«راهکارهایی برای شکست احمدینژاد در مناظرهها»
۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبهبه اعتقاد شماری از منتقدان دولت، رجزخوانی، مبارزطلبی، سفسطهگری، خودنمایی مبتنی بر اعتماد به نفس کاذب و خود بزرگ پنداری ریشهدار در توهم و اختلالات روانی، از ویژگیهای بارز شخصیت قابل مطالعه محمود احمدینژاد است. او هفته گذشته برای سومین بار خواستار مناظره مستقیم تلویزیونی با باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا شد تا به گفته او «مسائل جهان را روی میز قرار دهیم و ببینیم چه کسی راهحل بهتری دارد.» او پیش از این و در دوران ریاستجمهوری جرج بوش نیز چهار بار پیشنهاد مناظره با او را مطرح کرده بود، اما همه هفت پیشنهاد رسمی احمدینژاد، مانند تعداد قابل توجه نامههایش به سران آمریکا و دیگر ابرقدرتهای جهان، نادیده گرفته شد.
مجله فارین پالسی، با تحلیل رفتار احمدینژاد در مصاحبهها و مناظرههای پیشین، ترفندها و تاکتیکهای مورد استفاده احمدینژاد را تشریح کرده و پنج راهکار مشخص برای مقابله با آن پیشنهاد کرده است. چنین به نظر میرسد که او هراسی از مصاحبه و مناظره ندارد، اما با این همه، احمدینژاد هرگز حاضر به پاسخگویی و گفتوگو با هیچیک از خبرنگاران مستقل، منتقد و برجسته داخلی نشده است. او در انتخاب طرفهای مصاحبه و مناظره دقت خاصی دارد و محدودههای پرخطر را میشناسد. مناظره با میرحسین موسوی پیش از انتخابات ریاستجمهوری، از معدود مناظرههای غیرانتخابی او بود که به گواه بسیاری از ناظران، در آن شکست سختی خورد.
سفسطهگر و استاد فرار به جلو
بابک رحیمی، نویسنده این مطلب در فارین پالسی مینویسد: «برداشت عمومی در آمریکا این است که رئیسجمهور ایران، شخصیتی بیثبات و منطقگریز است، اما واقعیت این است که احمدینژاد سیاستمداری زیرک و مسلط به تاکتیکهای مناظره است و بخش عمدهای از محبوبیت خود در ایران و بهخصوص در میان مسلمانان دیگر کشورهای جهان را از طریق همین شعارها و ژستهای مبتنی بر لفاظی صرف به دست آورده است.»
نخستین راهکار پیشنهادی فارین پالسی این است: «او را وادار به تمرکز بر موضوعی کنید که سعی میکند از آن بگریزد.» او همواره در مناظرهها تلاش میکند از پاسخ دادن به سوالات حساس بگریزد و این کار را هوشمندانه و با مطرح کردن طیفی از موضوعات نامرتبط انجام میدهد تا هم طرف مقابل خود، و هم مخاطبان را گمراه کند. چند ماه پیش، او در گفتوگو با خبرنگار ایبیسی نیوز آمریکا، در پاسخ به سوالی پیرامون ضربالاجل ابرقدرتها برای تعلیق غنیسازی از سوی ایران گفت ۱۱۸ کشور عضو جنبش عدم تعهد و ۵۷ کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی از مواضع هستهای ایران دفاع کردهاند. در همان مصاحبه در پاسخ به سوالی پیرامون احتمال حضور اسامه بن لادن در ایران، میگوید شنیده است که بن لادن در واشنگتن حضور دارد: «او شریک آقای بوش بوده است و من احتمال زیادی میدهم که ایشان در واشنگتن باشند.»
نویسنده مطلب میگوید «در طول مناظره باید کاملا هوشمندانه و بدون فوت وقت، او را به موضوع اصلی بحث برگرداند»، کاری که به اعتقاد وی، در طول مناظرات پیش از انتخابات ریاستجمهوری در ایران، محسن رضایی به بهترین نحو انجام داده بود. «آقای رضایی متبحرانه با ارائه مجموعهای از آمار و ارقام مستند، برنامههای اقتصادی دولت را به چالش کشید و هر چه احمدینژاد تلاش میکرد از مهلکه بگریزد، او با ارائه آمار دولتی شوک جدیدی به احمدینژاد وارد میکرد. او در مناظره با محسن رضایی، بهوضوح عصبی و کلافه شده بود.»
متبحر در گریز از مرکز
«مشخص، دقیق و قاطع بودن» راهکار پیشنهادی دوم است. بابک رحیمی در توضیح این راهکار میگوید: «او همانند همه پوپولیستهای دنیا، بیشتر از آنکه در صدد استدلال باشد، در پی شعار دادن است. مجموعهای از شعارهای تکراری و استدلالهای پوچ و اظهارات کلیشهای را تکرار میکند. از بحث کردن پیرامون موضوعی مشخص و معین میگریزد؛ میهراسد و به هیچ قاعده مشخصی پایبند نیست.» او در مصاحبه با لریکینگ، سلطان مصاحبه، حتی پس از آنکه ۵ بار سوال مشخصی در مورد انکار هلوکاست پرسیده میشود که تنها پاسخی مثبت یا منفی میطلبد، از همهچیز سخن میگوید جز آنچه طرف گفتوگو میخواهد و سرانجام از پاسخ دادن طفره میرود تا چینیِ نازکِ استراتژی تبلیغات ضدغربیاش که بر پایه انکار هولوکاست استوار است، ترکی برندارد.. فارین پالسی مینویسد طرح پرسشهای مشخص، دقیق و قاطع میتواند از پیشروی او پیشگیری کند. «سوالاتی مانند: هدف دقیق از ایجاد تاسیسات هستهای در نزدیکی قم، یا نام آن دسته از فرماندهان نیروهای امنیتی که فرمان سرکوب گسترده معترضان در ایران را صادر کردند.»
