رقص؛ آینهی دگرگونیهای جامعه آلمان
۱۳۹۵ فروردین ۲, دوشنبه سال ۲۰۱۶ در آلمان، سال رقص نامیده شده است. به این مناسبت دستاندرکاران فرهنگی این کشور برنامههای گوناگونی برای اشاعهی هر چه بیشتر این هنر در جامعه تدارک دیدهاند که به مرور تا پایان سال جاری در ایالتهای شانزدهگانهی آن به اجرا درمیآید.
نخستین برنامهی این فستیوال با شرکت ۷ گروه رقص آلمانی، در ماه فوریه در حضور یوآخیم گاوک، رئیسجمهور این کشور و در محل اقامت او، در "قصر بلوی" برگزار شد. نمایش گوناگونی این هنر از رقص مدرن، کلاسیک و هیپ هاپ گرفته تا رقصهای ملی و فولکلوریک از اهداف اصلی برپایی این جشنوارهی سراسری است.
نامآوران صحنهی رقص آلمان
طراحان رقص آلمان در صحنهی بینالمللی این هنر، نامهای آشنایی هستند: از ماری ویگمن گرفته که مکتب "رقص درمانی" را در آغاز قرن بیستم پایه گذاشت تا پینا باوش که در دههی سالهای ۱۹۷۰، ترکیبی بدیع از رقص و تئاتر را به جهانیان شناساند.
ماری ویگمن (۱۸۸۶ - ۱۹۷۳)، هرچند در سنین بالا پا به صحنهی رقص گذاشت، با این حال در مدت کوتاهی توانست استعداد و ابتکار خود را در این گستره به اثبات برساند. این طراح رقص و از پیشگامان رقص اکسپرسیونیستی، یکی از برجستهترین چهرههای تاریخ رقص مدرن است که با آموزش روشهای "رقص درمانی" و اجرای حرکتهای بدون کفشپنجه (مخصوص باله)، اصول رقص کلاسیک را دگرگون کرد. ویگمن در جمهوری وایمار که روابط و مناسبات سیاسی ـ اجتماعی آلمان دستخوش دگرگونیهای تعیینکننده شده بود، به عنوان یکی از چهرههای نمادین این دوره مطرح شد. کارشناسان معتقدند او روح زمانه را در آثار خود بازتاباند و عصیان انسان تنها را در برابر ناهنجاریهای جامعه در قالب رقص به نمایش درآورد.
در زندگینامهی ویگمن نوشتهاند که آشنایی او با رودلف فن لابان در سال ۱۹۱۳، تاثیری چشمگیر بر فعالیتهای هنری او گذاشته است. ویگمن که در دوران جنگ جهانی اول به عنوان دستیار این رقصنده و طراح مجاری در تئاتر لایپزیک فعال بود، با الهام از اصول تکنیکی کار او سازههای اصلی رقص اکسپرسیونیستی را تدوین کرد. این اصول بر پایهی تضادهای حرکتی مانند انبساط و انقباض و کشیدن و رها کردن بنا شده است.
کارشناسان رقص همچنین میگویند که شیوهی کار امیل ژاک ـ دالکروز نیز بر درک موسیقیایی ویگمن تاثیر بسزایی داشته است. دالکروز در کارهای خود میکوشید حرکات بدن را از جمله بر اساس اصول اجرای نت و موزونی موسیقیایی ملودیها، تنظیم کند. ویگمن با بهرهگیری از این نوآوریهای تکنیکی و استفاده از شگردهای بداههپردازی، مکتب رقص اکسپرسیونیستی را پایه گذاشت و اصول آنرا در "مدرسهی مرکزی رقص درسدن" که خود تاسیس کرده بود، آموزش داد. این مدرسه و بنیانگذار آن به زودی به یکی از نامآورترین مدارس و طراحان رقص آلمان و اروپا بدل شدند. پیش از آن، ویگمن در سال ۱۹۲۰، پس از گذراندن یک دورهی بیماری ۲ ساله به توصیهی فن لابان به عنوان بالرین در اپرای شهر درسدن کار میکرد.
