"دیوالک" داستان-خاطرههای رحمان غفوری است که از سالهای نوجوانی راوی آغاز میشود و با آزادی از زندان "شهرک" بندرعباس پایان مییابد. اسد سیف، پژوهشگر و منتقد ادبی، کتاب و ویژگیهای آن را بررسی کرده است.
تبلیغات
ما به آن نسلی از انسانها تعلق داریم که خاطراتشان رنگ و بوی تاریخ دارد. قربانیان اگر لب به سخن نگشایند، در واقع بخشی از تاریخ ناگفته خواهد ماند. حوادث تاریخی اگر بازگفته نشوند و مکتوب نگردند و مورد بازکاوی قرار نگیرند، نمیتوانند به عنوان تجربه به نسل بعد منتقل شوند، پس فاجعه تکرار خواهند شد. در راستای مبارزه با فراموشی تاریخی هم که شده، باید نوشت.
جمهوری اسلامی با تمام توان میکوشد، بخشی از این خاطرات به فراموشی سپرده شده، از ذهن تاریخ پاک شود. میخواهد تاریخ ساختهشده رؤیاهای خویش را به عنوان تاریخ هستی مردم ایران به ثبت برساند. و اینجاست که خاطرات قربانیان ارزشمند میشود. با مکتوب گرداندن زخمهای فردی و آسیبهای اجتماعی، با بازگویی آنچه در شکنجهگاهها و زندانها، حتی در مدارس و دانشگاهها، در خیابانها و کوچهها و محل کار میگذرد، در واقع میتوان بخشهای ناگفته هستی انسان ایرانی را در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی مکتوب کرد.
اگر پیوندی میان روانشناسی و تاریخ بیابیم، آنگاه میتوانیم از جراحت در تاریخ و آسیبشناسی خاطره صحبت کنیم. میتوانیم با وام از مفاهیم روانشناسی و روانکاوی، نگاهی دگرسان به تاریخ سراسر زخم هستی اجتماعی ایران معاصر داشته باشیم. خاطرههای زندان زخمهایی هستند فردی که با سخن گفتن از آنها، راههای درمان یک مشکل اجتماعی جهت ممانعت از تکرار آن در فردای جامعه لازم میآیند. خاطرهها در بازگوییها از شکل فردی خویش خارج میشوند و به امری اجتماعی فرامیرویند. و اینجاست که آنها کارکردی تاریخی خواهند داشت.
خاطراتی که تاریخ است
در میان ادبیات زندان که خاطرات زندان بخشی از آن است، کمتر خاطراتی یافت میشود که از دوران کودکی شروع و به زندان و آزادی از آن پایان یابد. "دیوالک" نوشته رحمان غفوری چنین است و این خود سبب گشته تا به داستان نزدیک شود؛ داستانی که میتوان هم جامعهشناسی را در آن یافت و هم مردمشناسی و سیاست را.
"دیوالک − داستان یک نسل − از آرمانهای نوجوانی تا زندان شهرک بندرعباس" در سه فصل نوشته شده است. در نخستین فصل کتاب میتوان با جامعهای آشنا شد که جوانان هویتی از خویش را در رژیم حاکم بر آن بازنمیشناسند. در جستوجوی هویتی دیگر به سیاست روی میآورند و بیآنکه از آن و یا حتی جهان معاصر چیزی بدانند، با خواندن چند داستان و شنیدن خبر چند حادثه، سیاسی میشوند. از بد حادثه، رژیم حاکم نیز همین افراد را به جرم خواندن چند کتاب معمولی و یا حتی خویشاوندی با افرادی سیاسی، به سالها زندان محکوم میکند.
با استقرار حکومت اسلامی بر ایران، دگربار و اینبار خشنتر از پیش زندانها به کار افتادند، زندان و شکنجه و اعدام آنسان رونق گرفت که در طول تاریخ این کشور مانند نداشت. به زیر شکنجه زندانی مجبور میشود توبه کند، اسلام آورد، نماز بخواند، سینه بزند و در ظاهر هم که شده، آن باشد که حکومت طلب میکند.
