«روزنامهنگاران نه امنیت شغلی، که دیگر امنیت جانی هم ندارند»
۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سهشنبهدویچهوله: آقای میرابراهیمی، روزنامهی "شرق" از روز یکشنبه ۲۲ فروردین، بعد از نزدیک به یک سال توقیف، کار خود را با مدیریتی جدید دوباره آغاز کرده است. آیا فکر میکنید این روزنامه بتواند جایگاه اولیهی خود را به عنوان یکی از پیشروترین و آگاهکنندهترین روزنامههای دوران اصلاحات و بعد از آن مجدداً به دست بیاورد؟
روزبه میرابراهیمی: پیش از هر چیز، از آغاز به کار روزنامهی "شرق" اظهار خوشحالی میکنم؛ این که روزنامهی "شرق" بتواند مانند گذشته کار کند را نمیشود پیشبینی کرد. البته شواهد نشان میدهد به دلیل فضایی که الان در عرصهی روزنامه و روزنامهنگاری در ایران وجود دارد و به دلیل محدودیتهای بیش از پیش امروز و سختتر شدن حضور یک روزنامه در عرصهی جامعه، شاید روزنامهی "شرق" مسیر بسیار سختتری را در پیش داشته باشد تا بتواند مانند گذشته تاثیرگذار باشد و کار کند.
هرچند به هرحال، میتوان امیدوار بود که روزنامهی "شرق" به عنوان یکی از روزنامههایی که به لحاظ ادبیات، اندکی به یک جریان منتقد دولت نزدیک است، بتواند جای خود را باز کند. ولی شخصا با شناختی که از فضای کنونی ایران دارم، فکر میکنم کار خیلی سختی است و شاید بشود گفت که دیگر به آن دوران پرفروغاش بازنخواهد گشت. به خاطر این که هم فضا، فضای آن موقع نیست و هم تیم، تیم سابق نیست. چون بخش وسیعی از نیروهای قبلی این روزنامه نمیتوانند کار کنند و جمعی از تیم سابق هستند که دارند این روزنامه را دوباره راهاندازی میکنند. در هرحال امیدوارم که بتوانند همان مسیر قبلی را پی گیرند.
همانطور که اشاره کردید، تیم تقریباً به طور کامل عوض شده و حتی آقای احمد غلامی، سردبیر جدید روزنامهی "شرق"، گفته که رویکرد تازهی روزنامه، کاملاً فرهنگی و اجتماعی خواهد بود؛ در حالی که روزنامهی شرق همیشه به عنوان یک روزنامهی سیاسی شناخته شده بود. شما به عنوان یک روزنامهنگار، فکر میکنید ماندن یک روزنامه را حتی به بهای عوض شدن همهی اصول، رویکرد و همهی اعضای آن، بازهم میتوانیم به فال نیک بگیریم؟
واقعیت این است که بله؛ هر روزنامهای هرقدر بیشتر بتواند دوام پیدا کند، جدا از این که یک معبر رسانهای و اطلاعرسانی است، بنگاهی است که بخش وسیعی از نیروهای عرصهی روزنامهنگاری در ایران میتوانند در آنجا کار کنند و به لحاظ معیشتی هم مکانی خواهد بود که بخشی از نیروهای بیکار شده حداقل نیازهای معیشتی خود را تامین کنند. از این جهت میتوان گفت که خوب است که یک روزنامه به هر قیمتی بماند. اما اگر روزنامه نتواند آن انتظارات را برآورده کند، طبیعتاً مخاطباش کاهش پیدا خواهد کرد و تاثیرگذاری آن محدودتر میشود.
در ارتباط با تیمی که در حال حاضر با سردبیری آقای احمد غلامی مستقر شده است، میتوان گفت که آقای احمد غلامی در دورههای پیشین روزنامهی "شرق" هم جزو نیروهای تاثیرگذار و از اعضای شورای سردبیری روزنامه بوده است. آقای غلامی در آخرین کار خود همچنین سردبیری ضمیمههایی را که پیش از توقیف روزنامهی "اعتماد"، همراه این روزنامه منتشر میشد، برعهده داشت. یعنی آقای غلامی نوعی سابقهی همکاری با مجموعهی روزنامهی "شرق" را دارد. اما چون سبقهی خود آقای غلامی بیشتر فرهنگی است و در حوزهی ادبیات فعالیت کردهاند، شاید گرایش ایشان بیشتر به این سمت باشد.