آغاز جنبش رقص ـ درمانی
ابتکارات ویگمن در رابطه با مکتب رقص اکسپرسیونیستی، تنها در چارچوب هنر و گذر از مرزهای قراردادی آن محدود نشد. استفاده از اصول این ژانر از اواخر سالهای دههی ۱۹۸۰ برای درمان بیماران نیز بکار رفت و با تشکیل "اتحادیهی رقص درمانی آلمان" در سال ۱۹۹۵ گسترش یافت.
این اتحادیه که كار خود را بر مبناى فلسفهی وحدت انسان با جسم خود پايه گذاشته، کاربرد روان درمانی حرکت و جنبش را به عنوان فرایندی برای ترکیب و یکپارچه کردن احساسات عاطفی فرد و شناخت او ارزیابی میکند. امروزه بسیاری از روانکاوان و رواندرمانگران با بهرهگیری از این روشها از جمله به معالجهی بیماران مبتلا به اعتیاد و بیماریهای روحی دیگر میپردازند. به گفتهی کارشناسان، رقص درمانی میتواند دگرگونیهای اساسی در احساسات، شناخت، کارآیی بدنی، رفتار، دیدگاه و گرایشهای فرد ایجاد کند و به درمانجویان یاری رساند.
پایهگزاری تئاتر- رقص
آلمان همچنین سرزمین شکلگیری و شکوفایی ژانر تئاتر- رقص هم هست. بسیاری از کارشناسان، به عنوان مثال، کورت جوس (۱۹۰۱ - ۱۹۷۹) یکی از چهرههای برجستهی رقص در آلمان را بنیانگذار تئاتر- رقص در جهان میشناسند. این رقصندهی بالهی کلاسیک نیز مانند ماری ویگمن، فعالیت هنری خود را در دههی سالهای ۱۹۲۰ آغاز کرد و سالها به عنوان رقصنده و طراح با رودلف فنلابان و جنبش اکسپرسیونیستی او همکاری داشت تا این که سرانجام کمپانی رقص خود را با عنوان "دیهنیوتانزبوهن" پایه گذاشت. فریتز ای کوهن، آهنگساز پرآوازهی یهودی در تهیهی بسیاری از آثار جوس، با او همکاری داشت.
پینا باوش، مبتکر رقص مدرن
کورت جوس، همچنین نخستین معلم رقص پینا باوش (۱۹۴۰ - ۲۰۰۹)، یکی از برجستهترین چهرههای هنری آلمان نیز بود و فنون رقصیدن را از ۱۴ سالگی به او آموخت. جوس فرصت این را داشت که یک سال پیش از مرگ خود، نخستین موفقیت بزرگ "شاگرد با استعدادش" را که اجرای اثر جنجالبرانگیز "کافه مولر" در سال ۱۹۷۸بود، جشن بگیرد: این اثر برای پینا باوش به عنوان یکی از چهرههای شاخص تاثیرگذار در عرصهی رقص شهرتی ماندگار به ارمغان آورد. باوش این کار را با الهام از زندگی روزانهی خود در دوران کودکی در رستوران و مهمانخانهی کوچک خانوادگیاش در آغاز جنگ جهانی دوم تنظیم کرده بود.
البته آثار مدرن باوش ابتدا در آلمان سالهای دههی ۱۹۷۰ مورد استقبال برخی از تماشاگران و منقدان قرار نگرفت. فرم تجربی رقصهای او با اشکال عادی و رایج آن دوران تفاوت بسیاری داشت. همین امر سبب شد که تماشاگران سنتی، در میانهی اجراهای اولیهی او معترضانه سالن را ترک کنند و منقدان محافظهکار آثار او را "بیمعنی" بخوانند.
باوش تحصیلات خود را در رشتهی رقص بین سالهای ۱۹۵۹ـ ۱۹۶۲ در نیویورک ادامه داد و به پایان برد. او پس از چندی به عضویت گروه استاد خود، آنتونی تیودور، پذیرفته شد و در آثاری که او در باله ـ اپرای متروپولیتن نیویورک به روی صحنه میآورد، رقصید. باوش در سال ۱۹۷۲ پس از بازگشت به آلمان، مدیریت هنری باله ـ اپرای شهر ووپرتال آلمان را پذیرفت. این کارگاه رقص دیرتر به مرکز "رقص ـ تئاتر ووپرتال پینا باوش" تغییر نام داد. باوش در سال ۲۰۰۹، بر اثر ابتلا به بیماری سرطان که حدود یک ماه پیش از مرگش تشخیص داده شد، درگذشت.