فصل نخست "دیوالک" زندگی مردمیست ساکن محله دیوالک بندرعباس؛ مردمی فقیر که از سپیده صبح تا شب در کارند تا نانی به کف آورند. همه، از کودک و بزرگسال، کار میکنند به این امید که از حداقل زندگی بهرمند شوند. شهر خود اما به همراه ساکنانش در حال پوستاندازیست. از فرهنگ شهرنشینی کمتر میتوان نشانی در این محلههای حاشیهنشین که مردم آن هنوز پایی در روستا دارند، یافت. فرزندان اما به امید فردایی بهتر، درس میخوانند و چه بسا به دانشگاه نیز راه مییابند. همینها هستند که در راه برونرفت از این تنگنا به سیاست کشیده میشوند و تحت تأثیر آنان است که محلهها نیز رنگ و بوی سیاست به خود میگیرند. "دیوالک" خاطرات همین افراد است. داستان نوجوانانی که میکوشند برای چراهای بیپایان سراسر رنج خویش چیزی در کتابها بیابند و در این کندوکاو است که چه بسا در ناآگاهی جذب یکی از صفهای شرکتکننده در انقلاب میشوند.
گام در انقلاب
دومین فصل از کتاب خاطرات روزهای انقلاب است؛ انقلابی که در ناباوری همگان، شاهنشاهی پهلوی را برانداخت. انقلاب همه را به سیاست کشاند و در این میان نوجوانانی که هنوز خود را نشناخته بودند و هویتی از خود نداشتند، در شوری انقلابی به یکی از گروهها و سازمانهایی پیوستند که در "بهار آزادی" فعالیت آغاز کرده بودند. راوی "دیوالک" نیز در چنین شرایطی، در نوجوانی هوادار چریکهای فدایی خلق میشود.
هنوز چند ماهی از سقوط رژیم شاهنشاهی نگذشته که حزبالله میکوشد اعمال قدرت کند. به صف تظاهرکنندگان یورش میبرد، با تیغ و زنجیر و چاقو میزند، زخمی میکند، میکشد، میرباید و بازداشت میکند. حزبالله حتی "دولت منتخب امام" را نیز به رسمیت نمیشناسد. قانون خود را دارد و سازماندهیشده سرکوب میکند.
افراد حزبالله در اندکزمانی، با حمایت رهبر، بر تمامی ارکان حکومت دست مییابد. «حزبالله میرزمد تا خون بریزد». در زندانها نیز شکنجه آغاز میکنند و میکشند آنانی را که دشمن میپندارند. در اندکزمانی زندانها از مخالفانی پُر میشود که بیشتر آنان دانشآموز و دانشجویند. هزاران تن از همین افراد بیآنکه کاری کرده باشند، کشته میشوند. "دیوالک" داستان انقلابی شدن، سیاسی شدن، مبارزه، بازداشت و چه بسا مرگ همین افراد است.
سالهای زندان
سومین فصل کتاب به "یادداشتهای بند هشت" زندان بندرعباس اختصاص دارد. راوی که هنوز مدرسه را به پایان نرسانده، در نخستین سال تحصیل در دبیرستان بازداشت میشود و به جرم "عضویت در هستههای مطالعاتی گروهک اقلیت" به هفت سال زندان محکوم میشود و سرانجام پس از گذراندن شش سال زندان، در اردیبهشت سال ۱۳۶۶، پیش از آنکه به دام قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ گرفتار آید، به همراه برادر بزرگ خود که در تمامی این سالها همبند بودهاند، آزاد میشود.
سالهای زندان برای کسی که جوانی را در زندان گذرانده، تجربهایست دردناک که سراسر عمر ذهنش را میآزارد. آزادی اما برایش شاید بزرگترین شانس باشد در زندگی. بازگویی خاطرات با آزادی از زندان پایان مییابد.
زبان روایت بسیار ساده و بیپیرایه است. از آغاز تا پایان، از ذهن نوجوانی روایت میشود که دوران بلوغ را در زندان پشتسر گذاشته است. از زبان همین نوجوان محله "دیوالک" را میشناسیم، با خانواده و دوستانش آشنا میشویم و سرانجام چگونگی گام نهادن در راه انقلاب و سیاسی شدن او را میبینیم. این زبان که بسیار صمیمی و شیرین به کار گرفته شده، بیآنکه گرفتار پیشداوری در روایت شود و بخواهد از پیش حکمی صادر کند، خاطرات را به داستان نزدیک میکند. راوی همانطور که خود میگوید، از وقتی که در کودکی با کتاب آشنا شده، آن را همچون یاری صمیمی پیوستهایام با خود و همراه خویش داشته است. آنچه را او از این یار آموخته، میتوان در این کتاب بازیافت. نگاه بیغرضانه، بهدور از عقدههای سیاسی، باعث شده تا او زندان و زندانیان سیاسی و از جمله خودش را آنسان بنگرد که در واقع بودهاند. با همین نگاه است که میتوان نه تنها زندانیان سیاسی، بلکه حاشیهنشینان پیش از انقلاب را نیز در شمار قربانیان اجتماع دید.
