‘زنهای بالای ۴۰ سال’ ، ‘مردهای بالای ۵۰ سال’
۱۳۸۶ آبان ۲۳, چهارشنبهاختلاف دهساله
چرا زن ۴۰ ساله در بسیاری از جوامع دیگر پیر به شمار میآید، در حالی که مرد ۴۰ ساله، به قول ایرانیها تازه اولی چلچلیاش است؟ چرا ۹۰درصد کرمهای ضد چین و چروک و انواع و اقسام روشهای زیبایی برای خانمها ساخته میشوند؟
البته این را هم اضافه کنیم که در اروپا این روند در مورد آقایان هم شروع شده است. مدتیست که روی جلد مجلات را فقط زنهایی که میخواهند به هر وسیلهای زیبا بمانند، تزیین نمیکنند؛ مردها هم کم کم به این دغدغه ها دچار شدهاند، با این تفاوت که تیتر روی مجله اغلب به این صورت است: «آخرین روشهای جلوگیری از پیری برای زنان بالای ۴۰ سال» و موقعی که نوبت به مردها میرسد، از «مردهای بالای ۵۰سال» یاد میشود. این اختلاف دهساله از کجا آمده است؟ یا به عبارت دیگر: چه کسی این ده سال یا حتی بیشتر را به مردها هدیه کرده است؟
قضاوت و نگاه جامعه
اشتباه نکنید این هدیه خدادادی نیست. در اروپا و شاید هم در ایران خودمان و خیلی جاهای دیگر کم نیستند زنهایی که از مردهای همسن و سال خودشان به مراتب جوانتر ماندهاند. کافیست به دوروبرتان نگاه کنید و قضاوت کنید. آیا واقعا خانمها پیرتر از مردهای همسنوسال خودشان به نظر میآیند یا آن قضاوت و نگاهی که جامعه به آنها عادت کرده است این تصویر را به وجود آورده است.
چند نظر: امتیاز اجتماعی، طبیعت، نابرابری حقوقی، آزادی
نظر چند نفر را میپرسیم.
خانمی شاغل و صاحب دو فرزند بزرگسال معتقد است که:
«توی جامعه به هرحال زیبایی زن، چه هیکل و چه صورتش، یک امتیاز است برای به دست آوردن موقعیتهای اجتماعی. به همین خاطر زنان هم سعی میکنند این را بهکار بگیرند. فکر میکنم این، از آن طرفش هم به همین ترتیب مطرح است که برای مردها موقعیت اجتماعی از یکطرف بسیار بیشتر فراهم است و به همین خاطر هم زیاد با مسئلهی قیافه و هیکل آنها در ارتباط نیست و برای این زنها چون این امکان کمتر است مجبورند از امتیازات دیگر استفاده کنند حالا چه در رابطهی زن و مرد و چه در رابطهی کاری.»
یک خانم خانه دار و مادر فرزندی شش ساله چنین نظر میدهد:
«شاید به بیولوژی مرد و زن برگردد که زن خیلی زودتر به اصطلاح مسئلهی باردارشدنش تمام میشود، ولی مرد عملا میتواند ادامه بدهد و سالهای زیادی بچهدار بشود. شاید ریشهاش در اینجا باشد.»
و بالاخره یک مرد میانسال میگوید:
«به اعتقاد من از نابرابری حقوقی بین زن و مرد که در تمام دنیا حاکم است، حالا در بخشی از به اصطلاح کره زمین کمتر و در بخشی بیشتر، زنها به خاطر اینکه احساس امنیت برای خودشان بکنند، مجبورند که به چنین چیزهایی هم متوسل بشوند.»
ولی در اروپا چطور؟ آیا این قضاوت در مورد زن اروپایی هم صادق است؟ این سؤال را از چند زن و مرد ساکن آلمان میپرسیم. نمونه ای از پاسخ ها چنین است:
«فکر میکنم یکی مسئلهی برابری و آزادی زنها است که زنان اروپایی خب حالا بیشتر با حقوق خودشان آشنا شدهاند و حقوق خودشان را بیشتر میشناسند و شاید به همین خاطر است که زنها در آلمان کمتر آرایش میكنند، ساده تر هستند و اعتماد به نفس بیشتری دارند."
