زندان قرچک؛ جایی که در آن زنان در سکوت میمیرند
۱۴۰۴ مهر ۱۷, پنجشنبه
در حالی که تنها ۱۰ روز از مرگ سه زندانی زن در زندان قرچک میگذرد، موجی از نگرانی و خشم در میان فعالان حقوق بشر و نهادهای بینالمللی شکل گرفته است. فعالان میگویند، این زنان نه به دلیل بیماری، بلکه به دلیل "محرومیت عامدانه از خدمات درمانی" جان خود را از دست دادهاند.
زندان قرچک در جنوب تهران سالهاست که به عنوان یکی از "مخوفترین زندانهای زنان" در ایران شناخته میشود. بنا بر گزارشهای متعدد، شرایط بهداشتی و انسانی در این زندان بهقدری وخیم است که بسیاری از فعالان از آن به عنوان "جهنم روی زمین برای زنان" یاد میکنند.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
مرکز حقوق بشر در ایران در گزارشی اعلام کرده است که سمیه رشیدی، ۴۲ ساله و زندانی سیاسی، یکی از این قربانیان است. او در فروردین ۱۴۰۴ به دلیل نوشتن شعارهای انتقادی بازداشت شد. پس از انتقال به زندان قرچک، بارها درخواست درمان کرد اما به جای انتقال به بیمارستان تنها داروی آرامبخش دریافت کرد.
او در ۳ مهر ۱۴۰۴ دچار تشنج شد و با وضعیت وخیم به بیمارستان انتقال یافت. پزشکان به خانوادهاش گفتند که تاخیر در انتقال باعث آسیب غیرقابل بازگشت شده است. رشیدی ۱۰ روز بعد درگذشت.
بیشتر بخوانید: سمیه رشیدی، زندانی سیاسی به دلیل تاخیر در درمان جان باخت
تنها چند روز پیش از مرگ رشیدی، جمیله عزیزی و سودابه اسدی، دو زندانی دیگر با اتهامات مالی نیز به دلیل بیتوجهی پزشکی در قرچک جان باختند. گزارشها حاکی است که در زمان مرگ عزیزی، زندانیان بارها برای کمک فریاد زده بودند اما هیچ ماموری وارد بند نشده است.
بهار قندهاری، مدیر بخش حمایت از حقوق بشر در مرکز حقوق بشر ایران، در بیانیهای گفت: «زندانیان در قرچک نمیمیرند، بلکه کشته میشوند.» او معتقد است، محروم کردن زندانیان از درمان بخشی از یک سیاست "عامدانه و سیستماتیک است."
قندهاری هشدار میدهد: «اگر اقدام فوری و فشار بینالمللی نباشد، قربانیان بیشتری خواهیم داشت.»
سیاست "انسانیتزدایی" در زندانها
مریم دهکردی، روزنامهنگار و عضو تحریریه ایران وایر، این وضعیت را بخشی از یک روند قدیمی میداند. او در گفتوگو با دویچه وله فارسی میگوید: «یکی از شیوههای سرکوب در دهههای گذشته انسانیتزدایی از چهره زندانیان سیاسی و امنیتی و حتی مجرمان جرایم عادی در زندانها بوده است.»
دهکردی ادامه میدهد: «با وجود متن صریح قوانین و آییننامه زندانها که تاکید دارد حفظ جان زندانیان بدون استثنا بر عهده سازمان زندانهاست، بارها دیدهایم که زندانیان به شکل مکرر گاه بهعنوان بخشی از مجازات و شکنجه و گاه برای قدرتنمایی از حق درمان و رسیدگی پزشکی محروم شدهاند.»
او معتقد است که حکومت با این نگاه، مرگ زندانیان را بیاهمیت جلوه میدهد و از آن به عنوان ابزاری برای بیاثر کردن اخبار مرگها استفاده میکند. دهکردی با یادآوری مرگهایی مانند بکتاش آبتین، بهنام محجوبی و وحید صیادی نصیری میگوید: «حکومت با برچسب زدن به زندانیان، مرگ آنها را طبیعی جلوه میدهد.»
زندان قرچک ابتدا مرغداری متروکهای در نزدیکی ورامین بود که در سال ۲۰۱۰ به زندان زنان تبدیل شد. سالنهای آن بدون تهویه و پنجره، گاه تا شش برابر ظرفیت خود زندانی در خود جای میدهند.
بخش بهداری این زندان، به گفته منابع مطلع، حتی دستگاه فشار خون و شوک قلبی ندارد. اکسیژنرسانی محدود است و کمبود دارو جدی است. زندانیان بیمار در بیشتر مواقع به بیمارستان منتقل نمیشوند و در صورت انتقال نیز با تاخیر طولانی روبهرو هستند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
یکی از کارکنان سابق زندان در همین زمینه به خبرگزاری هرانا گفته است: «در بهداری قرچک حتی یک دستگاه فشار خون سالم وجود ندارد. کپسولهای اکسیژن اغلب خالی است، دستگاه نوار قلب خراب است و برانکارد یا ویلچر وجود ندارد.»