راوی در زندان دوستان سالهای کودکی را یک به یک، آنان که اعدام نشدهاند، بازمییابد. مهم نیست به چه جریان سیاسی تعلق داشتهاند، مهم اما این است که حال قربانیان رژیمی هستند که هستی را، شادی را و آزادی را از آنان ربوده است. در بندهای این زندان همه قربانیاند؛ مجاهد و کمونیست و بهایی در کنار آن قاچاقچیای مینشینند که برای سیر کردن شکم خود و خانواده، خطر میکند، دل به دریا میزند تا از آن سوی مرزها کالا به داخل کشور قاچاق کند.
راوی از خود قهرمان نمیسازد، رخدادها را با صداقت بازمیگوید. زندان بسیار چیزها، حتی نگاه به پدیدههای هستی را در او تغییر میدهد. و این شاهکار اوست که در زندان درباره خویش و آگاهی از جهان میگوید: «به مرحله نادانی مطلق رسیدهام». او سنجش جهان را با سنجش خویش در جهان آغاز میکند و این ارزشمندترین نگاه به هستی انسان در تاریخ است.
آنچه در این روایت از زبان راوی و دیگر نوجوانان و جوانان شنیده میشود، در بسیار مواقع، طنز سیاه هستی ماست.
خاطراتی که داستان میشوند
خاطراتی در تاریخ ادبیات یافت میشوند که خود میتوانند رمانی باشند. این خاطرات چیزی از رمان کم ندارند. ساختار از آن وام میگیرند، شخصیتها در بطن اثر جان میگیرند تا گوشههایی از زندگی را بازگویند که سراسر در تب و تاب میگذرد.
"دیوالک" شباهتی بسیار با "همسایهها"ی احمد محمود دارد. هر دو از جنوب میگویند؛ در بستری از تاریخ، از جوانانی که در فقر حاکم، در تب و تاب یک جنبش به سیاست روی میآورند. سالهای تلخ و شیرین نوجوانی، آنان را به مسلخ سیاست میکشاند و به زندان گرفتار میآیند. در زندان عدهای توبه میکنند و پشیمان از رفتار و کردار خویش، آزاد میشوند. عدهای اما سر به راه آرمانهای خود، بودن در زندان را ترجیح میدهند و چه بسا بر دار آونگ میشوند. هر دو از جنبشی حکایت دارند که به خون مینشیند. میتوان خالد "همسایهها" را در سیمای راوی "دیوالک" نیز بازیافت. نویسنده خود نیز از خاطرات خویش به عنوان "داستان یک نسل" نام میبرد که "از آرمانهای نوجوانی تا زندان شهرک بندرعباس" ادامه مییابد.
در ادبیات جهان نیز "ماجراهای تام سایر" اثر مارک تواین نمونهایست مشهور. مارک تواین میگوید که بیشتر ماجراهای این رمان واقعی هستند و برای خود او و سه تن از همکلاسیهایش اتفاق افتاده است. "ماجراهای هاکلبری فین" نیز ادامه همین داستان است که بیشتر به زندگی دوست تام سایر که هاکلبری نام دارد، میپردازد.
"دیوالک" را انتشارات باران در سوئد منتشر کرده است.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.
عکس: رخدادهای دهه اول جمهوری اسلامی؛ از بهار ترور تا تابستان اعدام
حوادث دهه اول حکومت جمهوری اسلامی را نمیتوان در چند قاب عکس نشاند؛ سالهایی که با حوادثی خونین همراه بود. در این مجموعه عکس سعی شده است به رخدادهای سیاسی مهم و همچنین برخی موارد کمتر مطرح شده پرداخته شود.
