیناله در تابستان بود بیشک مردم ترجیح میدادند در خیابانها و پارکها گردش کنند یا به کنار کانال و دریاچه بروند، اما در این سرما، آدم به سالن گرم سینما پناه میبرد. اینجا مثل کن و ونیز نیست که آدم نشسته توی سینما، اما روحش روی ساحل لاجوردی در پرواز است.
نه! در برلین بهترین کار این است که آدم از خیابان یخزده به سالن سینما پناه ببرد؛ و بعد از هر فیلم در گوشهی دنج کافهای بنشیند و درباره فیلمی که دیده با دیگران جر و بحث کند، که لذت آن از تماشای خود فیلم بسی بیشتر است!
علی امینی
تحریریه: فرهاد پایار