نمونهای دیگر:
«اشکالی که در اروپا زنها به آن متوسل میشوند که حالا بهرحال هم جوانتر و هم برابرتر خودشان را نشان بدهند متفاوتتر است تا شیوههایی که زنها در کشورهای آسیایی استفاده میکنند. بخاطر اینکه در کشورهای غربی زنها به آزادیهای بیشتری دست پیدا کردند و امنیت حقوقی، شغلی، برابری با مرد بهرحال در این کشورها بیشتر است، این است که بهرحال این تاثیر میگذارد روی شیوههایی که یک زن خودش را سعی میکند هم قدرتمند و هم جوان و هم توانا نشان بدهد و عنصر زیباکردن خود برای جلب توجه مردها فکر میکنم در اروپا باید کمتر باشد تا در شرق.»
نظر یک پژوهشگر: داستان از دوران بردهداری آغاز شده
مینو مرتاضی پژوهشگر مسایل زنان ترس زن از پیرشدن را با نگاهی دیگر توضیح میدهد. او معتقد است تا وقتی انسان سلطه بر طبیعت و سایر انسانها را به تمامی تجربه نکرده بود، اصالت چندانی برای مفاهیمی که از جنسیت برمیخاست، مثل زنانگی زن یا زیباییاش قائل نبود، بلکه اصالت را بیشتر به مفاهیمی چون پدر و مادری میداد:
«اصالت دادن به جوانی و زیبایی زنانه به نظر من به دوران بردهداری برمیگردد که از این حوزهها میتوانستند استفادههای زیادی بکنند، یا مردم برای خودشان یا ازاین دوعنصر برای بهدست آوردن پول، موقعیت و مقام استفاده میکردند.»
در چنگ قدرت
البته این موضوع در مورد قدرت بدنی و زیبایی مردها هم در دوران بردهداری صحت داشته است. پس چرا زنها همچنان اسیر آن هستند؟ مینو مرتاضی ضمن تایید این نکته پاسخ میدهد:
«پس ما میبینیم که اینجا بیشتر با مفهومی به نام قدرت مواجهایم که اعتبار و امنیت انسانها را درگرو خودش گرفته است و زیبایی، سلامتی، قدرت و جوانی آنها را بهمثابه یک کالا در اختیار خودش گرفته و آنها را به عرصهی فروش یا بهرهبرداری شخصی میرساند. این نکته بسیار مهم است که من فکر میکنم باید به آن توجه کنیم.»
سه چهره زن در تاریخ مردانه
مینو مرتاضی زن ایرانی را با سه چهره در طول تاریخ معرفی میکند: زن مادر، زن کدبانو و زن معشوقه. زنانی با جایگاه هایی متفاوت در جامعه سنتی ایران. چهره اول از احترام و ستایش برخوردار شده و میشود، چهره دوم و سوم اما به ترتیب و به درجات مختلف هم از این، هم از آن بینصیب میمانند و ترس آنها از پیر شدن نسبتی مستقیم با شدت و ضعف این بینصیبی دارد. به سخن مینو مرتاضی:
«همواره میبینیم که زن مادر ستایش شده و بنابراین گیسهای سفید و صورت چروکخورده برای یک مادر هیچوقت چیز بیارزشی نبوده. یعنی الزاما مادرهای ایرانی زنهای خیلی با پوستهای کشیده و صاف و اینها نبودهاند، بلکه ما مادرهایمان را یا ایرانیها مادرهایشان را نه بخاطر زیباییشان، بلکه بخاطر محبت و عشق و عاطفه و اخلاقیاتی که ازشان میگرفتند دوست میداشتند. هنوز هم به نظر من این وضع در ایران غالب است و ارزش دارد و اعتبارآفرین است. مادری حتا در ایران قدرت و اعتبار آفریده.»
چهره فراموششده
اما یک چهرهی زن در این میان فراموش شده است و آن هم زن کارگر است. چهرهای که در اروپا بعد از انقلاب صنعتی و در ایران حدود ۷۰ ۶۰ سالی هست که مطرح شده است:
«این زن کارگر در اروپا تحت سلطهی نظام سرمایهداری در واقع به صورت کالا درنظر گرفته میشود. در ایران هم که سرمایهداری به آن صورت نیست، ولی در واقع صنایع ما یک صنایع مونتاژ و وابسته است، به صورت کارگر غیرمولد این زن در ایران مطرح است. منظورم از کارگر الزاما کسی نیست که در کارخانه کار میکند، بلکه هر زنی که خارج از خانه کار میکند در این نظامی که یک نظامی شبه سرمایهداری و شبه مدرن است به صورت ابزار و کالا نگاه میشود.»