عکس: Mehr
تشکیل دولت موقت
دولت موقت ایران ۱۶ بهمن ۵۷ به فرمان آیتالله خمینی توسط مهدی بازرگان و با حضور نیروهای ملی مذهبی و لیبرال تشکیل شد و تا ۱۳۵۸، به مدت ۲۷۵ روز بر سر کار بود. در این دولت احمدزاده، تاج، مبشری، اسلامی، میناچی، یزدی، یدالله سحابی، شریعتمداری، امیرانتظام، حاج سیدجوادی، فروهر، شکوهی، طاهری، اردلان، صباغیان، بنی اسدی ، محمدتقی ریاحی، حکیمی، ایزدی، رستگارپور ، معینفر و سامی حضور داشتند.
عکس: irdc.ir
رفراندوم تعیین نوع نظام
پس از پیروزی انقلاب، همهپرسی تعیین نوع حکومت در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ در سراسر ایران برگزار شد و بیش از ۹۸ درصد شرکت کنندگان در همهپرسی با دادن رای «آری»، با برقراری نظام جمهوری اسلامی موافقت کردند. تنها پرسش این رفراندوم "جمهوری اسلامی؛ آری یا نه بود". در آن زمان این شیوه رایگیری با انتقاداتی مواجه شد. برخی گروههای انقلابی این رفراندوم را تحریم کردند.
عکس: Kaleme.com
ترور هاشمی رفسنجانی
ترور نافرجام اکبر هاشمی رفسنجانی، ۴ خرداد ۵۸ روی داد. وی اگر چه از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفت اما با کمک عفت مرعشی همسرش، از مرگ نجات یافت. این ترور توسط گروه فرقان صورت گرفت. قبل از هاشمی، مرتضی مطهری و تیمسار قرنی در آغاز سال ۵۸ توسط فرقان ترور شدند. در پی این ترور رجائی، بازرگان، طالقانی، امیرانتظام، خامنهای، صباغیان از جمله کسانی بودند که به دیدن وی در بیمارستان رفتند.
عکس: hashemirafsanjani.ir
درگذشت محمود طالقانی
آیتالله محمود علائی معروف به طالقانی در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ درگذشت. وی از فعالان نهضت ملی شدن نفت و نهضت مقاومت ملی، از بنیادگذاران جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نخستین امام جمعه تهران پس از انقلاب ۵۷ بود. مرگ وی بر شرایط نیروهای میانهرو مذهبی حامی انقلاب ۵۷ تاثیرات منفی گذاشت.
عکس: irdc.ir
تصویب قانون اساسی
قبل از پیروزی انقلاب ۵۷، پیش نویس اولیه قانون اساسی توسط انقلابیون نزدیک به آیتالله خمینی در پاریس تهیه شد. ۱۲ مرداد ۵۸ انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی برگزار شد و اعضای منتخب از ۲۸ مرداد شروع به تدوین قانون اساسی کردند. پیشنویس اولیه کنار گذاشته شد و پیشنویسی تازه با توجه و تاکید بیشتر به اصول اسلامی تهیه شد. همهپرسی قانون اساسی در ۱۱ آذر برگزار شد و با رای اکثریت به تصویب نهایی رسید.
عکس: irdc.ir
اشغال سفارت آمریکا در تهران
تصرف سفارت آمریکا و گروگان گرفتن دیپلماتهایاین کشور در ایران روز ۱۳ آبان ۵۸ توسط جمعی از دانشجویان پیرو خط امام صورت گرفت. گروگانگیری که ۴۴۴ روز ادامه داشت، ۳۰ دی ۱۳۵۹ با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و آمریکا و آزادی گروگانها پایان یافت. آیتالله خمینی در ابتدا از تصرف سفارت چندان حمایت نکرد، اما به سرعت نظرش را تغییر داد و آن را «انقلاب دوم ایران» نامید.
عکس: AP
استعفای دولت بازرگان و محاکمه امیرانتظام
بازرگان اشغال سفارت آمریکا را نقض قوانین بینالمللی خواند و خواستار آزادی فوری گروگانها شد. ۱۵ آبان ۵۸، دو روز پس از گروگانگیری دولت موقت استعفا داد که مورد پذیرش آیتالله خمینی قرار گرفت. عباس امیر انتظام، معاون نخستوزیر وقت پس از تسخیر سفارت در ۲۸ آذر ۵۸ به اتهام همکاری با سازمان جاسوسی سیا بازداشت شد؛ اتهامی که هیچگاه ثابت نشد. ولی از نزدیک به سی سال را در زندان سپری کرد.