اما این که اعلام شده، مشی روزنامهی "شرق" قرار است بیشتر اجتماعی و فرهنگی باشد؛ اگر همان دورههای قبل این روزنامه را هم مرور کنید، اکثریت صفحات روزنامه و بخش وسیعی از آن را موضوعات فرهنگی و اجتماعی به خود اختصاص میدادند. آن موقع هم درصد مطالب سیاسی در روزنامهی "شرق" بسیار پایینتر از مطالب اجتماعی و فرهنگی بود. اما روزنامه در آن مقطع به دلایل مختلف، به لحاظ سیاسی و رویکرد سیاسیای که داشت تاثیرگذار بود. از این جنبه، اعلام آقای غلامی در مورد این که مشی روزنامه بیشتر اجتماعی فرهنگی خواهد شد، تغییری نسبت به قبل نیست.
از سوی دیگر، این نوع اعلام در هنگام انتشار یک روزنامه در ایران، پیامی است به حاکمیت که سعی میکند حساسیتزدایی کند. یعنی میخواهد به حاکمیت بگوید که روزنامه بیشتر روی مسائل اجتماعی و فرهنگی تمرکز دارد تا شاید حساسیتهای سیاسی نسبت به آن کمتر شود. اما تجربه نشان داده است که معمولا حکومت در شرایط عادی، به همهی مسائل از بعد سیاسی نگاه میکند و حتی اگر روزنامه هم بخواهد کاملا اجتماعی عمل کند، تحلیلها و برخوردها با روزنامهها سیاسی خواهد بود.
از طرف دیگر، شرایطی که امروز روزنامهی "شرق" در آن منتشر میشود، با شرایط یک سال پیش بسیار متفاوت است و خودبهخود در فضایی که الان در ایران در زمینهی مسائل سیاسی و اجتماعی وجود دارد، هرنوع نگاهی که کمی با نگاه حاکمیت و دولت کنونی زاویه داشته باشد، از آن برداشت سیاسی خواهد شد و با آن برخورد سیاسی صورت خواهد گرفت. اما امیدوارم که روزنامهی "شرق" بتواند دوام و عمر بیشتری داشته باشد. هرچند اعتقاد دارم، هرگاه روزنامهای به تاثیرگذاری میرسد، تیراژش بالا میرود و به شکلی در عرصهی رسانهای جریانساز میشود، جمهوری اسلامی به فکر برخورد با آن میافتد. امیدوارم که حداقل در آغاز دوبارهی انتشار روزنامهی "شرق"، روزنامههای دیگر لغو توقیف شوند و دوباره بتوانند منتشر شوند و حداقل حکومت تجدید نظری در نوع نگاهاش به عرصهی روزنامهنگاری کند که البته این کمی خوشبینانه است؛ ولی امیدوارم تجربهی روزنامهی "شرق" این تجدیدنظر را نشان بدهد.
اگر این پیشبینی خوشبینانهی شما به وقوع نپیوندد و تجدیدنظری در نوع نگاه حکومت به مقولهی روزنامهنگاری صورت نگیرد، فکر میکنید اساساً سرنوشت روزنامههای اصلاحطلب و رفرمیست در ایران چه خواهد شد؟ الان بسیاری از روزنامهنگاران همچنان در زنداناند، برایشان حبسهای طولانیمدت بریده شده و آنهایی هم که آزاد هستند، اجازهی کار و فعالیت ندارند. در چنین فضایی، شروع به کار دوبارهی روزنامهای حتی مانند "شرق"، چقدر میتواند امیدوار کننده باشد؟
روزنامهای مانند "شرق" یا روزنامهی "بهار" که دارد منتشر میشود، به هرحال به لحاظ فکری نزدیک به جریان اصلاحات و ادبیات اصلاحات و تفکر اصلاحات در ایران هستند. اما سیاستهای فرهنگی دولت کنونی تا زمانی این روزنامهها را تحمل میکند که تاثیرگذاریشان خیلی محدود باشد. یعنی الان روزنامهی "بهار" را چون به لحاظ تیراژ و تاثیرگذاری، آنقدر تاثیرگذار نیست و دیده نمیشود، تحمل میکنند. با این حال، در انواع و اقسام تذکرهایی که در طول هفته به روزنامهها داده میشود، حتما اسم روزنامهی "بهار" هم میآید.