رقص در فیلم
حضور پینا باوش در فیلم "با او حرف بزن" و اجرای رقصی بدیع در این اثر بر شهرت جهانی او افزود. پدرو آلمودووار، کارگردان اسپانیایی این فیلم که در سال ۲۰۰۲ به نمایش درآمد، اجرای باوش را یکی از "لحظات جادویی" اثر خود میداند.
باوش قرار بود در فیلم مستند سه بعدی ویم وندرس، کارگردان آلمانی، نیز ظاهر شود. هر چند مقدمات اولیهی تهیهی این فیلم که قرار بود به مراحل مختلف فعالیتهای هنری او بپردازد، با حضور و همکاری او تدارک دیده شد، ولی باوش دو روز پیش از آغاز فیلمبرداری بهطور ناگهانی جهان را ترک کرد.
ویم وندرس، ولی با این حال فیلم "پینا ـ برقصید، برقصید، وگرنه از دست میرویم" را به پاس دوستی بیست سالهی خود با او، به پایان برد. این فیلم که ستایشی تصویری از این رقصندهی برجسته است، برای نخستین بار رکورد نمایش فیلمهای مستند در این کشور را شکست. "پینا"، همچنین نامزد دریافت جایزهی اسکار برای بهترین مستند از آلمان در سال ۲۰۱۱ بود.
وندرس در مستند خود کوشیده است روح آفریننده، قلب سرشار از احساسات انسانی و شور بیپایان "پینا" را در ستایش از شادی و زندگی و برابری جنسیتها به نمایش درآورد. رقصهای "کافه مولر"، "قربانی بهار"، "ماه کامل" و "محل دیدار" در این فیلم به اجرا میآیند. این قطعات را پینا باوش خود در مرحلهی تدارکی فیلم، برای اجرا در آن برگزیده بود. شهر ووپرتال آلمان که این هنرمند برجسته، ۳۵ سال در آن کار و زندگی کرد نیز بخشی از صحنههای واقعی فیلم را میسازد.
نمایش آثار مستند
مستند "پینا ـ برقصید، برقصید، وگرنه از دست میرویم" همچنین یکی از فیلمهایی است که "آرشیو رقص" در شهر کلن در چارچوب برنامههای "سال رقص ۲۰۱۶" به نمایش میگذارد. این آرشیو، علاوه بر این، ۴ روز در ماه اوت فیلمهای مستندی که به رقص به عنوان موضوعی محوری پرداختهاند، نشان میدهد.
"سکوهای رقص"، عنوان بخشی دیگر از برنامههای "سال رقص" آلمان است که به مدت ۵ روز از (۲ تا ۶ مارس) در شهر فرانکفورت برپا میشود. در این بخش پربینندهترین قطعاتی که در دو سالهی اخیر در تمام خانههای رقص این کشور به اجرا درآمدهاند، به نمایش در میآیند. برگزاری یک کنگرهی بینالمللی رقص از ۱۶ تا ۱۹ ماه ژوئن در شهر هانوفر نیز در برنامههای اصلی این سال گنجانده شده است.
افزایش محبوبیت
اجرای برنامههای ویژهی رقص در سال ۲۰۱۶، علاوه بر رئیسجمهور آلمان، مورد پشتیبانی مونیکا گوترز، مسئول امور فرهنگ و رسانهای این کشور، نیز قرار گرفته است. گوترز در این رابطه میگوید:«بسیاری از نهادهایی که به نوعی با رقص سر و کار دارند، مبتکر این فستیوال هستند و من هم از آن حمایت میکنم.» برگزارکنندگان "سال رقص" امیدوارند که از این طریق بتوانند بر محبوبیت، وزن و اعتبار این هنر در میان شهروندان آلمان بیافزایند. کریستینه تئوبالد، معاون مدیر "بالهی دولتی" شهر برلین در این رابطه میگوید: «گونهگونی انواع مختلف رقص که در مدت یک سال در شهرهای آلمان به اجرا در میآید، نشان میدهد که رقص در برابر تحولات اجتماعی واکنش نشان میدهد و به نوعی آینهی دگرگونیهای این جامعه است.»