رانندگى در تهران
۱۳۸۴ آذر ۵, شنبهآمار دقيقى از تعداد خودروهاى تهران، همانند جمعيت آن در دست نيست. بيشتر از حدود سه ميليون اتومبيل صحبت میشود. كمبود وسايل نقليه عمومى، عادت مردم به احساس امنيت بيشتر در حريم خودروى شخصى را میتوان از جمله عمده ترين دلايل روى آوردن مردم به استفاده از اتومبيل براى رفت و آمد دانست. اما آيا حركت اين همه خودرو در پايتخت همراه با رعايت هنجارها و قوانين است؟
جمعيت زياد، حجم بالاى عبور و مرور، ميزان سرسام آور خودرو، خيابانها و كوچههاى تنگ و غير استاندارد و بىتوجهى مردم به رعايت قوانين مربوط به سواره و پياده كه ناشى از كمبود آموزش لازم و بهنگام است و شتاب متفاوت زندگى در پايتخت، شرايطی فراهم میكنند كه رانندگى در تهران گاه به شكل مسابقه، يا به شكل صحنههاى هيجان انگيز فيلمها در میآيد. اين توصيف را به كرات از بسيارى خارجىها يا حتى ايرانيان خارج از كشور كه از محيط فاصله گرفتهاند، میتوان شنيد.
توصيف رانندگى در تهران را از چهار ساكن اين شهر كه همگى پشت فرمان مینشينند، بشنويد:
صفا ۲۲ ساله: ” شرايط جنگل را اگه ديده باشين، شرايط رانندگى در تهران دقيقا شبيه اونه. هيچ قانونى وجود نداره. میتوونين هر كارى دلتون خواست بكنين. خيابانها را دنده عقب برين. يكطرفه برين. ورود ممنوع برين. بزرگراه رو برعكس برين. هر سرعتی خواستين برين.“
مريم، ۵۰ ساله: ” مردم ايران به مهمان نوازى و تعارف معروفند، در را باز میكنند و مدام میگويند شما بفرماييد اما محاله شما يك ايرانى را ببينيد كه در رانندگى به ديگرى راه بدهد. رانندگى يك مسابقه مرگباره كه هركى زودتر حمله كند و بپيچد، زودتر به مقصد میرسد. فرهنگ راهنمايى رانندگى وجود ندارد.“
گلشن، ۲۰ ساله: ”خيلى بده. قانون رعايت نميشه. قوانين هم براى جريمه هستن. قوانين اصلى سبقت، اينكه وسط بزرگراه نبايد ايستاد، لاين يك بايد ترافيكاش كمتر از سه باشه، اينا رعايت نميشه. راننده تاكسىها از همه بدترن. میپيچن جلوى آدم. چراغ قرمزو رد كنى مهم نيست، مهم اينه كه كسى بهت نزنه.“
بهرام: ۵۳ ساله: ”اوج خودخواهى و بىفرهنگى! مردم در مجالس بهم زياد تعارف میكنن اما پشت فرمون ۱۸۰ درجه تغيير میكنن. تمام ناراحتىها و يا قابليتهايى كه آدم میتواند جاهاى ديگر نشان دهد، قدرت یا كينه، پشت فرمون بيرون می زنن. تمام جوونا اون شورى رو كه بايد در كلوپ رقص يا باشگاههای ورزشى نشان بدن، وقتى پشت فرمون هستن، با گاز و پدال تخليه میكنن.“
پر هزينهترين پيامد اين روحيه تهاجمى و ماجراجويانه و ناديده گرفتن حقوق ديگران يا قوانين در رانندگى، آمار بالاى تصادف درشهرها و آمار بالاى خسارتهاى جانى در بزرگراهها و جادههاست. چند سال است بستن كمربند ايمنى در خودروها براى سرنشين و راننده اجبارى شده و تخلف از اين قانون هفت هزار تومان جريمه دارد. اين تدبير از تصادفها نكاسته اما بيشك تاثيرى جدى در حفظ جان افراد هنگام تصادم داشته است.
در ايران نيز همانند ساير كشورها میتوان از هجده سالگى به بعد امتحان رانندگى داد و گواهينامه گرفت. به خلاف سالهاى پيشين كه امتحانها تنها در مراكز راهنمايى رانندگى و توسط ماموران اين اداره انجام میشد، كافى است هر متقاضى ۲۰ ساعت تعليم رانندگى در يك آموزشگاه مجاز ببيند و امتحان را هم به مربى همان كلاس پس بدهد، گواهينامهی خودرا گرفته است. اما آيا گرفتن گواهينامه به معناى مهارت در رانندگى است؟
گلشن : ” زياد سخت نمیگيرن. خود من ترمز دستىام بالا بود، نتوونستم پارك كنم، دو سه تا كوچه پس كوچه رفتم، گفت قبولى!“
تازهترين آمار نشان میدهد كه متوسط تلفات حوادث رانندگى در جادههاى ايران روزانه ۵۳ نفر است و اين بالاترين رقم سرانه مرگ و مير رانندگى در جهان است. به نظر كارشناسان بالا بودن نقش خطاى انسانى علت اصلى اين تصادفهاست. آخرين آمار رسمى اعلام شده حاكى از ۲۵ هزار كشته در سال در تصادفهاى رانندگى جادههاى ايران است. "ايسنا" گزارش داده، روزانه نه نفر در استان تهران براثر تصادفهاى رانندگى جان خود را از دست میدهند كه به نسبت سال گذشته ۱۲درصد افزايش نشان میدهد.
