دويچهوله در سوگ همكاران جانباخته خود
۱۳۸۵ مهر ۱۶, یکشنبهخبر مرگ دو تن از همكاران آزاد دويچه وله در افغانستان كاركنان اين شبكهى راديو-تلويزيونى را در بهت و حيرت فرو برد. در كتابچهى پيام تسليتى كه در اختيار همكاران قرار گرفته است، كاركنان دويچهوله مىتوانند با همكاران از دست رفتهى خود وداع كنند. اين كتابچه در پايان، به خانوادهى ايشان تقديم خواهد شد. يوهانس هوفمان، سخنگوى دويچهوله در اين زمينه گفت:
”بسيارى از همكاران دويچهوله كارن فيشر و كريستيان اشترووه را خوب مىشناختند و كار ايشان، كه ديگر در ميان ما نيستند را مىستودند.”
خانم كارن فيشر، خبرنگار ۳۰ ساله و كريستيان اشترووه، تكنسين تلويزيونى و فيلمنامه نويس ۳۸ ساله جمعه شب گذشته در شمال افغانستان بدست افرادى ناشناس با سلاح گرم كشته شدند. اين دو از همكاران آزاد دويچهوله و اين بار بطور خصوصى در مسير منطقهى هندوكش بودند. ايشان جزو خبرنگاران پرتجربه محسوب مىشدند و بدليل سفرهاى متعدد شغلى و شخصى آشنايى خوبى با كشور افغانستان داشتند.
بنا به اطلاع وزارت كشور افغانستان حوالى ساعت يك و ۲۰ دقيقهى سحرگاه شنبه، در حاليكه اين دو در نزديكى روستايى در بخش «تاله و برفك» شب را در چادر بسر مىبردند، به قتل رسيدند. مارتين ابينگ، خبرنگار آزاد كه گزارشگر مناطق ايران و افغانستان است در محل حادثه حضور داشت و با مسئولان پليس گفتگو داشته است. وى مىگويد:
”تمامى شواهد دال بر اين است كه اين دو خبرنگار صداهايى شنيده و از چادر بيرون آمدهاند و سپس افرادى ناشناس ايشان را به گلوله بستهاند. به بدن هر دوى ايشان چندين گلوله اصابت كرده است. ساكنان اين روستا با شنيدن صداى تيراندازى به محل شتافته بودند. حضور ساكنان باعث شده بود كه افراد مسلح كه چهار نفر بودند متواری شوند. ساكنان كوشيدند آنان را تعقيب كنند، ولى تلاششان به جايى نرسيد.”
به هر حال تلاشها براى يافتن عاملان همچنان ادامه دارند و وزارت كشور هنوز شواهدى دال بر هويت يا انگيزهى عاملان ندارد. بنا به اطلاع استاندارى «بغلان» چهار تا شش فرد مظنون شناسايى شدهاند. نيروهاى بنيادگراى طالبان دخالت خود در اين قتلها را تكذيب كردهاند. ولى سرقت اموال نيز نمىتوانسته انگيزهى عاملان بوده باشد، زيرا كه هيچيك از اشياء و وسائل شخصى و اتومبيل ايشان به سرقت نرفته است.
اريك بترمان، مديرعامل كل شبكهى دويچهوله در مورد اين رويداد اندوهناك گفت:
”اين دو مىبايستى در سرزمينى جان دهند كه تمام فعاليتشان را بر روى آن گذارده بودند و به باور من رابطهاى عاطفى با اين سرزمين برقرار كرده بودند. زيرا كه حتا سفر شخصىشان را نيز به اين كشور اختصاص داده بودند.”