عکس: irdc.ir
کودتای نوژه
پس از پیروزی انقلاب ۵۷، کودتای نوژه، توسط تنی چند از افسران ارتش ایران طرحریزی شد. این کودتا ۱۸ تیر ماه ۱۳۵۹ فاش شد. فرماندهی کل کودتا به دست سپهبد سعید مهدیون (فرمانده سابق نیروی هوایی) بود. از اهداف کودتاگران کشتن روحالله خمینی و حمله به برج مراقبت فرودگاه مهرآباد بودند. گفته میشود کادرهای نظامی حزب توده، در فاش شدن این کودتا نقش داشتهاند. دهها نفر در پی شکست این کودتا اعدام شدند.
عکس: rouydadnews.org
عملیات "پنجه عقاب" یا عملیات طبس
در پی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگانهای آمریکایی در تهران، جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا دستور انجام یک عملیات نظامی را داد. عملیات نظامی نیروی دلتا برای آزادسازی آمریکاییهای گروگان گرفتهشده توسط دانشجویان پیرو خط امام در تهران بود. وقوع طوفان شن موجب برخورد هواپیمای سی۱۳۰ و یک بالگرد شد و ۸ تن از نظامیان آمریکایی در این حادثه کشته شدند.
عکس: artgame.ir
تهاجم نظامی عراق به ایران
جنگ عراق با ایران طولانیترین نبرد کلاسیک و دومین جنگ طولانی قرن بیستم پس از جنگ ویتنام بود. این جنگ ۳۱ شهریور ۵۹ با یورش نیروی هوایی عراق به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران و تهاجم نیروی زمینی این کشور به خوزستان رسما آغاز شد. در مرداد ۶۷ با قبول آتشبس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و بیش از ۱۱۰۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور، این جنگ ۸ ساله خاتمه یافت.
عکس: picture-alliance/Bildarchiv
انقلاب فرهنگی و تصفیه دانشگاهها
انقلاب فرهنگی به مجموعهای از رویدادهای سالهای ۵۹ تا ۶۲ در ایران گفته میشود که در نهایت منجر به پاکسازی استادان و دانشجویانی مخالف حکومت ایران شد. شروع این اقدام با سخنان روحالله خمینی، در پیام نوروزی خود، در فروردین۵۹ بود: «باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید. اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرباند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.»
عکس: shahrvand
بنیصدر؛ از ریاست جمهوری تا فرار
ابوالحسن بنیصدر یک سال پس از انقلاب ۵۷، به عنوان نخستین رئیس جمهور ایران انتخاب شد. وی که از حمایت روحالله خمینی برخوردار بود با حزب جمهوری اسلامی اختلاف نظر عمیق پیدا کرد. وی در خرداد ۶۰، توسط مجلس شورای اسلامی تحت کنترل اعضای حزب جمهوری از مقام خویش عزل شد. بنیصدر از ایران خارج شد و در فرانسه به مخالفت خود با حکومت وقت ایران ادامه داد.
عکس: tarikhirani.ir
آغاز مبارزه نظامی مجاهدین با حکومت
تظاهرات ۳۰ خرداد ۶۰ همزمان با عزل بنیصدر رئیسجمهور وقت، توسط سازمان مجاهدین خلق سازماندهی شد. چند روز پیش از ۳۰ خرداد، اسدالله لاجوردی دستور بازداشت مسعود رجوی و موسی خیابانی را صادر کرده بود. در همان روز نیز این سازمان با انتشار بیانیهای ورود به فاز مبارزه مسلحانه با حکومت را اعلام کرد. گفته میشود تنها در درگیریهای تهران حدود ۵۰ نفر کشته و ۲۰۰ نفر مجروح بر جای گذاشت.
عکس: irancima
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر سال ۶۰ منجر به کشتهشدن هفتاد و پنج نفر از اعضای این حزب شد. گفته میشود این عملیات توسط محمدرضا کلاهی از اعضای سازمان مجاهدین خلق انجام شده و وی هماکنون در خارج از ایران زندگی مخفی دارد. در این انفجار محمد بهشتی و تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس به همراه وزرا و معاونان دولت کشته شدند. این اتفاق را میتوان پایان حیات سیاسی حزب جمهوری اسلامی دانست.