کمدان و پرگو
در راهکار پیشنهادی سوم، دانش احمدینژاد هدف قرار میگیرد: «معلومات او را به چالش بکشید. اطلاعاتش را محک بزنید. او حتی در مورد تاریخ سیاسی کشور خود هم چیز زیادی نمیداند. مسائل بسیاری وجود دارند که او درباره آنها هیچ نمیداند. درباره این موضوعات بحث کنید و به او و مخاطبان خود بفهمانید که اطلاعات او در چه سطحی است.»
نخستین بار جو کلاین، خبرنگار هفتهنامه تایم بود که در جریان مصاحبه سال گذشته خود با احمدینژاد، درباره سخنرانی معروف هاشمی در روز قدس ۱۳۸۰ پرسید که در آن آقای هاشمی از ضرورت ساخت یک «بمب اسلامی» سخن گفته بود، اما احمدینژاد از اساس این سخنرانی را انکار کرد. از بخت بد آقای رئیسجمهور، جو کلاین در زمان سخنرانی هاشمی در تهران حضور داشت و در مصاحبه، دروغگویی رئیسجمهور ایران را به بهترین نحو به مخاطب نشان داد.
«به آنچه او در مورد هلوکاست گفته دقت کنید. او حرفهای جنجالبرانگیز بسیاری در اینباره زده، اما هرگز کسی از او نپرسیده که در مورد هلوکاست چه میداند؟ آشویتس کجاست؟ در مورد آن دیپلمات ایرانی در پاریس که با صدور پاسپورت ایرانی برای یهودیان به آنها کمک میکرد تا از اروپا خارج شوند و از مرگ بگریزند چه نظری دارد؟ وقتی طرف صحبت احمدینژاد هستید، در دایرهای که او ترسیم میکند نمانید. به مخاطب خود بفهمانید او در مورد موضوعی که اظهار نظر میکند، تا چه اندازه بیاطلاع است. همین کافی است.»
عوامفریب و تودهگرا
به دست گرفتن ابتکار عمل، چهارمین راهکار پیشنهادی است. «نگذارید او ابتکار عمل را به دست گیرد. در مناظرههای تلویزیونی، مهم این نیست که چه میگویید؛ مهمتر از هرچیزی شیوه بیان نکتههایی است که در ذهن دارید. او از نظر ظاهری و نحوه پوشش هرگز نمیتواند نسبت به رقیب خود برتری داشته باشد، اما شیوه سخنگویی اوست که حامیان پر و پا قرصی برایش دست و پا کرده است: از مناطق فقیرنشین جنوب تهران گرفته تا خیابانهای جاکارتا، پایتخت اندونزی، و کشورهای دیگری که دیدگاههای ضد غربی او هوادارانی پیدا کرده است.»
او در مناظره با مهدی کروبی از استدلالهای بسیار ساده و همهفهم بهره گرفت تا از سیاست خارجی و سیاستهای هستهای دولت خود دفاع کند و با تهاجمیترین شیوه ممکن وانمود کرد که با فساد اقتصادی حریف خود مخالف است و با آن مبارزه خواهد کرد.
«او همیشه عامیانه و به زبان محاوره سخن میگوید. مناظره موثر و نتیجهبخش با احمدینژاد مستلزم این است که نظرات پیچیده خود را بهگونهای بیان کنید که مخاطب عام به سادگی آن را درک کند. کلمات قلنبه سلنبه به کار نبرید و کاملا بر اعصاب خود مسلط باشید. این از معدود اشتباهاتی بود که میرحسین موسوی مرتکب شد و نحوه واکنش او به نشان دادن عکس همسرش (زهرا رهنورد) از سوی احمدینژاد و زیر سوال بردن صلاحیت آکادمیک او، کمی عصبی و خارج از کنترل به نظر میرسید. کسی که در مقابل او قرار میگیرد باید هوشمندانه عمل کند و با کنترل کامل، به همان شیوه با او مناظره کند و بیشرمیهایی از این دست را پیشبینی کند و همواره برای اقداماتی فراتر از حد انتظار آماده باشد.»
شوخی و سبکسری؛ طعنه و کنایه
احمدینژاد همواره از الفاظ طعنهآمیز و عبارتهای نیشدار و شوخیهای زننده بهره میگیرد تا حریف خود را مغلوب کند. او در مصاحبهای با جان اسنو از کانال ۴ تلویزیون انگلیس، در پاسخ به سوالی پیرامون سخنرانی مهم اوباما در قاهره و اینکه آیا ایران به دست دراز شده از سوی آمریکا واکنش مثبتی نشان خواهد داد یا نه، گفت: «ایشون کدوم دستش رو دراز کرد؟ دست راست، یا دست چپ؟»
در واکنشبه شوخیهای زننده او، با او شوخی کنید. با طعنه و کنایه پاسخش را بدهید. وقتی او میگوید که ایران آزادترین کشور دنیاست، بلافاصله بگویید «مثلا از آلمان نازی هم آزادتر است؟» او غافلگیر خواهد شد.
نویسنده فارین پالسی در پایان این مطلب به صراحت میگوید بدیهی است که این رویکرد مبتنی بر تاکتیکهای محترمانه و متمدنانه نیست، اما علاوه بر اینکه لذتبخش است، میتواند لفاظیها و استدلالهای چوبین او را به چالش بکشد و او را غافلگیر کند. «او با همین شیوهها تا کنون بر مسند قدرت باقی مانده است.»
احسان نوروزی
تحریریه: فرید وحیدی