بهرام از تدبير جديد اداره راهنمايى رانندگى در محدود كردن نقش خطاى انسانى میگويد:
”جديدا اولا سخت گواهينامه میدن بعدش گواهينامه يكسال بيشتر اعتبار نداره. اگر پس از اين يكسال فرد خلاف نكرده باشه و مشكلی ايجاد نكنه، تمديدش میكنند.“
كورس گذاشتن ماشينها با يكديگر در بزرگراهها يكى از تفريحات يا يكى از عادتهاى جوانان ماجراجو و طالب هيجان است. هر كس در تهران بوده يا زندگى میكند با چنين صحنههايى آشناست.
بهرام : ” ديروز يك تصادف وحشتناك در اتوبان همت شده بود دقيقا بخاطر همين كه يك ماشين توى كورس با ديگرى تصادف كرده بود. بيشتر جوونا با ماشينهاي مدل جديد كه شتابهای بالا دارند به هم كه ميفتن، انگار يك سيگنال نامرئى بهشون میزنن كه مسابقه بدن. تازگيا يكى از مقامات پيشنهاد كرده پيستهايى ايجاد كنن كه جوونا به جاى مسابقه در بزرگراهها اونجا اينكارا رو بكنن.“
ترافيك وحشتناك و كور تهران خود از جمله عواملي است كه به روحيه تهاجمى و كلافه رانندگان دامن میزند. ماموران راهنمايى رانندگى همه جا هستند اما مردم میگويند آنها براى جريمه كردن و تنبيه آمدهاند نه براى گشودن اين گره!
مريم: ” در حقيقت شما در ساعات ترافيك میبينيد كه تعداد زيادي پليس سر چهار راههای بزرگ ايستادهاند و مشغول حرف زدن هستند و مردم دستشون روى بوقه و به شدت دارن روى اعصاب هم میرن تا راه باز شه. مردم فكر میكنند اداره راهنمايى رانندگى اداره جريمه و رانندگى است نه راهنمايى ما از پليس راهنمايى نمىبينيم.“
البته بايد گفت به تازگى برنامههايى در تلويزيون به قصد آموزش مردم در رعايت قوانين رانندگى پخش میشود كه به شكل كارتون ساخته شدهاند اما به قول يكى از مصاحبه شوندگان وقتى مردم خيلى تلويزيون ملى نگاه نمىكنند، سود چندانى ندارند و كافى نيستند.
اما مقايسه رانندگى خانمها با آقايان كه معمولا با پيشداورىهاى فراوانى توام است و تنها شامل ايران هم نيست. يك استاد دانشگاه میگويد رانندگي زنها مثل دانشگاه رفتن شان روز به روز بيشتر میشود. يك سرهنگ راهنمايي رانندگى میگويد فرمول خانمها اينست: احتياط احتياط احتياط. معمولا خانمها جاى ترمز و كلاچ را از جاى گاز بهتر ياد میگيرند! او میافزايد رانندگى خانمها بيشتر ديكتهای است. يك كارشناس ترافيك میگويد تخلف خانمها كمتر است. چراغ قرمز رد نمیكنند اما بيشتر يادشان میرود راهنما بزنند.
مصاحبه شوندگان ما چه میگويند؟
صفا: خانمها خيلى كم ريسكتر و آرامتر رانندگي میكنند اما اين خودش موجب ترافيك میشود. خلاف جهت موج شنا كردن باعث دردسر میشود.“
بهرام: درتصادفهايى كه موجب خسارت شديد و مرگ بشه، تقريبا خانم نمیبينى. معمولا خانمها قوانين رو بهتر رعايت میكنن.“
رانندگان تهرانى اعم از زن و مرد از جريمههاى پليس نالاناند. جريمههايى كه عملا جيب آنها را خالى میكند وكمكى هم به روان شدن ترافيك و تغيير آداب رانندگى در شهر نمیكند. جريمههاى عجيب و باورنكردنى هم داستانى دارد.
مريم: ”ماشينى داشتم كه وقتي رفتم بفروشماش يك برگ جريمه به من دادن كه همه خيلى خنديدن. نوشته بود حمل جنازه با ماشين شخصى. من اصلا تو عمرم جنازه نديدم. نوشته بودن در ميدون شوش كه اونم من اصلا نميدونم كجاس. براى يكى از بستگان ما خلافى اومده بود به اين قرار: دور زدن به طرز زننده. مردم اين چيزا رو بعنوان جوك براى هم تعريف میكنن كه گويا میخوان اونا روسركيسه كنن. ما بعنوان حقوق مدنى خودمون نمیدونيم اين پولها صرف چه میشه. براي سيگار كشيدن پشت ماشين و خوردن چيپس هفت هزار تومن جريمه میگيرن. اما جايى تعليم نمیدن كه نبايد اينكارا رو كرد. میگن با موبايل حرف زدن قدغنه، اما اگر توقف كنيم هم بخاطر توقف ممنوع جريمه میشيم.“