در زمستان سرمای شدید و در تابستان گرمای بالای ۳۸ درجه سانتیگراد در بندها وجود دارد. زندانیان از آب تمیز محرومند و سیستم تهویه و بهداشت تقریبا از کار افتاده است. گزارشها نشان میدهد که بسیاری از زندانیان برای تهیه اقلام اولیه ناچار به پذیرش شرایط "بهرهکشی" و "خشونت جنسی" میشوند.
پس از مرگ رشیدی، ۱۹ زن زندانی سیاسی در قرچک به نشانه اعتراض و عزاداری دست به اعتصاب غذای دو روزه زدند. همزمان، مهدی فراهی شاندیز و حمید اردلان، دو زندانی سیاسی در اوین نیز در حمایت از آنان اعتصاب کردند.
اردلان در بیانیهای اعلام کرد: «تا زمانی که زنان زندانی سیاسی به بند زنان اوین منتقل نشده و به خدمات درمانی دسترسی نداشته باشند، حتی اگر جنازهام در دست شما بماند، اعتصاب خود را نمیشکنم.»
نسرین ستوده، وکیل سرشناس و فعال حقوق بشر، در گفتوگو با دویچهوله فارسی اعلام کرد که صبح امروز ۱۷ مهر، تمامی زندانیان سیاسی زن از زندان قرچک ورامین به بند ۶ زندان اوین منتقل شدهاند.
پیش از این نیز فریبا کمالآبادی، یکی از زندانیان بهایی در این زندان گفته بود: «ما اگر از اینجا زنده بیرون بیاییم هنر کردهایم.»
نگاه حقوقی به بحران
حسین رئیسی، وکیل حقوق بشر و مدیر آزمایشگاه عدالت برای نوجوانان در دانشگاه کارلتون کانادا، تاکید میکند که وضعیت زنان در زندان قرچک نقض آشکار استانداردهای بینالمللی است.
رئیسی به دویچه وله فارسی میگوید: «مهمترین سندی که در خصوص زندانیان زن از نظر بینالمللی وجود دارد؛ قواعد بانکوک یا قواعد سازمان ملل در خصوص رفتار با زنان زندانی و تدابیر غیرسالب آزادی است که در سال ۲۰۱۱ تصویب شده و حداقل استانداردهای رفتار با زنان زندانی را مشخص میکند. این قواعد به طور خاص به نیازهای زنان زندانی، از جمله زنان در انتظار محاکمه و زنان محکوم، میپردازد.»
از نظر رئیسی، نبود خدمات درمانی در زندانهای ایران نه صرفا یک نقص اداری بلکه بخشی از الگوی سرکوب است. او میگوید، این محرومیت "مصداق شکنجه" است و مرگ در چنین شرایطی میتواند به عنوان قتل عمد مورد پیگرد قرار گیرد.
حسین رئیسی اضافه میکند: «این اتفاق مصداق بارز شکنجه محسوب میشود و پیامد آن میتواند مسئولیت کیفری برای مسئولان زندان و دستوردهندگان داشته باشد. مرگ زندانیان زن در این شرایط مصداق شکنجه منجر به قتل عمدی است و از جمله جرایم و جنایات جدی است که دادگاه کیفری بینالمللی نیز میتواند بدان ورود نماید.»
کارشناسان حقوقی میگویند، علاوه بر مسئولان زندان، نهادهای قضایی و امنیتی نیز در این روند شریک هستند. بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران، زندانیان حق دریافت خدمات درمانی دارند. ماده ۲۹ قانون اساسی و آییننامه سازمان زندانها بر این حق تاکید میکند، اما در عمل این قوانین نادیده گرفته میشوند.
در سطح بینالمللی نیز شرایط زندان قرچک ناقض قواعد ماندلا و کنوانسیون حقوق کودک است. از نظر ناظران و کارشناسان حقوق بشر، محروم کردن زندانیان از درمان "میتواند مصداق شکنجه و حتی جنایت علیه بشریت باشد" و کمیته حقیقتیاب سازمان ملل باید آن را بررسی کند.
صغری خدادادی، اولین رئیس زن زندان قرچک، از زمان انتصابش در سال ۲۰۲۰ با تشدید محدودیتها و حملههای خشونتآمیز به بندهای سیاسی شناخته میشود. اما کارشناسان میگویند، مسئولیت این وضعیت تنها بر عهده او نیست و مقامات قضایی و امنیتی نیز نقش مستقیم دارند.
دهکردی نیز در پایان گفتوگوی خود با دویچه وله فارسی گفت: «قرچک فقط یک زندان نیست، یک سیستم شکنجه است.» او معتقد است که مرگ این زنان «زنگ خطری است که نباید بیپاسخ بماند.»
مرگ سمیه رشیدی، جمیله عزیزی و سودابه اسدی تنها بخشی از بحرانی است که سالهاست در زندانهای ایران جریان دارد. موارد مشابه در گذشته نیز رخ داده اما پاسخی از سوی مقامها داده نشده است.
اکنون فشار بر جمهوری اسلامی برای پاسخگویی افزایش یافته است. سازمانهای حقوق بشری از نهادهای بینالمللی خواستهاند با اعزام هیئتهای مستقل به ایران، امکان بازدید از زندان قرچک را فراهم کنند و مسئولان را پاسخگو نگه دارند.