عکس: Aftabnews.ir
ترور رئیس جمهور و نخست وزیر
هشتم شهریور ۶۰ انفجاری در دفتر نخست وزیری رخ داد که در اثر آن محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، رئیسجمهور نخست وزیر وقت٬ عبدالحسین دفتریان مدیرکل مالی اداری و هوشنگ وحید دستجردی، رییس شهربانی کشته شدند.
عکس: aftab.ir
رسوایی مک فارلین
ماجرای ایرانکنترا (ایران گیت) به معامله تسلیحاتی ایران با آمریکا و اسرائیل از مرداد ۶۴ تا اسفند ۶۵ باز میگردد. این معامله در ازای کمک ایران به آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان صورت گرفت. افشای این معامله و سفر یک هیات آمریکایی و اسرائیلی به سرپرستی مکفارلین به تهران در داخل ایران جنجال زیادی ایجاد کرد. گفته میشود سید مهدی هاشمی به وسیله روزنامه الشراع لبنان این ماجرا را فاش کرده بود.
عکس: hashemirafsanjani.ir
اعدام مهدی هاشمی
سید مهدی هاشمی از اعضای اولیه و موسسان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از نزدیکان آیتالله منتظری در ایران در ششم مهر ۶۶ اعدام شد. در ماجرای مک فارلین، او بود که برای اولین بار این ماجرا را در روزنامه لبنانی الشراع فاش کرد. وی مدتی بعد دستگیر شد و به اتهام قتل آیتالله شمسآبادی (که در زمان شاه به این اتهام محاکمه و پس از انقلاب از زندان آزاد شده بود) و چند نفر دیگر مجدداً محاکمه و اعدام شد.
عکس: tarikhirani.ir
اعدامهای تابستان ۶۷
در تابستان ۶٧ عده بسیاری از زندانیان سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی در ایران در ماههای مرداد و شهریور اعدام شدند. اکثر اعدامشدگان از هواداران و یا اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و همچنین اعضای گروههای چپ بودند. تعداد قربانیان این واقعه بین ۲۵۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر نقل شده است. گفته میشود بیشتر اعدامشدگان به صورت مخفیانه و ناشناس در گورستان خاوران به خاک سپرده شدند.
عکس: Iran-emrooz.net
عزل آیتالله منتظری
آیتالله منتظری از مراجع تقلید شیعه، از سال ۶۴ تا ۶۸ قائممقام آیتالله خمینی بود. از جمله دلایل برکناری وی اعتراض به اعدامهای سال ۶۷ و شکنجه در زندانهای ایران و نیز اعدام مهدی هاشمی بود. اختلاف نظر جدی وی با روحالله خمینی و اطرافیان وی، در نهایت منجر به برکناری و منزوی کردن او شد.
عکس: Montazeri.org
پذیرش قطعنامه ۵۹۷
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در ۲۹ تیر ۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه بلافاصله از سوی عراق پذیرفته شد، ولی بعد از گذشت یکسال و هفت روز در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد و روحالله خمینی پذیرش آن را به «نوشیدن جام زهر» تعبیر کرد. با این حال عراق به حملات خود ادامه داد تا آنکه نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۶۷ پایان یافت.
عکس: Mehr
مرگ آیتالله خمینی
علت اصلی مرگ روحالله خمینی «ایست قلبی» اعلام شد، اما گفته میشود که او در یکماهه آخر حیات به سرطان معده مبتلا شده بود و در جریان دومین شیمیدرمانی دچار سکته قلبی شد. او در ۱۳ خرداد سال ۶۸، در سن ۸۷ سالگی درگذشت. مراسم تشییع وی دارای رکورد گینس بزرگترین تشییع جنازه جهان است که بنا بر گزارشهای حکومتی ۱۰ میلیون نفر در آن شرکت کردند.
عکس: rouydadnews.org
انتخاب علی خامنهای به رهبری
پس از درگذشت روحالله خمینی ، مجلس خبرگان رهبری در ۱۴ خرداد ۶۸ و پیش از تدفین وی در جلسهای فوقالعاده علی خامنهای را به عنوان رهبر انتخاب کرد. در ابتدا قرار بود رهبری شورایی شود ولی این موضوع مورد اجماع واقع نشد. هاشمی رفسنجانی در انتخاب خامنهای نقش عمدهای داشت. منتقدان انتخاب خامنهای میگفتند که وی شرط مرجعیت مطابق با قانون اساسی برای رهبری را ندارد.