جنبه طبقاتی موضوع
این کالا کالاییزنانه است، و ابزاری است که برای صاحبکار ارزانتر تمام میشود و با دستمزد ناچیزتری میتوان آن را به کار گرفت.
مینو مرتاضی پژوهشگر مسایل زنان بر این تاکید دارد که ترس این زنان کارگر نان شب است و نه زیبایی پوست و مو.
مینو مرتاضی به ما میگوید که "این جور کارها" یعنی جراحی پلاستیک یا همان لیفتینگ، استفاده از روشهای گوناگون برای زیباترشدن و جوان ماندن یا به عبارت دیگر دغدغه پیرشدن مخصوص زنهای قشر متوسط و مرفه است. او آن را بیش از هرچیز مختص زنان خانهدار میداند که وقت و از آن مهمتر پولی هم برای فکرکردن برای این جنبههای زندگی دارند و میگوید:
«وگرنه میلیونها زن ایرانی که در مزارع و کشتزارها کار میکند یا در کارگاهها کار میکنند یا کارهای خانگی و خدماتی میکنند اساسا وقتی برای فکرکردن به این چیزها ندارند. یک طبقهی متوسط و مرفه که بسیار هم روزبهروز کوچکتر و محدودتر میشود، کسانی هستند که سعی اصلیشان این است، خیلی هم معصومانه این کار را میکنند برای جراحیهای زیبایی و زیباتر به نظر رسیدن. اینها بخاطر اینکه میخواهند دو چهرهی زن معشوق و زن کدبانو را رویهم بگذارند. چون زن معشوق همواره در ایران مورد توجه بوده. حالا یا به صورت کنیزان متعدد، حرمسراها. زن کدبانو هم معمولا قدرت و اعتباری نداشته و حقوقی هم نداشته است.»
وضعیت در اروپا
اگرچه در اروپا نیز جنس مونث اکثریت قابل توجه را در میان مصرفکنندگان مواد آرایشی و زیبایی و جلوگیری از پیرشدن دارد، اما جنس مذکر هم از دغدغه قیافه وهیکل و از دست دادن جوانی در امان نمانده است. علت را برخی پژوهشگران در تبلیغات وسیع شرکتهای سازنده مد و زیبایی میدانند و آنرا بخشی از استراتژی بازاریابی آنها به شمار میآورند. گروهی دیگر تلاش مردها برای حفظ جوانی و زیبایی را در این میدانند. زنها با پیشکش کردن آن، "بهشتی" زیرپایشان بود و روی آوردن به رقابتی تنگاتنگ با مردها در به دست آوردن موقعیت برتر در بازار کار و سرمایه، این شانس را که مرد با هرسن و سال و هر ویژگی بتواند در این رقابت پیروز شود، از او گرفتهاند. نتیجه اینکه کم کم برای مردها هم نگرانی هایی شدت میگیرد که شاید برای پدران آنها بیمفهوم بود.
مسئله در ایران
مینو مرتاضی در مورد وضع این رقابت در ایران میگوید:
«ما زنانی در عرصهی قدرت یا سیاست یا قدرت اقتصادی نداریم که خودشان انتخابگر باشند. اکثریت زنان همچنین هنوز به این سطوح نرسیدهاند، پس سعی میکنند نقش کدبانوگری و معشوقهگری را روی هم قرار بدهند تا بتوانند توجه مردان را به زنانگی و زنیت مطلوب جلب کنند.»
با این حال یکی از کسانی که نظرش را پرسیدیم، معقتد است:
«تقسیم بندی هایی به این شکل که زنان کارگر و زحمتکش را یکطرف بگذاریم و بگوییم زیبایی مسئله زندگی شان نیست و این فقط زنهای مرفه و بیدغدغه هستند که دوست دارند جوان و زیبا بمانند برخوردی خشک، بدون انعطاف است که فقط بخشی از واقعیت را میبیند.»
و سرانجام این نظر نیز مطرح است:
«اصولا بشر دارد به طرف این میرود که جوان بماند. الان شما ۵۰ سالههای امروز را نمیتوانید با۵۰ سالههای ۵۰سال پیش مقایسه کنید. بشر دارد به این طرف میرود که نمیخواهد پیر بشود.»