به احتمال خیلی زیاد این رویکرد وزارت ارشاد در مورد تذکر دادن یا محدود کردن روزنامهها که برای همه هست و در مورد روزنامههای اصلاحطلب با شدت بیشتری اعمال میشود، یک سری موانع ایجاد میکند بر سر راه این که روزنامهها مشیای را که میخواهند، جلو ببرند.
به هرحال این موانع وجود دارد و من امیدوار نیستم که حداقل در وضعیت کنونی ایران، روزنامههای اصلاحطلب بتوانند با مشی اصلاحطلبانهی خودشان، با ادبیاتی که باید داشته باشند و با دیالوگی که میتوانند با جامعه برقرار کنند، آنچه را میخواهند منتشر کنند. من امیدواری زیادی در مورد این قضیه ندارم و حتی فکر میکنم روزنامهی "بهار "که الان دارد تحمل میشود زیاد دوام نخواهد آورد، البته امیدوارم این فکر من اشتباه باشد.
روزنامهی "شرق" هم با هر مشیای بخواهد وارد بشود، به محض این که به درجهای از تاثیرگذاری یا دیده شدن برسد، حکومت با آن برخورد خواهد کرد.
متاسفانه این نوع رویکرد، باعث شده که عملا یک نسل بسیار بزرگ از روزنامهنگاران اصلاحطبی که در طول این دو دهه وارد عرصهی مطبوعات شدهاند، در حال حاضر یا بیکار باشند یا روزنامهای نداشته باشند که بتوانند در آن با اسم خودشان کار کنند؛ یا پرونده دارند یا بازداشت شدهاند. این وضعیت، وضعیت چندان مناسبی در عرصهی روزنامهنگاری در ایران نیست و دیگر روزنامهنگارها امنیت ندارند.
تغییر بزرگی در عرصهی روزنامهنگاری در ایران نسبت به یک سال پیش به وجود آمده است و آن این است که فرضاً روزنامههای اصلاحطلب یا روزنامهنگاران اصلاحطلب اگر تا پیش از این دغدغهی آن را داشتند که معیشت زندگیشان ثبات نداشت و به هیچ عنوان نمیتوانستند زندگیشان را تامین کنند و نمیدانستند فردا کجا هستند و چهکار میکنند، الان ماجرا خیلی عمیقتر شده و بخش وسیعی از روزنامهنگاران اصلاحطلبی که درگیر مسائل انتخابات یا روزنامههای نزدیک به این جریانات بودند، امنیت جانی ندارند.
به خاطر همین، شاهد کوچ عظیمی از روزنامهنگارانی هستیم که اکثریتشان از همین نسلی هستند که در دوران اصلاحات به عرصهی روزنامهنگاری وارد شدهاند و این مهاجرت هنوز هم ادامه دارد. در حال حاضر، عملا آن فضای حداقلی برای موجودیت روزنامهنگاران اصلاحطلب و روزنامههایی که بتوانند با مشی اصلاحطلبانه در ایران فعالیت کنند، بسیار محدود است و باید از روزنههایی مانند روزنامههای "شرق" و "بهار"، اگر بتوانند دوام پیدا کنند و تداوم کارشان از سوی حاکمیت تضمین شود، استقبال کرد و باید خوشحال بود که بخشی از این نیروها میتوانند مکانی برای کار کردن داشته باشند.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: فرید وحیدی